عالم، شاعر و خطیب عراقی مرحوم سید عبد الرسول کفائی (۱۳۴۷_۱۴۲۴ ق) در قصیدهای بسیار زیبا بین گورِ معاویه و مضجع شریف مولی الموحدین امیر المؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّين مقایسهی جالبی کرده است.
چند بیت از این قصیده را از نظر میگذرانیم:
ابتدا در شرح گورِ معاویه چند بیتی میسراید که دو بیت آن اینست:
هرکه را گذر به خرابههای شام افتد، گور معاویه را میبیند درحالی که مگسها و حشرات گرد آن در طواف و رفت و آمدند!
و بوی متعفن آن قبر همه جا را پر کرده است، بوی بد و ناگوار کسی که [از شدت عذاب] فریادش به آسمان بلند است.
سَيَرى الذُّبابَ يَحومُ حَولَ ضَريحِه
وَبِــأرضِــه حَــشَــراتُــه تَـــتَــــرَدَّدُ
نَـتَنَت رَوائحُـه الكَريـهَةُ وَهـيَ مِن
نَتنِ الضَّجيجِ إلى الفَضـا تَتَـصَعَّـدُ
****
سپس شاعر چنین به معاویه خطاب میکند:
ای معاویه ! برخیز و بارگاه عرش آشیان ابا الحسین امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه را بنگر که چه آستان رفیعی دارد!
بارگاه نجف را میبینی که زائرانش، شبانه روز و هر لحظه به قصد زیارت امیر المؤمنين صلوات الله علیه در آنجا رفت و آمد دارند.
در صحن آن حرم مطهر چراغهایی نور افشانی میکند که ماه، نور خود را از آنها برمیگیرد.
أأبا يَــزيـد قُم وعايِــن مَــرقَــدا
لِأبِي الحُسَينِ وَقَد تَعالَى المَرقدُ
وَتَــری الغـَـريَّ تـَـــؤُمـُّـــه زُوارُّه
لَــيــلاً نَــهــاراً كُــــلَّ آنٍ شـُـهـَّـدُ
وَبِصَحـنِها أقمـارُ نُــورٍ أشــرَقَت
قَمَرُ السَّــما مِن نــورِها يَــتَـزَوَّدُ
موسوعة شعراء الغدير، ج ٦، ص ٤٤٦
@mir_hamedhoseyn_110
🔷 ادیب عراقی استاد سید جابر الجابري (متولد ۱۹۵۸ م. نجف اشرف) در بیتی زیبا در مدح امیر المؤمنین صلوات الله علیه سروده است:
"و چه اندازه فرق است بین چشمانی که شبها مراقب ایتام است و چشمانی که در شام با حالت مستی خواب میباشد..."
وَعَينَينِ، عَينٍ تَحرُسُ اليُتمَ لَيلَها
وَأخرى بقَصرِ الشامِ غافِيَةً سَكِرا
📜 موسوعة شعراء الغدير، ج ٦، ص ٢٧
پ.ن: این هم از مظلومیت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است که برای روشن شدن حقایق برای آزاداندیشان عالم مجبوریم "عین الله" را با فردی همچون معاویه مقایسه کنیم !
أين الثرى من الثريا؟!
@mir_hamedhoseyn_110
هدایت شده از حامد کاشانی
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🏞 #عکس_نوشت
💢 امام حسن مجتبی سلام الله علیه مسمومِ سقیفه !
✳️ "ابو الحسن خلیعی" شاعر شیعی قرن ششم و هفتم هجری به گونهای زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها را در ایام غصب خلافت بیان میکند که گویا همهی مصائب اهلبیت علیهم السلام همان روزها اتفاق افتاده است:
[حضرت زهرا سلام الله علیها در خطاب به مهاجر و انصار فرمودند : ]
أينَ مَقتُولِي وَمَسمُو
مِي، هَلُمُّوا حاکِمُونِی
سُمَّ هذا وَقَتَلتُم
ذا وما رَاقَبتُمونِي
🔸 فرزند مقتول من و فرزند مسموم من کجا هستند؟ بیایید و به دادِ من برسید !
این فرزندم مسموم شد، آن یکی را به قتل رساندید و حرمت مرا نگاه نداشتید!
📜 ديوان الخليعي، صفحات ۶۵_۶۶
پ.ن: هر چه شد بین در و دیوار شد.
نکته قابل ملاحظه این ابیات این است که در زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها، آمده در این روز حسنم مسموم وحسینم مقتول شد...
نه این که این روز زمینه ساز این اتفاقات بود...
🆔 ble.ir/kashani1395/
🆔 eitaa.com/kashani1395/
🆔 telegram.me/kashani1395/
🆔 https://www.aparat.com/hkashani_com
🌐 www.hkashani.com
سید مرتضی رضوان الله علیه در بیان عظمت فضیلت امیر المؤمنین در لیلة المبیت چنین میگوید:
ماجرای لیلة المبیت فضیلتی بزرگ و منقبتی عالی قدر برای امیر المؤمنین علیه السلام است و همواره شیعه این جانفشانی را برتر از تسلیم حضرت اسماعیل علیه السلام هنگام ذبح میداند.
شیعیان میگویند: تفاوت این دو کار بزرگ در این است که اسماعیل با یک پدر مهربان و دلسوز و مورد اعتماد مواجه بود و عادت روزگار چنین نبوده و نیست که فرزندان به دست پدران کشته شوند.
ولی امیر المؤمنین علیه السلام با دشمنان کینهتوز و خشمگین و غیر قابل اعتماد مواجه بود. خصوصا اینکه این فداکاری او باعث شد که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم دور شود و نقشهی دشمنان بر آب شود. پس این فداکاری علی علیه السلام موجب خشمگینی بیشتر آنها شده بود و روا بود که به او آسیب برسانند.
"وهذه فضيلة عظيمة ومنقبة جليلة، ما زالت الشيعة تفضلها على استسلام إسماعيل لأبيه عليهما السلام عند أمره بذبحه.
وقالوا: إنما استسلم إسماعيل عليه السلام إلى أب حدب مشفق مأمون، وما جرت العادة بإتلاف الآباء للأبناء.
وأمير المؤمنين عليه السلام استسلم إلى أعداء حنقين مبغضين غير مأمونين، لا سيما وقد فوّتهم _بمبيتهم على الفراش_ غرضَهم وحرمهم مقصودهم، فهم على من فعل ذلك أحنق وبالإضرار به أجدر."
📜 شرح القصيدة المذهبة في مدح أمير المؤمنين عليه السلام للسيد الحميري، ص ۲۶۴
@mir_hamedhoseyn_110
پس از دو سال تلاش بالأخره امروز نسخه چاپی کتاب «العلم المشهور» یافت شد. تصویر متن کامل آن بخش قابل مشاهده است.👆
الحمد لله رب العالمین
@mir_hamedhoseyn_110
بر ساحل عبقات
کتاب "المنهل الروي في مختصر علوم الحديث النبوي" اثر مهمّ "بدر الدین ابن جماعة کناني شافعی" در مصطلح الحدیث است.
کتاب فوق از مصادر مرحوم میر حامد حسین رضوان الله علیه در آثارش میباشد.
مرحوم صاحب عبقات در مجلّد حدیث غدیر – بخش سند(۲/۲۷۰ _ از مجموعه ۱۰ جلدی غدیر) در پاسخ به ادعای فخر رازی مبنی بر اینکه حدیث غدیر در صحیحین نقل نشده، از این کتاب ابن جماعة در ردّ ادعای فخر استفاده نموده است.
ابن جماعة در بیان اینکه بخاری و مسلم تمام احادیث صحیحه را در صحیحین وارد نکردهاند میگوید:
"لم يستوعبا كلّ الصحيح في كتابيهما وإلزام الدارقطني وغيره لهما أحاديث على شرطهما لم يخرجاها ليس بلازم لهما في الحقيقة؛ لأنهما لم يلتزما استيعابَ الصحيح ، بل جملة منه أو ما يسدّ مسدّ غيره منه.
قال البخاري: ما أدخلتُ في كتاب الجامع إلّا ما صحّ وتركتُ من الصحاح لحال الطول.
وقال مسلم: ليس كلّ شئ عندي صحيح وضعتُه هاهنا، إنما وضعتُ ما أجمَعوا عليه." إلخ
این کتاب ابتدا توسط دکتر "محيي الدين عبد الرحمن رمضان" در سال ۱۹۷۵ م در مجله معهد المخطوطات العربیة منتشر شد، سپس در سال ۱۹۸۶ م در دار الفکر تجدید چاپ گردید.
"کمال یوسف الحوت" نیز این کتاب را در سال ۱۹۹۰ به چاپ رسانید.
علی رغم وجود نسخ متعدد از این کتاب ، هر دو محقق برای تصحیح تنها به یک نسخهی خطی و آن هم نسخهی به خطّ مؤلف _ نگهداری شده در اسکوریال شماره ۱۵۹۸ دسترسی داشتند.
متأسفانه عبارات فوق در عدم استیعاب بخاری و مسلم به همراه چند صفحهی دیگر در این نسخه دچار افتادگی شده است و همین افتادگی در نسخه باعث شده این عبارات در نُسَخ مطبوعه نیز وجود نداشته باشد. (رک: مقدمه رياض الخرقي بر المنهل الروي، ص ٢٣،٢٤)
سال ۲۰۲۱ این کتاب توسط "ریاض محمد سلمان الخرقی" در دار الأصول العلمية بر اساس ۴ نسخهی خطی منتشر شد و بحمد الله چند روز پیش آن را در کتابخانهی استاد شیخ حامد کاشانی مشاهده کردم و عبارات مورد نظر را در آن یافتم. (ص ۵۷_۵۸)
گفتنی است این کتاب در سال ۲۰۱۲ م بر اساس ۶ نسخه خطی با تحقیق جاسم بن محمد الزامل در دار غراس نیز به چاپ رسیده است.
@mir_hamedhoseyn_110
25.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸نکات بسیار مهم مرحوم آیت الله مصباح یزدی در مورد "تقیه و وحدت"
✅خود تقیه ارزش ذاتی ندارد، ارزشش بخاطر نتیجهایست که بر آن مترتب میشود
✅اگر تقیه باعث شود اصل تشیع گم شود تقیه معنایی ندارد
✅ما باید ببینیم از این وحدت چه نتیجه ای بدست میآید؟!
باعث میشود که حق بیشتر قدرت پیدا کند و تقویت بشود؟!
یا باطل بیشتر تقویت میشود؟!
@mir_hamedhoseyn_110