eitaa logo
میقات الصالحین
283 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
383 ویدیو
17 فایل
❁﷽❁ مجموعه آموزشی-فرهنگی میقات الصالحین 💠 آموزش های تخصصی مجازی تربیت افسر جنگ نرم و هدایت در خط مقدم💠 بایگانی آموزش نرم افزار @archive_miqat مدیر تبادل : @heydar224 مدیر کانال : @ammar_agha
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_نرم_افزار #آموزش_فتوشاپ #کلیپ_های_تکمیلی #قسمت_نوزدهم
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_پریمایر #فصل_اول #قسمت_نوزدهم
45.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_پریمایر #فصل_دوم #قسمت_نوزدهم
- به‌درد هم نمی خوریم. منفیه چنان بلند شد و به سمتم اومد که با خودم گفتم: - جوون مردم رو نکُشه صلوات. و تو دلم صلواتی فرستادم که دیدم سوسن خانم رفته سمت بهرام و رو به من و اون میگه - برای چی؟ و بعد رو به من ادامه داد: - اگه سبک زندگیتون به هم نمی خوره و نوع پوشش و اسلامتون هست بهرام کنار میاد. بهرام رو به مادرش گفت: - نه مامان خانم. نه من با ایشون کنار میام و نه ایشون با من. سوسن خانم با ناامیدی شالش رو روی سرش انداخت و رو به آقا منصور کرد و با ناراحتی رفتن. تو دلم داشتم خداروشکر :می کردم که بابا جلوم وایستاد و گفت: - به خاطر یه حجاب مسخره خواستگارت رو رد کردی؟ - اونم منو نمی خواست - دیانا مقصر همه چیز خودت هستی و گرنه بهرام هم جا نمی‌زد - بابا! اون من رو نمی‌خواد منم اون رو نمی‌خوام - فعلا کوتاه میام. فعلا بلند شدم و به سمت اتاق رفتم بحث با مامان و بابا در این مورد بی فایده بود. روی تخت دراز کشیدم و شماره عمه رو گرفتم: - الو سلام عمه. - سلام. خوبی؟ چی شد؟ - منفی دادم - خوب فکر کردی و جواب دادی؟ - نه فکر لازم نبود. اونم مجبوری بوده فکر کنم مامانش تاکید داشته. - اوهوم خب حال بگو ببینم چه می کنی؟ -هیچی بیکاری. 💠این رمان در انجمن مهدویت علوی منتشر شده است و هر نوع کپی بدون ذکر منبع پیگرد دارد. 💠 ➖🎀➖🧕 •┈••✾🍃  میقات الصالحین 🍃✾••┈•  •┈••✾🍃@Miqat96 🍃✾••┈•