سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت.
دکترها بعد از یک ماه بستری شدن، گفتند: رضا فلج شده، کم کم فلج شدنش از پاها به بالا و (قلب رسیده) و جانش را می گیرد.
بعد از قطع امید پزشکان، گفتم: هیچ کس مصیبت زده تر از حضرت زینب نیست، نذر عمه ی سادات کردم، تا رضا خوب شود برای خودشان.
یک روز در کمال ناباروری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت.
آن روز زینب کبری پسرم را شفا داد و امروز فدائی زینب (س) شد.
منبع: کتاب مدافعان حرم، صفحه ۱۱۵
#شهید_رضا_کارگر_برزی
@mimmim1401