#پست_اینستاگرام
.
#پیرغلام
#روضه_خوان
برای من که..
پدرم را در کودکی از دست دادم..
برای من که..
بعد از شروع بیماریِ..
حاج آقا حجت کسری..
کسی را نداشتم..
برای من که..
روزگار دست انداخته بود..
تا آبِ خوش..
از گلویم پایین نرود؛
بزرگتر..استاد.. رفیق..
و همراه بود!
سیّدِ خدا..
حرف و... رفتار و... خلقوخویش..
درس بود!
محبت علی و اولادش..
نهفته در قلبش بود..
که کوچه به کوچه..
جار میزد!
یکپارچه نور بود و..
کسی پیدا نمیشود..
چیزی جز خوبی از او بیان کند!
استاد دیده و...
اصیلزاده بود!
حُرمت میدانست و..
حَرَم را مقابل دیدگانش میدید!
روضهی غلط..
شعر بیمحتوا..
و حرف نابهجا نمیزد!
سیّد خدا..
خداترس بود و..
از حاشیه و اسم و رسم..
نوکری را انتخاب کرده بود!
کاش بیشتر از او یاد میگرفتم!
و من..
یادم میماند که میگفتی:
محمدحسین!
بابا... «ما صاحب داریم!»
و من..
یادم میماند که...
«آرامِ جانم بودی!»
و من..
یادم میماند که...
«صبوری کنم!»
فقط نمیدانم..
از فردا..
چطور صدای تو را چهطور بشنوم؟!
و من..
برای دومینبار... #یتیم شدم!
انشاءالله بقیهاش کربلا..
حالا چقدر زود..دلتنگ شما شدم!
محمد_حسین_پویانفر
『@mh_poyanfarr』