از نشانههایِ فَهمِ عمیق «سکوت»¹ است.
- امام رضا(ع) -
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
¹ در تعریف روانشناسی:
⁃ سکوت هنگام غَم «غرور» است.
⁃ سکوت هنگام خَشم «قدرت» است.
⁃ سکوت هنگام تمسخر «پیروزی» است.
⁃ سکوت هنگام نصیحت «ادب» است.
⁃ سکوت هنگام طعنه «اعتبار» است.
@moobtala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🎥اگه غذا پرید گلوتون و احساس خفگی کردید ..
اصلاً دستپاچه نشید و این کارو انجام بدید👆🏻
✅ @qome_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🎥 اینم از تشکر کاروان حضرت معصومه از عراقی ها برای پذیرایی و میزبانی /کاظمین
✅قم زیبا بزرگترین رسانه مجازی استان قم👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/1056899072C2528af41ae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🎥شترسواری زنان در عربستان؛ یک زن ایرانی دوم شد
🔹 شترسوار آمریکایی، برنده ششمین مرحله شترسواری ویژه بانوان در عربستان شد و یک زن ایرانی نیز رتبه دوم را کسب کرد.
✅ @qome_ziba
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻🎥تصویر کمنظیری از بالای ضریح امیرمومنان حضرت علی علیالسلام
✅ @qome_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🎥اگه ترمز ماشین برید چیکار کنیم؟
✅ @qome_ziba
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
نویسندهای مشهور، در اطاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت:
"سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند.
مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت.
در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقهم از دستم رفت.
سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم.
در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکیاش محروم شد.
مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!"
در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهرهاش را اندوهزده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند.
بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.
نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:
"سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.
سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم.
حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزونتر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمینگیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.
در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید.
اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند.
" و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!"
نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد.
در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند بلکه امتنان و شاکر بودن است که ما را مسرور میسازد.