#مناجات #امام #زمان
#عجل #الله #فرجه
من آنچه هست به عشق تو داده ام از دست
که منتهای مرادم تویی از آنچه که هست
به دوستی توام گر به پای دار برند
من آن نیم که بدارم تو را ز دامان دست
محبت تو نه امروز کرده جا به دلم
که من بروی تو عاشق شدم به روز الست
به شادمانی جاوید امیدوار شدم
دلم چو از همه ببرید و با غمت پیوست
کجا من از تو توانم برید رشته ی مهر
خدای تار وجود مرا به زلف تو بست
به محفلی که تو باشی به باده حاجت نیست
که هرکه چشم تو بیند خراب گردد و مست
صغیر گرد جهان گشت در پی دلدار
رسید بر سر کوی توو ز پای نشست
شاعر: مرحوم صغیر اصفهانی.
https://eitaa.com/sherosabkenab