#طنزخاکی ❗️
اومده بود از فرمانده مرخصی بگیره.
فرمانده یه نگاهی بهش کردو گفت:
میخوای بری ازدواج کنی؟!
گفت: بله میخوام برم خواستگاری!🕶
فرمانده گفت: خب بیا خواهر منو بگیر!😉
گفت: جدی میگی آقامهدی؟!
گفت: به خانوادت بگو برن ببینن، اگه پسندیدن بیا
مرخصی بگیر برو!!
اون بنده خداهم خوش حال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود.
به خانوادش گفته بود:
فرماندهی لشکرمون گفته بیاخواهرمنو بگیر، زود بریش خواستگاریش خبرشو به من بدید😅
بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!🤣
پرسیده بود: چرا می خندید؟!
خودش گفت بیادخواستگاری خواهرمن
بچه ها گفتن:
بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن یکیشونم یکی دوماهشه!😐😂