#مدح_امام_جواد_علیه_السلام
ای خدای جود ای جود خدا
مقصد مخلوق و مقصود خدا
خاک کویت مُهر ارباب کرم
ریگ جویت دُرّ نایاب کرم
کاظمینت کعبۀ بیت الحرام
آسمان ها را مطاف صبح و شام
ما همه عبدیم و تو خیر العباد
ما گدا و تو جواد ابن جواد
ای ترابت طینت ماه رجب
ای جمالت زینت ماه رجب
ماه گردون سائلت را دستبوس
آفتاب دیدۀ شمس الشّموس
خلق عالم آشنای جود تو
جود محتاج گدای جود تو
تو رضا را گوهر یکدانه ای
نازنین ریحانۀ ریحانه ای
پیش جود تو کرامت زنده شد
با وجود تو امامت زنده شد
ای درخشیده میان دو علی
ای ولیّ حقّ و باب سه ولی
عفو از عفوت به غیرت آمده
جود از جودت به حیرت آمده
عفو جزوی از وجود چون تویی
جود می نازد به جود چون تویی
#شاعر: استاد سازگار
https://eitaa.com/sherosabkenab
#ولادت_مولا_تبریک
#مدح_امیرالمومنین_علیه_السلام
#شعر_منتخب_شماره_۲
تا صورت پيوند جهان بود، علىّ بود
تا نقش زمين بود و زمان بود، علىّ بود
شاهى كه ولىّ بود و وصىّ بود، علىّ بود
سلطان سخا و كرم و جود، علىّ بود
آن شير دلاور كه ز بَهر طَمَع نفس
در خوان جهان پنجه نيالود، علىّ بود
آن كاشف قرآن كه خدا در همه قرآن
كردش صفت عصمت و بستود، علىّ بود
آن شاه سرافراز كه اندر ره اسلام
تا كار نشد راست نياسود، علىّ بود
آن قلعه گشائى كه در از قلعه خيبر
بر كند به يك حمله و بگشود، علىّ بود
#شاعر: شمس تبریزی
@migat_al_hussain
#شعر_تعلیمی
#غزل
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
آسمان تاریک و ره باریک و مقصد ناپدید
زیر نور ماه آیا راه پیدا میشود؟
ماه بازی میکند با خاکیان از پشت ابر
گاه پنهان میشود، ناگاه پیدا میشود
ماه پنهان است، اما از برای دیدنش
گاه گاهی فرصتی کوتاه پیدا میشود
یوسف یعقوب در صحرا اگر گم میشود
یک دو روز دیگر اندر چاه پیدا میشود
سینهای دارم که در آن، جا برای کینه نیست
در دل آیینه تنها آه پیدا میشود
گرچه ناپیداست، اما دل گواهی میدهد
قاصدی با مژدهای دلخواه پیدا میشود
بیخدا بودم در آن عمری که با خود زیستم
هر کجا «من» گم شود «الله» پیدا میشود
#شاعر: حداد عادل
@migat_al_hussain
امام عاشقان
#شعر_ولادتی
#امام_حسین_علیه_السلام
اى دل دوباره قلب ما را شاد کردند
مرغ دل ما را زغم آزاد کردند
گفتند میلاد امام عاشقانست
زین مژده خیل عاشقان را شاد کردند
وقتى شکوفا شد گل رویش ملائک
جشن طرب برپا در این میلاد کردند
امشب خطیبان فلک بر منبر نور
در وصف و مدحش خطبه ها ایراد کردند
وارستگان عشق با نور ولایش
بنیان عشق و معرفت بنیاد کردند
از تابش مهر هدایت بود از اول
گم کرده راهان را اگر ارشاد کردند
هر کس چو فطرس روى بر این آستان کرد
او را ز بند درد و غم آزاد کردند
بوسید تا زیر گلویش را محمد
قدوسیان از کربلایش یاد کردند
آن دم که زهرا بر حسینش گریه مى کرد
پیغمبر و حیدر ورا امداد کردند
قنداقه اش را تا خدا بردند و در عرش
خاصان درگاه خدا را شاد کردند
روزى که او را باز هم بر عرش بردند
کروبیان ناله کنان فریادکردند
یک قطره از دریاى وصف او نگفتند
هر چه وفائى شاعران انشا کردند
#شاعر: وفایی
@migat_al_hussain
#مناجات_مهدوی
#یا_صاحب_الزمان_عج
اگر به دیده ی ظاهر تو را نمی بینم
ولی تو را ز دل و جان جدا نمی بینم
چنانکه شیفته ی آن جمال زیبایم
به هر چه می نگرم جز تو را نمی بینم
بوَد جمال تو آئینه ی خدا مهدی(عج)
که در جمال تو غیر از خدا نمی بینم
ز بس که شیفته ی آن جمال زیبایم
به هر جه می نگرم جز تو را نمی بینم
👈نمی کنی ز مراعات حال ما غفلت
که این سَجیّه به غیر از شما نمی بینم
بلای عشق تو را من بلا نمی دانم
گدای کوی تو را من گدا نمی بینم
زبسکه پرده ی عصیان گرفته چشمم را
👈تو در کنار منی من تو را نمی بینم
#شاعر:سید رضا موید خراسانی
@migat_al_hussain
#پاشو_علمدارم
گر نخیزی تو ز جا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است
قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید:
بی علمدار شده، دستِ حسین بر کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم باز دلم گرم تر است
👈نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟!!!
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟!
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است
اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است
#شاعر: #سعید_خرازی
@migat_al_hussain
#شعر_مرثیه👇
(مناسبت بعد از شهادت امام حسین علیه السلام)
آجرک الله یا بقیة الله
در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود
آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف !
شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود
چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس
اما دل رباب ، پی گاهواره بود
یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
#شاعر : حاج علی انسانی
@migat_al_hussain
این جمعه هم گذشت...
#شعر_انتظار_مهدوی
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
#شاعر: سیدحمیدرضا برقعی
🤲 اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان ارواحنافداه
@mighat_al_hussain
☑️ شعر مدح و مرثیه
#وفات_حضرت_ام_البنین (علیهاالسلام)
🍃🍂🍂🍃
ای امیرالمؤنین را یار یا امّ البنین
ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّ البنین
مکتب تو مهربانی اسوه ی تو فاطمه
داری از او همچنان آثار یا امّ البنین
دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی
مرتضی خو فاطمه رفتار یا امّ البنین
بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری
از تو آید ای علی را یار یا امّ البنین
از تو برد عبّاس میراث وفا و عشق را
تا که شد سقّا و پرچمدار یا امّ البنین
زن پدر نه مادر ریحانه های فاطمه
از محبّت از وفا سرشار یا امّ البنین
بوده ای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش
غربت قبرت کند اقرار یا امّ البنین
چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا
چار شیر بیشۀ پیکار یا امّ البنین
جعفر و عثمان و عونت اختر و عبّاس ماه
بین آل احمد مختار یا امّ البنین
خویش را پیوسته می خواندی کنیز فاطمه
در حضور عترت اطهار یا امّ البنین
چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین
در زمین کربلا هر چار یا امّ البنین
چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان
بر حسین آن رهبر احرار یا امّ البنین
بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه
گریه کردی روز و شب بسیار یا امّ البنین
فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین
سینه پر از ناله های زار یا امّ البنین
می کشیدی با سر انگشت نقش چار قبر
می زدی آتش به دل صد بار یا امّ البنین
گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه
کز عدو پیوسته دید آزار یا امّ البنین
تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانه ات
تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّ البنین
دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست
پیش چشم حیدر کرّار یا امّ البنین
#شاعر: استاد سازگار
@mighat_al_hussain
یاعباس
لبریز شد از رایحهات دشت و دمنها
از خون تو شد سرختر از سرخ چمنها
گر پهنۀ پیشانی تو جای عمود است
پس تیر چه میکرد در آن چین و شکنها
کافیست که لب بر لب طفلان بگذاری
با بوسۀ تو آب میافتند دهنها
قومی که نماز شبشان ترک نمیشد
کشتند تو را تشنه لب و خسته و تنها
بعد از تو چه آمد به سر حضرت زینب
از داغ جدا ماندن سرها و بدنها
هر چند کسی نیست به تشییع بیاید
هر چند که از جنس حصیر است کفنها
ای کاش که دشمن نبرد حمله به خیمه
ای کاش نباشند در آن معرکه زنها
در وصف تو ای نور عقیماند قصاید
از داغ تو ای ماه یتیماند سخنها
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم»
مائیم فقط زنده به این سینه زدنها
زیر علمت امنترین جای جهان است
«چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»
🎙#شاعر: احمد علوی
@mighat_al_hussain