بیرون پراکنی درونییاتم!
تاب و توان رفتنت را نداشتم؛ باید همراهت میآمدم ... - از ابو مهدی به حاج قاسم #جان_فدا 🌱
خیلی برای خودم جالبه حقیقتاً؛
یه متنی رو وقت میزارم براش
ایده، تایپ، ویرایش اول، ویرایش دوم و ...
و حدود چهار و پنج ساعت درگیرش هستم
اما اونقدری که باید خونده بشه نمیشه.
از اون طرف یه محتوای ساده که حال لحظهای دلم بوده، الان توی خیلی کانال ها پخش شده :)
از چه بنویسم که تو در آن نقش نداشته باشی؟!
درحالی که در تمام لحظاتم حضور داری ...
محبوبم!
وقتی تو در قلبم هستی
چه غم از تنهایی که در آن هستم ...
بیرون پراکنی درونییاتم!
-
امروزت چطور گذشت؟!
دو خط درموردش بنویس ...
اگه از دید بقیه بخوام نگاه کنم؛ شاید امروز من روز خاصی نداشتم و مثل تمام روز ها یکمی کمتر یا بیشتر غذا خوردم، درس خوندم و خوابیدم ...
اما وقتی ریز میشم میبینم که امروز یه قدم به سمت حال خوبم رفتم :)
بیرون پراکنی درونییاتم!
-
و یک جهان قصه در همین کلمات خوابیده ...