هدایت شده از شهید محمد هادی ذوالفقاری🕊
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••زَمینحَـقِیربُودبَرٰا؎ِدٰاشتَنَت
آسِمٰانبیشتَربِہتومےآمَد••❁
#عزیزبرادرم💔😭
Salam_Ey_Madar.mp3
11.8M
فاطمیههامنممثبچهسیدا،
اسمِتورومیزنمصدا..:)
#فاطمیه
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اومدم میانبربزنم...♥️
#شهیدمحسنحججی🥀
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهعمهگفتممیرم...🚶🏽♂💔
#فاطمیه
📌پسرک فلافل فروش
قسمت چهل و یکم
در حكايات تاريخی بارها خوانده ام كه زندگی در شهر نجف برای طلبه های علوم دينی همواره با تحمل مشقات و سختی ها همراه است.
برخی ها معتقد بودند كه اگر كسی می خواهد همنشینی با مولی متقيان اميرالمؤمنين داشته باشد بايد اين سختيها را تحمل كند.
هادی نيز از اين قاعده مستثنا نبود. وقتی به نجف رفت، حدود يک سال و نيم آنجا ماند.
تابستان 1392 و ماه رمضان بود كه به ايران بازگشت. مدتی پيش ما بود و از حال و هوای نجف مي گفت.
همان ايام يک شب توی مسجد او را ديدم. مشغول صحبت شديم. هادی ماجرای اقامتش را برای ما اينگونه تعريف کرد:
من وقتی وارد نجف شدم نه آنچنان پولی داشتم و نه كسی را می شناختم كمی زندگی برای من سخت بود.
دوست من فقط توانست برنامه ی حضور من را در نجف هماهنگ كند.
روز اول پای درس برخی اساتيد رفتم. نماز مغرب را در حرم خواندم و آمدم بيرون.
کمی در خيابان های نجف دور زدم. كسی آشنا نبود. برگشتم و حوالی حرم، جایی كه برای مردم فرش پهن شده بود، خوابيدم‼
🔰ادامه دارد ...🔰