eitaa logo
در محضر آیت‌الله میرباقری
33.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
463 ویدیو
144 فایل
💠 پایگاه اطلاع‌رسانی و نشر دیدگاه‌های آیت‌الله میرباقری ☑️ @mirbaqeri_ir 💠 کانال نشر آثار چندرسانه‌ای (صوت، فیلم، پادکست، سخن‌نگاشت) ☑️ @mirbaqeri_resane
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ تمدن مدرن، جائرانه است، نه به‌معناي اينکه تماماً ظلم است؛ جور يعني ظلمِ آميخته با عدل؛ اتفاقاً همین آمیختگی کار را دشوار ساخته است. 2⃣ در مقابلِ جور مدرنیته، باید عصر جدیدی ايجاد می‌شد تا انسان دوباره با عالم غيب مرتبط شود و از بستر ارتباط با حضرت حق، مفاهیمی مثل سعادت، آزادي، عدالت و کرامت محقق شود. 3⃣ انقلاب اسلامي يک حرکت عدالت‌خواهانه در مقابل نظام جائرانۀ مدرن است که بايد پنج مرحله را طي کند؛ ۱. انقلاب اسلامی؛ ۲. نظام اسلامی؛ ۳. دولت (حکمراني اسلامی)؛ ۴. جامعه اسلامی: ۵. تمدن اسلامی. 4⃣ تحقق عدالت در امروز، با کمک به تحقق حکمرانی اسلامی ممکن است. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «اگر بخواهیم عدالت را در مقياس اجتماعي در نظر بگيريم، مقياس اجتماعی آن انقلاب اسلامي است. انقلاب اسلامي يک حرکت عدالت‌خواهانه، در مقياس جامعۀ جهاني و در مقابل نظام جائرانۀ مدرن است که به‌اصطلاحِ خودشان بعد از دورۀ روشنگري، شکل گرفته است. بزرگ‌ترین جور در دورۀ روشنگري اين است که رابطۀ انسان را با غيب عالم بریدند و او را زمینی و محبوس کردند؛ به‌جای اينکه انسان مبتني بر ارادۀ حق و تعالیم قدسی در عالم زندگي کند، به او گفتند مبتني بر نفسانيت خودت زندگي کن و به عقلانيت خودبنياد خودت تکيه کن. این بزرگ‌ترين جوری است که اتفاق افتاده است؛ يعني ايدئولوژي مدرن که زيرساختي‌ترين لايۀ تمدن مدرن است، بنيان جور جدید در عالم است. البته اين جور، به اسم عدل در عالم واقع می‌شود. مکتب مارکسيسم و سرمايه‌داری، هر دو مدعي عدالت هستند، یعنی عدالت مکتب رفاه و عدالت مارکسيستي. گرچه این دو مکتب، وقتي با هم مي‌جنگيدند، يکي از آنها شعار آزادي مي‌داد و دیگری شعار عدالت؛ ولي هر دو، هم مدعي آزادي هستند و هم مدعي عدالت؛ اما هر دو می‌خواهند عدالت و آزادي را در بستر انانيت انسان محقق کنند؛ در حالی که اين بستر، از بنيان، خلاف عدالت و آزادي است؛ یعنی مبتني بر پرستش نفس، نه عدالت محقق مي‌شود و نه آزادي. تمدن مدرن از این ايده‌ها شروع شد و در ادامه به یک انقلاب فلسفي تبدیل شد و حول آن، انديشه‌هاي فلسفي شکل گرفت و فيلسوفان مدرنِ دوران روشنگري، يکي پس از ديگري آمدند و بعد، انديشه‌هاي اجتماعي، و دانش و انقلاب علمي، و انقلاب صنعتي، و بعد هم ساختارهاي جهاني، و سبک‌زندگي جهاني، شکل گرفت. اين تمدن، جور است؛ نه به‌معناي اينکه تماماً ظلم است، جور يعني ظلمِ آميخته با عدل. اتفاقاً همین آمیختگی کار را دشوار ساخته است؛ استیلای شیطان همان جاست که حق و باطل، و عدل و ظلم، با هم آمیخته مي‌شوند؛ «فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي‏ الشَّيْطَانُ‏ عَلَى أَوْلِيَائِهِ». عدالت‌خواهان بايد به این نکته توجه کنند که نظام جائرانه‌اي بر جهان حکومت مي‌کند که ايدئولوژي و فلسفه دارد، و دانش و فناوری‌های متناسب با ایدئولوژی و فلسفه‌اش را ایجاد کرده و ساختارهاي اجتماعي و نظام جهاني متناسب با خودش را شکل داده و هر روز هم می‌خواهد سيطره‌اش را بر جهان گسترش دهد. پس از یک سو، آنچه در این تمدن محقق مي‌شود، در همه زوايايش جور است و از سوی دیگر، اين جور مبتني بر انديشه‌هاي فلسفي و علمي است؛ يعني یک نظام علمي، مبتني بر دانش‌هاي اجتماعي، ایجاد کرده است. با این جور، که چنین وسعت و پیچیدگی‌ای دارد، چگونه باید مقابله کرد؟ طبيعتاً بايد در مقابل عصر مدرنیته، دوران و عصر دیگری ايجاد می‌شد تا انسان دوباره با عالم غيب و عالم الهي مرتبط شود و از بستر ارتباط با حضرت حق، مفاهیمی مثل سعادت، آزادي، عدالت و کرامت اجتماعي، محقق شود. اين اتفاق، نياز به يک انقلاب بزرگ جهاني داشت که حضرت امام (ره)، چنین انقلابی را ایجاد کردند. اين انقلاب، به‌تعبير رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي (حفظه الله) بايد را طي کند؛ مرحلۀ اول و دوم، یعنی انقلاب اسلامی و نظام اسلامی، محقق شده و در مرحلۀ سوم، باید دولت اسلامی ـ يعني حکمراني اسلامي ـ محقق شود. اين مرحله‌بندی به‌معنای تئوريزه کردنِ حرکت انقلاب اسلامي است و تحقق عدالت، با کمک به تحقق ممکن است. عدالت‌خواهي اگر در اين مسير قرار نگیرد و به اين وسعت نرسد، یک عدالت‌خواهي کور است و به نتيجه هم نخواهد رسيد. در مراحل بعدی هم بايد جامعۀ اسلامي و تمدن اسلامي ایجاد شود. اما آیا اين تمام عدالت است؟ قطعاً این‌گونه نیست. تمدن اسلامی، تنها بخشي از آن طرح بزرگي است که نبي‌اکرم(ص) براي عالم دارند و ذيل طرح نبي‌اکرم(ص) و ذيل پرچم‌داري امام زمان (عج) محقق خواهد شد.» ☑️ @mirbaqeri_ir
⚡️ انسان نمی‌تواند بگوید می‌خواهم عدالت را محقق کنم، ولی با خدا و امام زمان(عج) کاری ندارم. ⚡️اين یک شوخی است که کسی خيال کند بیرون از انقلاب اسلامي، یا با تضعیف محورِ نظام اسلامی (يعنی ولايت فقيه)، عدالت محقق می‌شود. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «نظام سیاسیِ تحقق عدالت، نظام خلافت الهي بر محور معصوم است. اصلي‌ترين رکن اين عدالت در مقیاس کل تاریخ، خود معصوم است؛ خود او، کلمۀ عدل است. در مقیاس نظام اجتماعي، نظام سياسيِ عادلانه در مقابل تمدن جور، نظام ولايت فقيه است. رکن اصلي در این نظام، خود فقيه عادل جامع‌الشرايط است. لذا اگر کسي خيال کند دنبال عدالت است، ولی بخواهد خارج از دایرۀ ولایت امام زمان(عج) اقدام کند، همۀ اقداماتش جائرانه است؛ کمااینکه انسان نمی‌تواند بگوید مي‌خواهم عدالت را محقق کنم، ولی با خدا کاری ندارم؛ این انسان حتماً ظلم مي‌کند؛ عدالت بدون توحید، ممکن نيست. وقتي انسان از مدار بندگي بیرون رفت، خودش يک ابليس می‌شود. تحقق عدالت در مقياس تاريخ و جامعه، قواعدي دارد؛ کمااينکه دستگاه شيطان، وقتی يک تمدن جائرانه ایجاد مي‌کند و به‌دنبال طرح توسعۀ پايدار در مقياس جامعه جهاني است، همه الزامات آن را هم ايجاد مي‌کند و براي همۀ جامعۀ جهاني، طرح دارد، اَسناد بين‌المللي تصويب مي‌کند و بعد اِعمال مي‌کند. بنابراین، يک ساختار جهانيِ هماهنگ وجود دارد که مبتني بر یک ايدئولوژي جائرانه شکل گرفته و فلسفه‌ها و دانش‌هایش هم جائرانه است. در مقابل چنین نظامی، چه اقدامی باید انجام بدهیم؟ اقدام ما باید بزرگ باشد؛ انقلاب اسلامی، اقدام بزرگ جامعۀ مؤمنين در عصر غیبت است که بر محور امام زمان (عج) شکل گرفته تا مقدمۀ ظهور باشد. امتي بر محور وليّ فقيه و نيابت عامۀ امام زمان (عج) قيام کرده و اين قيام به يک نظام تبدیل شده و در مرحلۀ بعد، اين نظام باید به تبدیل شود. بنابراين عدالت‌خواهي يعني تلاش براي تحقق مراحل بعدیِ انقلاب اسلامي. اين یک شوخی است که کسی خيال کند بیرون از انقلاب اسلامي، یا با تضعیف محور نظام اسلامي ـ يعني ولايت فقيه ـ عدالت محقق مي‌شود؛ عدالت، تعریف دارد و ساختار کلان می‌خواهد. کمااینکه در يک قدم بالاتر، کسي نمی‌تواند بگويد با امام زمان(عج) کاری ندارم اما می‌خواهم عدالت را محقق کنم! جواب او این است که عِرض خود مي‌بري و زحمت ما مي‌داري. این نگاه، انسان را در دام شيطان می‌اندازد و او را جزو قواي شيطان قرار می‌دهد، تا آنجا که شيطان به‌وسيلۀ او، جور خودش را محقق مي‌کند؛ این یک توهم است که انسان خيال کند من به امام کار ندارم و خودم محور عدالت در عالم هستم. عدالتِ نازل شده در حيات تاريخي و اجتماعي انسان‌ها، بر محور انسان عادل شکل مي‌گيرد؛ کمااینکه کسی نمی‌تواند عدالت را در عرض توحيد قرار دهد، چون عدالت از صفات فعل حضرت حق است. اگر جهان بر مدار عدل مي‌چرخد، به این دلیل است که اله عالم، عادل است. پس عدالت در عرض توحید نیست و‌ در عرض خلیفة‌الله هم نیست، بلکه خليفة الله ـ که مقام عصمت دارد و محل مشيت الهی است ـ خودش کلمۀ عدل است؛ لذا آیۀ شریفۀ ««وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلاً»، به امام تأويل مي‌شود. لذا همان‌طور که عبوديت در عالم، با امام محقق مي‌شود (بِنَا عُبِدَ اللَّهُ‏ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏)، عدالت هم با امام محقق مي‌شود و اگر ما منتظر عدالت هستيم، منتظر ظهور فعل امام هستيم. اگرچه عدالت به‌وسيله حضرت حق محقق مي‌شود، و منتظر عدالت، در انتظار ظهور فعل الهي است و مي‌خواهد خداي متعال عالم را پر از عدل کند (اللَّهُمَّ امْلَأْ بِهِ‏ الْأَرْضَ‏ عَدْلًا وَ قِسْطاً)، اما آن دست الهی که حضرت حق، عدالت را با آن محقق مي‌کند، خود امام است. عدالت، جداي از امام نیست، بلکه ظهور فعل خود امام است؛ لذا ما دنبال تجلیِ خود امام هستيم؛ حتی عادل شدن انسان، بر محور امام ممکن است. گاهي در فلسفه اخلاق مي‌گويند عدالت، حاکميت قوۀ عاقله بر قواي ديگر است؛ اين تعريف، ناقص است. عدالت یعنی انسان بر محور معصوم حرکت کند. اگر تمام قواي انسان، ذيل معصوم بود و ارادۀ معصوم در قوای انسان ظاهر شد، انسان، عادل است؛ مثلاً سلمان، انسان عادل است. اما اگر انسان بر مدار نفس خودش حرکت کرد، جائر است. حرکت کردن بر مدار خدا، به حرکت بر مدار امام بر مي‌گردد؛ یعنی پرستش خدا، که پايگاه اساسي عدل است، بر محور تولي به امام واقع مي‌شود. امام همان عبد حقيقی است که با او، هم عبادت در عالم جاري مي‌شود و هم عدالت». 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3239 ☑️ @mirbaqeri_ir