➖فاطمیه ادامه دارد....
✍سلام و عرض ادب
دوستانی که مطالب کانال را در ماههای گذشته دنبال میکردند
مطلع هستند که بعد از اتمام هر مناسبتی مطالب مناسبتی نیز از ادراج در کانال خارج میشوند.
لذا طبق قاعده باید مطالب مربوط به فاطمیه نیز از دستور برنامه کانال خارج شوند.
ولی واقعیت امر این است که مطالب مهم مربوط به فاطمیه باقی ماند که مجال نوشتن پیدا نکردم.
بخاطر همین انشاءالله تا مدتی مطالب مربوط به فاطمیه را ادامه میدهیم.
🔺قالت مولاتنا فاطمة الزهراء عليها السلام في الخطبة الفدكية
ما هذه الغميزةُ في حقّي والسِّنة عن ظُلامتي...
🔸حضرت زهرا سلاماللهعلیها در خطبه فدکیه میفرمایند:
چرا در حق من سستی میکنید؟
چرا در برابر ظلمی که به من شده خوابتان برده؟
📚: الاحتجاج ج۱ ص۹۷
✍: عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت اول
(حجم هیزمها)
🔺فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ مَا لَنَا وَ لِلنِّسَاءِ ثُمَّ أَمَرَ أُنَاساً حَوْلَهُ بِتَحْصِيلِ اَلْحَطَبِ وَ حَمَلُوا اَلْحَطَبَ وَ حَمَلَ مَعَهُمْ عُمَرُ فَجَعَلُوهُ حَوْلَ مَنْزِلِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ)1
🔸عمر خشمگين شد و گفت: ما را به زنان چه كار؟ سپس به مردمى كه پيرامونش بودند دستور داد تا هيزم بردارند، عمر نيز با آنان هيزم برداشت. هيزم را پيرامون(دور تا دور) خانۀ على و فاطمه و فرزندانشان نهادند.
👇حجم عظیم هیزمها👇
🔺و في رواية عمرو بن المقدام، إنه اختبز آل محمد (عليهم السلام) و احتطبوا ثلاثين يوما من الحطب الذي وضعه الأول و الثاني ليحرقوا بيت علي و فاطمة (عليهما السلام)2
🔸در روایت عمرو بن مقدام است که آل محمد نان میپختند و تا سی روز هیزم جمع میکردند از هیزمی که اولی و دومی قرار داده بودند تا خانه علی و فاطمه علیهما السلام را بسوزانند.
👇سوال👇
1: این حجم از هیزم فقط برای تهدید بود؟
2: یا اینکه نیت دیگری در سَر داشتند؟
📚منابع:
۱: سلیم ج ۲ ص ۵۷۷
۲:مثالب النواصب ابن شهر آشوب
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت دوم
(آتش زدن خانه با اهالیخانه)
✍در گزارشات مختلف از کتب تاریخی و حدیثی به وضوح بیان شده است که هدف حمله کنندگان به منزل امیرالمومنینعلیهالسلام آتش زدن خانه همراه با اهالی خانه بوده است.برای اختصار به چند مورد از این گزارشات اشاره میکنیم
1⃣: وتفقد ابو بکر قوماً تخلفوا عن بیعته عند علی بن ابی طالب کالعباس، والزبیر وسعد بن عبادة فقعدوا فی بیت فاطمة، فبعث ابو بکر الیهم عمر بن الخطاب، فجاءهم عمر فناداهم وهم فی دار فاطمة، فابوا ان یخرجوا فدعا بالحطب، وقال: والذی نفس عمر بیده لتخرجن او لاحرقنّها علی من فیها. فقیل له: یا ابا حفص انّ فیها فاطمة، فقال: وان....
🔸ابو بکر عمر را به دنبال عدهای که از بیعت با او سرباز زده بودند (از جمله عباس و زبیر و سعد بن عباده) نزد آقا امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) که در خانه حضرت زهرا تحصن کرده بودند فرستاد، عمر آمد و آنها را صدا زد که بیرون بیایند آنها در خانه بودند و از بیرون آمدن ابا کردند، عمر هیزم طلب کرد و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست یا بیرون بیائید و یا اینکه خانه را با اهلش به آتش میکشم. به او گفته شد ای اباحفص (کنیه عمر) در این خانه فاطمة است، او گفت اگرچه فاطمه هم باشد (خانه را به آتش میکشم).
2⃣: أحرقوا دارها بمن فيها
🔸عمر بن الخطاب به افراد خود گفت:
خانه را به همراه کسانی که در داخل خانه هستند آتش بزنید
📚منابع
1: اعلام النساء ج 4 ص 114
2: الملل و النحل ج1 ص 71
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت سوم
(از زبان حاضرین)
1⃣از زبان حضرت زهرا سلاماللهعلیها
🔺عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ: لَمَّا أُخْرِجَ بِعَلِيٍّ ع خَرَجَتْ فَاطِمَةُ ع وَاضِعَةً قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى رَأْسِهَا آخِذَةً بِيَدَيِ ابْنَيْهَا فَقَالَتْ: «مَا لِي وَ مَا لَكَ يَا أَبَا بَكْرٍ تُرِيدُ أَنْ تُؤْتِمَ ابْنَيَّ وَ تُرْمِلَنِي مِنْ زَوْجِي)1
🔰مرحوم کلینی از شخصی بهنام ابوهاشم نقل کرده است:
زمانیکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را (از خانهشان) بیرون کشیدند، حضرت زهرا (علیهاالسلام) نیز خارج شدند، درحالیکه پیراهن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را بر سرشان قرار داده بودند و دستان دو پسرشان (حسنین علیهماالسلام) را گرفته بودند.
آنگاه فرمودند:
«ای ابوبکر! مرا با تو چه کار؟ میخواهی دو پسرم را یتیم کنی و مرا بیوه کنی؟
2⃣: از زبان قاتل
🔺فأخرجوا عليا ، فمضوا به إلى أبي بكر ، فقالوا له : بايع ، فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ قالوا : إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك ، فقال : إذا تقتلون عبد الله وأخا رسول ، قال عمر : أما عبد الله فنعم ، وأما أخو رسوله فلا)2
🔸"علی را بیرون آوردند و او را به سوی ابوبکر بردند. به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: اگر این کار را نکنم، چه خواهد شد؟ گفتند: به خداوندی که جز او هیچ معبودی نیست، گردنت را خواهیم زد. علی گفت: پس شما عبد الله و برادر پیامبر را خواهید کشت. عمر گفت: اما عبد الله بله، ولی برادر پیامبر نه."
📚منابع:
1: الكافي، ج۸، ص۲۳۷
2: الامامه و السیاسه ج 1 ص 31
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت چهارم
(اقدام به ترور)
✍🏻دستگاه سقیفه اقدامات خود برای ترور خاندان وحي را قبل از شهادت پیامبر«صلیاللهعلیهواله» شروع کرده بود و در «هرشی» و «عقبه» اقدام به ترور پیامبر «صلیاللهعلیهواله» کرده بودند ولی ناموفق بودند و در آخر در اقدام به ترور پیامبر «صلیاللهعلیهواله» در مدینه موفق بودند.
اقدام به ترور توسط دستگاه سقیفه منحصر به پیامبر«صلیاللهعلیهواله» نبود حتی اقدام عملی برای ترور امیرالمومنین «علیهالسلام» داشتند.
🛑قالَ ابْنُ عَبَّاسٍ ثُمَّ إِنَّهُمْ تَآمَرُوا وَ تَذَاكَرُوا فَقَالُوا لَا يَسْتَقِيمُ لَنَا أَمْرٌ مَا دَامَ هَذَا الرَّجُلُ حَيّاً فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ مَنْ لَنَا بِقَتْلِهِ فَقَالَ عُمَرُ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ فَأَرْسَلَا إِلَيْهِ فَقَالا يَا خَالِدُ مَا رَأْيُكَ فِي أَمْرٍ نَحْمِلُكَ عَلَيْهِ قَالَ احْمِلَانِي عَلَى مَا شِئْتُمَا فَوَ اللَّهِ إِنْ حَمَلْتُمَانِي عَلَى قَتْلِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ لَفَعَلْتُ فَقَالا وَ اللَّهِ مَا نُرِيدُ غَيْرَهُ قَالَ فَإِنِّي لَهُ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ إِذَا قُمْنَا فِي الصَّلَاةِ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَقُمْ إِلَى جَانِبِهِ وَ مَعَك السَّيْفُ فَإِذَا سَلَّمْتُ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ قَالَ نَعَمْ فَافْتَرَقُوا عَلَى ذَلِكَ ثُمَّ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ تَفَكَّرَ فِيمَا أَمَرَ بِهِ مِنْ قَتْلِ عَلِيٍّ ع وَ عَرَفَ أَنَّهُ إِنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَقَعَتْ حَرْبٌ شَدِيدَةٌ وَ بَلَاءٌ طَوِيلٌ فَنَدِمَ عَلَى مَا أَمَرَهُ بِهِ فَلَمْ يَنَمْ لَيْلَتَهُ تِلْكَ حَتَّى [أَصْبَحَ ثُمَ] أَتَى الْمَسْجِدَ وَ قَدْ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ فَتَقَدَّمَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ مُفَكِّراً لَا يَدْرِي مَا يَقُولُ وَ أَقْبَلَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ مُتَقَلِّداً بِالسَّيْفِ حَتَّى قَامَ إِلَى جَانِبِ عَلِيٍّ ع وَ قَدْ فَطِنَ عَلِيٌّ ع بِبَعْضِ ذَلِكَ فَلَمَّا فَرَغَ أَبُو بَكْرٍ مِنْ تَشَهُّدِهِ صَاحَ قَبْلَ أَنْ يُسَلِّمَ يَا خَالِدُ لَا تَفْعَلْ مَا أَمَرْتُكَ فَإِنْ فَعَلْتَ قَتَلْتُكَ ثُمَّ سَلَّمَ عَنْ يَمِينِهِ وَ شِمَالِهِ فَوَثَبَ عَلِيٌّ ع فَأَخَذَ بَتَلَابِيبِ خَالِدٍ وَ انْتَزَعَ السَّيْفَ مِنْ يَدِهِ ثُمَّ صَرَعَهُ وَ جَلَسَ عَلَى صَدْرِهِ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ لِيَقْتُلَهُ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ الْمَسْجِدِ لِيُخَلِّصُوا خَالِداً فَمَا قَدَرُوا [عَلَيْهِ] فَقَالَ الْعَبَّاسُ حَلِّفُوهُ بِحَقِّ الْقَبْرِ لَمَّا كَفَفْتَ فَحَلَّفُوهُ بِالْقَبْرِ فَتَرَكَهُ وَ قَامَ فَانْطَلَقَ إِلَى مَنْزِلِهِ
🔰ابن عباس گفت:
آنان (عمر و ابوبکر) توطئه كردند، مذاكره نموده و گفتند: تا اين مرد زنده است كارمان سامان نيابد. ابو بكر گفت: چه كسى را داريم كه او را بكشد؟ عمر گفت: خالد بن وليد را دوتايى دنبال خالد فرستادند و به او گفتند: اى خالد! نظرت در باره كارى كه مىخواهيم تو را به آن بگماريم چيست؟
گفت: به هر كارى كه خواهيد، بگماريد به خدا اگر مرا به كشتن على بن ابى طالب واداريد، انجام دهم.
گفتند: به خدا جز آن نخواهيم.
گفت: او را مىكشم.
ابو بكر گفت: هر گاه به نماز صبح ايستادم، در كنارش بايست و شمشيرت با تو باشد هر گاه سلام نماز دادم گردنش را بزن.
گفت: چنين كنم. و پراكنده شدند.
سپس ابو بكر در باره كشتن على بن ابى طالب انديشيد و دريافت كه اگر چنين كند، نبرد طولانى و سختى درخواهد گرفت، لذا پشيمان شد و آن شب نياسود تا كه صبح شد و به مسجد آمد و با مردم به نماز ايستاد، بسيار پكر و گيج بود و نمىدانست چه مىخواند، خالد بن وليد با شمشيرى آويخته در كنار على عليه السّلام به نماز ايستاد. على عليه السّلام اين توطئه را دريافته بود، وقتى ابو بكر از تشهد نماز فارغ شد پيش از اينكه سلام دهد فرياد زد: «اى خالد! آنچه تو را فرمودهام نكن، كه اگر كردى
تو را مىكشم»، سپس به چپ و راست خود سلام گفت.
على پريد و يقه خالد را گرفت و شمشير را از دستش پراند و او را بر زمين زد و بر سينهاش نشست و شمشيرش را برداشت تا او را بكشد. مردم بر سر او جمع شدند تا اگر بتوانند خالد را از دست وى برهانند. عباس گفت: او را به صاحب اين قبر سوگند دهيد كه دست بردارد. او را به صاحب قبر سوگند دادند، رهايش كرد و برخاست و به خانهاش رفت.
📚: سلیم: ج 2 ص 870
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت پنچم
(چگونگی مطلع شدن امام از این ترور)
🛑و رُوِيَ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ بَعَثَا إِلَى خَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ فَوَاعَدَاهُ وَ فَارَقَاهُ عَلَى قَتْلِ عَلِيٍّ ع وَ ضَمِنَ ذَلِكَ لَهُمَا فَسَمِعَتْ ذَلِكَ الْخَبَرَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ امْرَأَةُ أَبِي بَكْرٍ فِي خِدْرِهَا فَأَرْسَلَتْ خَادِمَةً لَهَا وَ قَالَتْ تَرَدَّدِي فِي دَارِ عَلِيٍّ وَ قُولِي لَهُ الْمَلَأُ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَفَعَلَتِ الْجَارِيَةُ وَ سَمِعَهَا عَلِيٌّ ع فَقَالَ رَحِمَهَا اللَّهُ قُولِي لِمَوْلَاتِكِ فَمَنْ يَقْتُلُ النَّاكِثِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ الْقَاسِطِينَ؟)1
🔰أبو بكر و عمر طىّ مذاكرهاى با خالد بن وليد از او خواستند كه حضرت علىّ عليه السّلام را به قتل برساند و او نيز پذيرفت، در گوشۀ خانه؛ همسر أبو بكر اسماء بنت عميس متوجّه اين جريان شد، و فورا پيكى را روانۀ خانه علىّ عليه السّلام نموده و به او گفت: به او بگو گروهى قصد جان شما را دارند، چون حضرت اين مطلب را شنيد فرمود: رحمت خدا بر بانويت اسماء، به او بگو [اگر ايشان به اين هدف نائل خواهند شد] پس چه كسى ناكثين و مارقين و قاسطين را مىكشد؟
👇نکته👇
✍: اسماء بنت عمیس، ابتداء همسر جناب جعفربنابیطالب بود و در هجرت مسلمین به حبشه همراه جعفر بود؛ بعد از شهادت جناب جعفر بنابیطالب «علیهماالسلام»، اسماء با ابابکر بنابیقحافه ازدواج کردند، و بعد از مرگ ابابکر، اسماء همسر امیرالمومنین «علیهالسلام» شد و محمد بنابيبکر با اینکه از صُلب ابابکر بود ولی با تریبت ولائی که اسماء انجام داد «محمدبنابيبکر» از شیعیان خالص امیرالمومنین «علیهالسلام» شد. در فضیلت اسماء همین بس که طبق وصیت حضرت «زهرا سلاماللهعلیها» در غسل بدن پاک و مطهر حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» کمک دست «امیرالمومنین «علیهالسلام» بود.
🔺روِيَ أَنَّهُ أَعَانَهُ عَلَى غُسْلِهَا أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَيْسٍ وَ أَنَّهَا قَالَتْ أَوْصَتْ فَاطِمَةُ أَنْ لَا يُغَسِّلَهَا إِذَا مَاتَتْ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ ص فَغَسَّلْتُهَا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ صَلَّى عَلَيْهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع وَ عَمَّارٌ وَ مِقْدَادُ وَ عَقِيلٌ وَ الزُّبَيْرُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَيْدَةُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ وَ دَفَنَهَا عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سِرّاً بِوَصِيَّةٍ مِنْهَا فِي ذَلِكَ.)2
🔸اسماء گويد:
فاطمه عليها السّلام وصيت كردند كه مرا جز علي و شما ديگرى نبايد غسل دهد، در اثر اين وصيت من و علي او را غسل داديم، و در نماز او: علي، حسنين، عمار، مقداد، عقيل، زبير، ابو ذر، سلمان، بريده، و گروهى از بنى هاشم شركت داشتند و او را در دل شب طبق وصيتش دفن كردند.
📚: منابع:
1: الاحتجاج ج1 ص 89
2:اعلام الوری: 152.
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت ششم
(دلیل انصراف از ترور)
✍🏻عرض کردیم که عمر و ابوبکر با مشورت یکدیگر تصمیم به ترور امیرالمومنین «علیه السلام» گرفتند ولی در لحظه آخر ابابکر از اقدام به این ترور پیشمان شد. سوالی که به ذهن خطور می کند چرا ابابکر در لحظه آخر از اقدام به ترور پشیمان شد؟
🛑و فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى لِأَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اَللَّهُ: أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَخَذَ خَالِداً بِإِصْبَعَيْهِ اَلسَّبَّابَةِ وَ اَلْوُسْطَى فِي ذَلِكَ اَلْوَقْتِ فَعَصَرَهُ عَصْراً فَصَاحَ خَالِدٌ صَيْحَةً مُنْكَرَةً فَفَزِعَ اَلنَّاسُ وَ هِمَّتُهُمْ أَنْفُسُهُمْ وَ أَحْدَثَ خَالِدٌ فِي ثِيَابِهِ وَ جَعَلَ يَضْرِبُ بِرِجْلَيْهِ اَلْأَرْضَ وَ لاَ يَتَكَلَّمُ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ لِعُمَرَ هَذِهِ مَشُورَتُكَ اَلْمُنْكُوسَةُ كَأَنِّي كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَى هَذَا وَ أَحْمَدُ اَللَّهَ عَلَى سَلاَمَتِنَا وَ كُلَّمَا دَنَا أَحَدٌ لِيُخَلِّصَهُ مِنْ يَدِهِ لَحْظَةً تَنَحَّى عَنْهُ رُعْباً فَبَعَثَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ إِلَى اَلْعَبَّاسِ فَجَاءَ وَ تَشَفَّعَ إِلَيْهِ وَ أَقْسَمَ عَلَيْهِ فَقَالَ بِحَقِّ هَذَا اَلْقَبْرِ وَ مَنْ فِيهِ وَ بِحَقِّ وَلَدَيْهِ وَ أُمِّهِمَا إِلاَّ تَرَكْتَهُ فَفَعَلَ ذَلِكَ وَ قَبَّلَ اَلْعَبَّاسُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ .
🔰روايت ديگرى از أبو ذر - رضي اللّٰه عنه - نقل است:
پس از اين ماجرا حضرت امير عليه السّلام با دو انگشت سبّابه و ميانى خود خالد را چنان گرفت و فشرد كه از شدّت درد بلند فرياد كشيد، و مردم به هراس افتاده و ناراحت شدند (فقط فكر خود بودند)، و خالد خود را ملوّث نموده و پاهاى خود را بر زمين مىزد و هيچ نمىگفت. در اين حال أبو بكر به عمر گفت: اين حاصل مشورت عوضى تو بود، گويا من سرانجامش را مىديدم، خدا را سپاس كه آلوده به اين عمل نشدم. امّا در باب خالد هر كسى كه قدم پيش مىنهاد تا او را از دست حيدر كرّار رهايى بخشد از سر ترس دور مىشد، در اينجا أبو بكر عمر را در پى عبّاس فرستاد، عموى آن حضرت آمده و شفاعت نموده و [با اشاره به روضۀ نبويّه] گفت: تو را به حقّ صاحب اين قبر و آنكه در آن است و به حقّ حسنين و فاطمه او را رها كن، آن حضرت نيز پذيرفت، و عبّاس ميان دو ديدهاش را بوسيد.
👇نتیجه👇
تنها دلیلی که باعث شد ابابکر از اقدام به این تصمیم پشیمان شود درصد کم موفقیت این اقدام بود.
و الا اگر یقین به موفقیت این ترور داشت یقینا دستور عقب نشینی به خالد نمی داد
همانگونه که «سعد بن عباده» و «حضرت زهرا سلاماللهعلیها» و «پیامبر صلیاللهعلیهواله» و «مالکبننویره» را ترور کردند
📚الاحتجاج: ج 1 ص 90
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت هفتم
(پنهان کردن این آبروریزی)
✍🏻: مخالفین شیعه برای پنهان کردن فضائح دستگاه سقیفه به انواح حیل شیطانی دست آویز شده بودند یکی از مورادی که سعي در پنهان کردن آن داشتند: «چگونگی ترور امیرالمومنین علیه السلام توسط خالد بن ولید» است.
👇عدمپاسخگوئی👇
🛑فقلت له أ حق ما يقال في حديث خالد فقال إن قوما من العلوية يذكرون ذلك.
ثم قال و قد روي أن رجلا جاء إلى زفر بن الهذيل صاحب أبي حنيفة فسأله عما يقول أبو حنيفة في جواز الخروج من الصلاة بأمر غير التسليم نحو الكلام و الفعل الكثير أو الحدث فقال إنه جائز قد قال أبو بكر في تشهده ما قال فقال ا
و ما الذي قاله أبو بكر قال لا عليك فأعاد عليه السؤال ثانية و ثالثة فقال أخرجوه أخرجوه قد كنت أحدث أنه من أصحاب أبي الخطاب.)2
🔰"ابن ابی الحدید از استاد خود راجع به ماجرای خالد بن ولید سوال می کند:
من به او گفتم: آیا آنچه در مورد حدیث خالد گفته میشود، صحیح است؟ او گفت: گروهی از علویها این را ذکر میکنند.
سپس گفت: احادیثی وجود دارد که مردی به زفر بن الهذیل، صاحب (شاگرد) ابوحنیفه، مراجعه کرد و از او پرسید که ابوحنیفه در مورد جواز خروج از نماز به چیزی غیر از سلام، مانند صحبت کردن، عمل زیاد یا حدث چه میگوید؟ زفر گفت: این جائز است، زیرا ابوبکر در تشهدش چنین گفته است. (قبل از سلامش چیزی گفته بود).
سپس پرسید: چه چیزی گفته است ابوبکر؟
زفر گفت: هیچ (به تو ربطی ندارد). او دوباره و بار سوم سؤال خود را تکرار کرد و زفر گفت: او را بیرون کنید! من قبلاً شنیده بودم که او از حامیان ابوالخطاب است."
👇تضعیفراویان👇
🔺وكان رافضيا داعية إلى الرفض، ومع ذلك يروى المناكير عن أقوام مشاهير فاستحق الترك، وهو الّذي روى عن شريك عن عاصم عن زرّ عن عبد الله رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: إذا رأيتم معاوية على منبري فاقتلوه. قلت روى عنه جماعة من مشاهير الأئمة مثل أبى عبد الله محمد بن إسماعيل البخاري لأنه لم يكن داعية إلى هواه، وروى عنه حديث أبى بكر رضي الله عنه أنه قال:
لا يفعل خالد ما أمر به، سألت الشريف عمر بن إبراهيم الحسيني بالكوفة عن معنى هذا الأثر فقال: كان أمر خالد بن الوليد أن يقتل عليا ثم ندم بعد ذلك فنهى)2
🔰سمعاني وقتی مدخل شخصی به نام: « أبى سعيد عباد بن يعقوب» را توضیح می دهد با اینکه راوی مورد اشاره استاد بخاري بوده است: به دو دلیل شخص مورد نظر را رافضي(تضعیف) معرفي ميکند:
1: نقل روایت: اذا رأيتم معاوية على منبري فاقتلوه
2: وروى عنه حديث أبى بكر رضي الله عنه أنه قال:لا يفعل خالد ما أمر به
✍:عیسوند
📚: منابع:
1: ابن ابی الحدید ج 13 ص 301
2: الانساب للسمعاني: ج 6 ص 176
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت هشتم
(دلیل انتخاب خالد)
🛑قلت له فما الذي تقوله أنت قال أنا أستبعد ذلك و إن روته الإمامية .
ثم قال أما خالد فلا أستبعد منه الإقدام عليه بشجاعته في نفسه و لبغضه إياه و لكني أستبعده من أبي بكر فإنه كان ذا ورع و لم يكن ليجمع بين أخذ الخلافة و منع فدك و إغضاب فاطمة و قتل علي ع حاش لله من ذلك فقلت له أ كان خالد يقدر على قتله قال نعم و لم لا يقدر على ذلك و السيف في عنقه وعلي أعزل غافل عما يراد به قد قتله ابن ملجم غيلة و خالد أشجع من ابن ملجم .
🔰ابن ابی الحدید از استاد خویش نقیب سوال میکند:
نظر خود شما راجعبه اقدام خالد بن ولید برای ترور علیبنابیطالبعلیهماالسلام چیست؟
نقیب: از خالد بن ولید بعید نبود که این اقدام را انجام بدهد بخاطر شجاعت و بغض، کینهای که از امیرالمومنینعلیهالسلام داشت
ولی این اقدام از طرف ابابکر بعید بود(یعنی قبول ندارد که ابابکر همچنین دستوری داده باشد)
بخاطر ورع ابابکر زیرا ابابکر با اینکه خلافت را تصاحب کرده بود و فدک را نیز گرفته بود و حتی فاطمه را غضبناک کرده بود ولی دست به قتل علیبنابیطالب نمیزد
ابن ابی الحدید: آیا خالد میتوانست علیبنابیطالبعلیهالسلام را ترور کند؟
نقیب: بله چرا نتواند در حالی که شمشیر در دستان خالد بود و علیبنابیطالبعلیهماالسلام نیز آگاه از نیت خالد نبود همانگونه که ابنملجم غافلگیرانه، علیبنابیطالب علیهماالسلام را ترور کرد
در حالی که خالد شجاعتر از ابن ملجم بود
📚: شرح نهج البلاغةابن ابي الحديد ج13ص302
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت نهم
(چگونه امام در دوران خلفاء غاصب ترور نشد)
🛑سألت النقيب أبا جعفر يحيى بن أبي زيد رحمه الله فقلت له إني لأعجب من علي ع كيف بقي تلك المدة الطويلة بعد رسول الله ص و كيف ما اغتيل و فتك به في جوف منزله مع تلظي الأكباد عليه.
فقال لو لا أنه أرغم أنفه بالتراب و وضع خده في حضيض الأرض لقتل و لكنه أخمل نفسه و اشتغل بالعبادة و الصلاة و النظر في القرآن و خرج عن ذلك الزي الأول و ذلك الشعار و نسي السيف و صار كالفاتك يتوب و يصير سائحا في الأرض أو راهبا في الجبال و لما أطاع القوم الذين ولوا الأمر و صار أذل لهم من الحذاء تركوه و سكتوا عنه و لم تكن العرب لتقدم عليه إلا بمواطاة من متولي الأمر و باطن في السر منه فلما لم يكن لولاة الأمر باعث و داع إلى قتله وقع الإمساك عنه و لو لا ذلك لقتل ثم أجل بعد معقل حصين.
🔰ابن ابی الحدید می گوید:
به نقيب ، ابو جعفر يحيى بن ابى زيد ـ كه رحمت خدا بر او باد ـ گفتم : در شگفتم كه چگونه على عليه السلام پس از پيامبر خدا مدّتى طولانى دوام آورد و چگونه با افروخته بودن كينه ها عليه او ، در درون خانه اش ترور نشد! او پاسخ داد : چنانچه على عليه السلام تواضع نشان نمى داد و گونه اش را بر روى خاك نمى نهاد ، حتما كشته مى شد ؛ امّا او خود را پنهان داشت و به عبادت و نماز و تدبّر در قرآنْ مشغول شد و از آن روش و شعار نخستين ، فاصله گرفت ، شمشير را كنار نهاد و چون عيّارانى گشت كه توبه مى كنند و به سياحت مى پردازند و يا در كوه ها رهبانيت را در پيش مى گيرند . چون از كسانى كه زمام حكومت را به دست گرفتند ، اطاعت كرد و در برابرشان فروتنى و تواضع نشان داد ، رهايش كردند و از وى دست شستند . عرب به او روى نياورد ، مگر با موافقت سردَمداران و يا به طور مخفيانه . بدين ترتيب ، زمانى كه حاكمان ، انگيزه و دليلى براى كشتن وى نداشتند ، از اين كار ، دست كشيده شد . اگر چنين نبود ، حتما على عليه السلام كشته مى شد
👇🏻نکته👇🏻
با توجه به ترورهای هدفمندی که در دوران خلفاء غاصب صورت گرفته بود و با توجه به انگیزههای که برای ترور امیرالمومنین «علیهالسلام» بود و حتی اقدامات ناموفقی هم برای ترور امیرالمومنین «علیهالسلام» داشتند .
لذا تعجب کسی مثل ابنابیالحدید از زنده ماندن امیرالمومنین «علیهالسلام» کاملا معقول و منطقی است.
📚: شرح نهج ابن ابی الحدید: ج 13 ص 301
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
علم الحدیث
➖امام زمان حضرت زهراسلاماللهعلیها کیست؟ ✍مخالفین شیعه در منابع معتبر خود احادیثی با این مضمون ک
➖مناظره جالب شیخ بهائی
🛑قال: كنت فى الشّام مظهرا انّى على مذهب الشّافعى، فقال لى يوما أفضل فضلائهم؛ يا فلان تحصل عند الشّيعة حجّة يعتمد عليها فقال له حججهم كثيرة، فطلب منّي أن احكى له شيئا منها فقلت له: يقولون انّ البخارى روى فى صحيحه عن النّبى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم انّه قال: فاطمة بضعة منّى فمن أذاها فقد اذانى و من أغضبها فقد أغضبنى ثمّ روى بعد هذا بأربع ورقات انّها خرجت من الدّنيا و هى غاضبة عليهما يعنى على الشّيخين- فما ندرى كيف الجواب؟! فاطرق مليّا و قال: هذا كذب على البخارىّ أنا أراجعه الليلة فغدوت عليها من الصّباح، فلما رآنى ضحك، ثمّ قال أما قلت لك أنّ الرّافضة تكذب، راجعت صحيح البخارىّ البارحة فرأيت بين الحديثين أزيد من خمس ورقات[!!]، و كان يتبجبج بهذا الجواب
🔰مرحوم خوانساري در روضات الجنان نقل می کند:
مرحوم شیخ بهائی در یکی از سفرهای خود، با یکی از علمای اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعی وانمود کرد.
آن دانشمند اهل_سنت که از علمای شافعی بود، وقتی که دانست شیخ بهائی، شافعی است، و از مرکز تشیع (ایران) آمده، به او گفت: «آیا شیعه برای اثبات مطلوب و ادّعای خود، شاهد و دلیل دارد؟».
شیخ بهائی گفت: من گاهی در ایران با آنها روبرو شدهام، میبینم آنها برای ادّعای خود شواهد بسیاری دارند.
دانشمند شافعی گفت: اگر ممکن است یکی از آنها را نقل کنید.
شیخ بهائی گفت: مثلاً میگویند در صحیح بخاری (که از کتب معتبر اهلسنّت است) آمده، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«فاطِمَهُ بَضْعَه مِنِّی مَنْ آذاها فَقَد آذانِی وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِی»
«فاطمه ـ سلامالله علیها ـ پاره تن من است، کسی که او را آزار دهد، مرا آزار داده و کسی که او را خشمگین نماید مرا خشمگین نموده است.»
و در چهار ورق دیگر در همان کتاب است «وَ خَرَجَتْ فاطِمَهُ مِنَ الدُّنْیا وَ هِی غاضِبَه عَلَیهِما «و فاطمه وفات کرد در حالی که نسبت به ابوبکر و عمر، خشمگین بود.»[
جمع این دو روایت و پاسخ به این سؤال طبق مبنای اهلسنّت چگونه است؟
دانشمند شافعی در فکر فرو رفت (که با توجّه به این دو روایت، نتیجه این است که آن دو نفر (عمر و ابوبکر)، عادل نبودند پس لیاقت رهبری و خلافت امت را ندارند). پس از ساعتی تأمّل گفت: گاهی شیعیان دروغ میگویند، ممکن است این هم از دروغهای آنها باشد، به من مهلت بده امشب به کتاب «صحیح بخاری» مراجعه کنم، و صدق و کذب دو روایت فوق را دریابم، و در صورت صدق، پاسخی برای سؤال فوق پیدا کنم.
شیخ بهاء میگوید: فردای آن روز، آن دانشمند شافعی را دیدم، از او سؤال کردم که مطالعه و بررسی تو به کجا رسید؟
او گفت همانگونه که گفتم؛ شیعیان دروغ میگویند، زیرا من صحیح بخاری را دیدم، هر دو روایت فوق در آن مذکور است، ولی بین نقل این دو روایت، بیش از پنج ورق فاصله است، در حالی که شیعه میگفت چهار ورق فاصله است!!
📚: روضات الجنان: ج 7 ص71
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
➖بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت دهم و آخر
(خالدبنولید کیست)
✍🏻: خالد بن ولید یکی از معلوم الخبث ترین افراد تاریخ است:
جزء 19نفری بود که به خانه امیرالمومنین «علیهالسلام» حمله کرد و جزء سه نفری بود بود که حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» را مورد ضرب قرار داد.
👇🏻مامور ویژه👇🏻
خالد بن ولید مامور ویژه دستگاه خلافت در آدم کشی بود:
1: کشتن مالک بن نویره و انجام جنایت هولناک در حق مالک بن نویزه و قبیله مالک
(مالک بن نویزه جزء شیعیان امیرالمومنین «علیه السلام» بود. و دلیل قتل مالک عدم بیعت با خلیفه خودخوانده بود.)
2: کشتن سعد بن عباده از مخالفین مهم خلیفه خود خوانده
3: حمله به خانه وحی
4: اقدام به ترور امیرالمومنین علیهالسلام
5: ضرب دختر پیامبر «صلیاللهعلیهوآله»
6: شرکت در جنگهای ردّه وکشتن مخالفین خلیفه خودخوانده
7: اقدام به ترور پیامبر «صلی الله علیه و اله» بعد از جنگ تبوک.
8: جزء شرکت کنندگان در صحیفه ملعونه
👇جنگهای رده👇
✍🏻در طول تاریخ مخالفین شیعه همیشه سعي در القاء این موضوع داشتند که جنگهای ردّه با مرتدین و کسانی که از دین اسلام خارج شده بودند، بوده است در حالی که جنگهای ردّه برای کشتن مخالفین خلیفه خود خوانده بود به اسم ارتداد دست به قتلعام مخالفین زدند
(ان شاءالله عمري باشد روزی مباحث مربوط به جنگهای ردّه را بیان خواهیم کرد تا ناگفتههای که قرنها علماء مخالفین پنهان کردند، روشن شود.)
با وجود این همه رذالت؛ دشمنان شیعه به خالد بن ولید لقب «سیف الاسلام» دادهاند برای تفصیل این موضوع و جواب به «سیفالاسلام» بودن خالد به کتاب قاموسالرجال مرحوم مامقانی مراجعه کنید مدخل خالد بن ولید.
✍️عیسوند
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi