هَيهاتَ تُمنَعُ مِن شَفاعَةِ جَدِّكُم
نَـفــسٌ وَحُــبُّ أبي تُــرابٍ زادُهـا
مُغامِس بن داغِر الحلّي (القرن التاسع)
@mir_hamedhoseyn_110
مرحوم صاحب عبقات به مناسبتی شرح حال أبو الحسن علي بن بسام الشنتريني ( ۵۴۲ هـ) صاحب کتاب الذخيرة في محاسن أهل الجزيرة را از این کتاب نقل میکند:
📖 المعجب في تلخيص أخبار المغرب تأليف عبد الواحد بن علي التميمي المراكشي (٦٤٧ هـ)
(عبقات، حدیث غدیر، ۸/۸۳)
به احتمال زیاد مرحوم میر حامد حسین رضواناللهعلیه همین نسخهی چاپی که در تصویر ملاحظه میکنید را دیده است.
این کتاب در سال 1847 م در لیدن _ هلند چاپ شده است.
پ.ن: در مکاتبات مرحوم صاحب عبقات، مکرر دیده میشود که ایشان درخواست میکردهاند کتب چاپی اروپا و مصر را خریداری کرده و به ایشان برسانند.
در آینده به بخشی از این نامهها اشاره میکنم.
@mir_hamedhoseyn_110
اجرای سیاستهای دشمنان تشیع توسط برخی شیعیان در قالب تمدن و وحدت!
سیاست مشترک کتب کلامی عامه و ردود آنها بر شیعیان در طول تاریخ، علاوه بر سعی در "ابطال استدلال شیعیان بر خلافت بلافصل امیرمؤمنان علیهالسلام و اثبات خلافت خلفا" اثبات این مطلب نیز بوده که "میان اهلبیت و خلفا رفاقت و محبّت وجود داشته! و اهلسنّت، محبّان واقعی اهلبیت بوده و شیعیان در این زمینه دروغگو و تفرقهافکن هستند."
امروزه سیاست اصلی شبکههای ماهوارهای ضد شیعه و کتب متعددی که علیه مکتب اهلبیت منتشر میشود نیز همین است.
آنها مدعی هستند علاوه بر رفاقت آل و اصحاب! علما و بزرگان اهلسنت نیز ارادت ویژهای هم به آل و هم به اصحاب داشتهاند! و آنها همواره حساب دو گروه نواصب و روافض را جدا میدانستند!
بطلان این ادعاهای واهی با مطالعهی کتب تاریخ و حدیث و رجال فريقين واضح است و علمای شیعه نیز ادلهی کافی و وافی در نقد این رفاقتهای ساختگی بیان فرمودند.
یک مؤسسهی علمی_پژوهشی_تبلیغی نیز چند سالی است با عنوان "مبرة الآل والأصحاب" در کویت روی این نقطه تمرکز کرده و آثار فراوانی در این حوزه منتشر کرده است.
اما درد اینجاست که برخی در درون تشیع خائنانه یا جاهلانه همان سیاستها را دنبال میکنند و همهی فعالیتهای خود را به نحو موجبه کلیه مورد رضایت بزرگان شیعه و رهبر انقلاب معرفی میکنند.
رک در این موضوع:
https://eitaa.com/kalame_sawa/237
شما قرار بود اخوت میان شیعه و سنی را گسترش دهید. نه اخوت میان شیعه و ابو حنیفه را!
ظاهرا رسالت شما تغییر کرده است !
اللهم إنا نشكو إليك فقد نبينا وغيبة ولينا
@mir_hamedhoseyn_110
تصویر فوق، نسخهی کتاب تفسير غريب القرآن، تأليف محمد بن أبي بكر الرازي الحنفي (٦٦٦هـ) و به خط مؤلف است که در سال ٦٦٣ از کتابت آن فارغ شده است.
این نسخه در مكتبة داماد إبراهيم پاشا به شماره ١٢٤ محفوظ است.
او نیز بسان بسیاری از لغت شناسان و کسانی که در فنّ غریب القرآن، غریبالحدیث، شرح أسماء الله الحسنى و .... قلم زدهاند، "أولى بالشئ" را از معانی واژهی "مولی" برشمرده است.
مرحوم صاحب عبقات در مجلد هشتم از حدیث غدیر کتاب عبقات به این مهم پرداخته است.
از دانشمندانی که میر حامد حسین رضواناللهعلیه به اقوال آنان در این بخش استناد کرده، همین محمد بن ابی بكر الرازي و کتاب غریب القرآن اوست.(ج ٨، ص١٥٨_١٦٠) :
والمولی الذي أولى بالشئ ومنه قوله تعالى: "مأواكم النار هي مولاكم" أي هي أولى بكم والمولى في اللغة على ثمانية أوجه:
المعتِق والمعتَق
وابن العمّ
والناصر
والجار
والحليف
ويقال:
العقيد
والصهر
🤏 والأولى بالشئ
@mir_hamedhoseyn_110
بر ساحل عبقات
تصویر فوق، نسخهی کتاب تفسير غريب القرآن، تأليف محمد بن أبي بكر الرازي الحنفي (٦٦٦هـ) و به خط مؤلف ا
اما تصریح محمد بن أبي بكر الرازي بمجيء مولی بمعنی أولى، پس در کتاب "غريب القرآن" که نسخهی عتیقهی آن بعنایت ربّ منّان بدست این کثیر العصیان افتاده و یک نسخهی آن نزد بعض احباب افاضل موجود...................میفرماید: والمولی الذي هو أولى بالشئ....
✍ عبقات، حديث غدیر، ج ٨، ص١٥٨_١٦٠
@mir_hamedhoseyn_110
وَأَسْتَعْصِمُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاعْصِمْنِي، فَإِنِّي لَنْ أَعُودَ لِشَيْءٍ كَرِهْتَهُ مِنِّي إِنْ شِئْتَ ذَلِكَ
و از تو حفظ و حراست از شرور و آفات میخواهم؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و حفظم فرما؛ زیرا اگر ارادهات به پاکی من از گناه تعلّق گیرد، هرگز به آنچه نمیپسندی باز نخواهم گشت.
فرازی از دعای ۴۸ صحیفه سجادیه
دعا در روز عید قربان و جمعه
مدتی است مشغول جمعآوری اشعار شعرای شیعه با مضمون "سقیفه سبب اصلی همهی مصائب" هستم. از شعرایی که مکرر این حقیقت را در قصائدش ذکر کرده، مرحوم سید مهدی الحلي (١٢٨٩ ق) است.
@mir_hamedhoseyn_110
از عجیب و غریبترین جملاتی که عبد العزیز دهلوی در تحفه اثنا عشریه گفته آنجایی است که در باب هفتم، در ردّ استدلال شیعیان به حدیث غدیر چنین سُراییده:
"اهل عربیت قاطبةً انکار کردهاند که "مولی" به معنای "اولی" آمده باشد."
مرحوم صاحب عبقات نیز در ردّ ادعای دهلوی، از کتب تفسیر، ادب، غریب القرآن والحدیث، شروح شعر و ... تصریحات متعددی از سوی بزرگان ادب عرب در طول تاریخ ذکر میکند و اثبات میکند بر خلاف ادعای خلاف واقعِ دهلوی، اهل عربیت، "الأولى بالشئ" را از معانی "مولی" برشمردهاند.(رک: مجلد هشتم _ حدیث غدیر)
از افرادی که صاحب عبقات از او در این مبحث یاد میکند، ادیب شهیر قرن سوم و چهارم، محمد بن القاسم الأنباری (328هـ) است.
وی در کتاب المشکل في معاني القرآن، میگوید:
"والمولی ينقسم إلى ثمانية أقسام: ..... والمولى الأولى بالشئ ...."
از آنجایی که این اثر به دست مرحوم میرحامدحسین نرسیده بود، ایشان این مطلب را از الشافی تأليف سید مرتضی رضواناللهعلیهما نقل کردهاند. (عبقاتالانوار، حدیث غدیر، ج۸، ص۱۰۲ به بعد؛ الشافي، ج ۲، ص ۲۷۲)
متأسفانه همچنان کتاب "المشکل" از آثار مفقود ابن الأنباري به شمار میرود.
اما ابن الأنباري بحمدلله حداقل در سه اثر دیگرش که امروزه در دسترس است به این حقیقت تصریح نموده است:
● ۱) الأضداد:
فالمولَى الأَوْلى بالشَّيء، قال الله عزّ وجلّ: النَّارُ هِيَ مَوْلاَكُمْ، فمعناه هي أَوْلى بِكُم (ط العصرية، ص ٤٦)
● ۲)شرح القصائد السبع الطوال الجاهليات:
قال الله عزّ وجلّ: {النّارُ هِي مَولاَكم} أراد هي أولى بكم وقال سبحانه: {وأنّ الكافِرينَ لا مَولى لَهُم} (ط دار المعارف، ص ۵۶۶)
● ۳)الزاهر في معاني كلمات الناس:
ويكون المولى: الأولى. قال الله عزّ وجلّ: {النارُ هي مولاكُمْ} معناه: هي أولى بكم (ط الرسالة ج۱، ص۱۲۵)
@mir_hamedhoseyn_110
نسخهی بسیار نفیس کتاب تفسير غریب القرآن معروف به نزهة القلوب اثر أبوبكر محمد بن عزير/عزيز السجستاني العزيري/العزيزي (۳۳۰ هـ) (برای اطلاع از ضبط نام پدر و نسبت مؤلف، رک= مقدمهی تحقيق يوسف المرعشلي بر کتاب نزهة القلوب، ص ١٠_١٨).
نسخه توسط حافظ شرف الدين الدمياطي (٧٠٥ هـ) _از مشایخ ذهبی و مزّی_ و از نسخهی به خطّ ادیب شهیر ابن الخشاب البغدادي (٥٦٧ هـ) کتابت شده است.
مؤلّف بسان صدها لغتشناس و ادیب دیگر، در شرح ریشهی "مولی" ، "أولى بالشئ" را از معانی این کلمه ذکر میکند.
📜مكتبة عموجة زاده حسين باشا _ استانبول
مرحوم صاحب عبقات رضواناللهعلیه در مجلد هشتم مجلد غدیر، ص ۱۱۳ از کتاب سجستانی یاد میکند.
@mir_hamedhoseyn_110
هدایت شده از بر ساحل عبقات
ورودی حرم مطهر امیر المؤمنین علیهالسلام عباراتی حاوی سلام به رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم حک شده است تا به زائران یادآور شود اینجا حرم نفس الرسول است. اینجا حرم خودِ پیغمبر است!
امام صادق علیهالسلام در زیارتِ ششم مفاتیح و در زیارت روز مولود و امام هادی علیهالسلام در زیارت غدیریه ابتدا به رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم سلام میدهند.
@mir_hamedhoseyn_110
از خطب جناب صاحب بن عبّاد (۳۸۵ هـ) در مدح مولا صلواتاللهعلیه:
الجَليلُ الَّذي كَفَّلَه صَغيراً وَرَبّاه
وَبِالعِلمِ وَبِالحِكمَةِ غَذّاه
وَعَلى كَتفِه رَقّاه
وَساهَمَه فِي المَسجِدِ وَساواه
وَقامَ بالغَديرِ وَناداه
وَرفَعَ ضَبعَه وَأعلاه
وَقالَ: مَن كُنتُ مَولاه فَعَلِيٌّ مَولاه
اللّهُمَ والِ مَن والاه ، وَعادِ مَن عاداه
المناقب لابن شهرآشوب (ط علامه)، ٣/٢٧
@mir_hamedhoseyn_110
هدایت شده از بر ساحل عبقات
عالم، شاعر و خطیب عراقی مرحوم سید عبد الرسول کفائی (۱۳۴۷_۱۴۲۴ ق) در قصیدهای بسیار زیبا بین گورِ معاویه و مضجع شریف مولی الموحدین امیر المؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّين مقایسهی جالبی کرده است.
چند بیت از این قصیده را از نظر میگذرانیم:
ابتدا در شرح گورِ معاویه چند بیتی میسراید که دو بیت آن اینست:
هرکه را گذر به خرابههای شام افتد، گور معاویه را میبیند درحالی که مگسها و حشرات گرد آن در طواف و رفت و آمدند!
و بوی متعفن آن قبر همه جا را پر کرده است، بوی بد و ناگوار کسی که [از شدت عذاب] فریادش به آسمان بلند است.
سَيَرى الذُّبابَ يَحومُ حَولَ ضَريحِه
وَبِــأرضِــه حَــشَــراتُــه تَـــتَــــرَدَّدُ
نَـتَنَت رَوائحُـه الكَريـهَةُ وَهـيَ مِن
نَتنِ الضَّجيجِ إلى الفَضـا تَتَـصَعَّـدُ
****
سپس شاعر چنین به معاویه خطاب میکند:
ای معاویه ! برخیز و بارگاه عرش آشیان ابا الحسین امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه را بنگر که چه آستان رفیعی دارد!
بارگاه نجف را میبینی که زائرانش، شبانه روز و هر لحظه به قصد زیارت امیر المؤمنين صلوات الله علیه در آنجا رفت و آمد دارند.
در صحن آن حرم مطهر چراغهایی نور افشانی میکند که ماه، نور خود را از آنها برمیگیرد.
أأبا يَــزيـد قُم وعايِــن مَــرقَــدا
لِأبِي الحُسَينِ وَقَد تَعالَى المَرقدُ
وَتَــری الغـَـريَّ تـَـــؤُمـُّـــه زُوارُّه
لَــيــلاً نَــهــاراً كُــــلَّ آنٍ شـُـهـَّـدُ
وَبِصَحـنِها أقمـارُ نُــورٍ أشــرَقَت
قَمَرُ السَّــما مِن نــورِها يَــتَـزَوَّدُ
موسوعة شعراء الغدير، ج ٦، ص ٤٤٦
@mir_hamedhoseyn_110