#ضرب_المثل_های_گرگانی
🟠دَسنُگاکُن نَشی [das-noɈɑcon naʃi] (زبانزد/ خاص)
در ادبیات عامه #استرآباد، این زبانزد در قالب جمله های متعددی مانند آدم دَس نُگاکُنِ اولاد نشه یا الهی دَسنُگاکُنِ اولاد نشی یا خدا کسی رِ دَسنُگاکُن اولاد نکنه و... نیز بیان میشود. دَسنُگاکُن [das-noɈɑcon]: آزمند، نیازمند، کسی که چشمش به دست دیگران است تا او را کمک کنند.
👈 کاربرد زبانزد: 1- وقتی کسی به شخص سالخوردهای کمک میکنند، شخص سالخورده، با بیان این زبانزد، در حق شخص کمک کننده دعا میکند.
2- وقتی شخص سالخورده یا ناتوانی از کسی کمک میخواهد، اما آن شخص او را کمک نمیکند، با بیان این زبانزد به او یادآوری میکند که تو هم روزی ناتوان خواهی شد.
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
✅ #موسسه_فرهنگی_میرداماد در فضای مجازی
🔹 سایت
🌐https://www.mirdamad.org/fa
🔹 تلگرام
🌐 https://t.me/mirdamad_org
🔹 واتس اپ
🌐 https://chat.whatsapp.com/GloFjhDkFW7FoCoRzw65w8
🔹 اینستاگرام
🌐https://www.instagram.com/mirdamad_org
🔹 ایتا
🌐 https://eitaa.com/mirdamad_org
🔹آپارات
🌐https://www.aparat.com/Mirdamad_org
🔹 توئیتر
🌐https://twitter.com/home
┗━━━🍃🌺🍃━━━┛
#ضرب_المثل_های_گرگانی
🟠دُغ و دیشَو باراش فرق نُمُکُنه [doGo diʃow bɑɾɑʃ faɾG nomokone] (مَثَل/ عام)
این مَثَل در زبان فارسی به صورت «دوغ و دوشاب یکی است!»، «فرق بین دوغ و دوشاب را نمیفهمد» و... بیان میشود. در ادبیات عامه مردم #استرآباد نیز به اشکال دیگری چون: دُغ و دیشَو باراش یکّیه و... بیان میشود.
👈اشاره مَثَل: این مَثَل اشاره دارد به نوع زندگی مردم بومی سرزمین #استرآباد که بخش عمده ای از آنان دامدار بوده و بخشی نیز از طریق فرآوری میوه های جنگلی یا محصولات باغی امرار معاش میکردند؛ با توجه به اینکه در گذشته تعداد دامها بسیار زیاد و مرتعها از روستا و محل سکونت دور بود، دامداران نمیتوانستند مقدار زیاد شیر را بیش از یک روز نگهداری کرده و با توجه به اینکه عمده محصولات متفرع از شیر که قابل نگهداری بود، عبارت بودند از کره، پنیر و کشک و از بین اینها کره ماندگارتر و ارزشمندتر بود، لذا روزانه شیرها را ماست کرده، ماست را دوغ میکردند و داخل کَندِل (کَندیل) [candel (candil)] ریخته آنقدر به آن ضربه (شلاّق) میزدند که کره ی آن گرفته شود، گاهی پس از جمع آوری کره، دوغ را جوشانیده تبدیل به کشک میکردند، اما از آنجا که کشک ارزش چندانی نداشت، و تولید آن مستلزم زحمت زیاد و به کار گرفتن نیروی انسانی بود، لذا دوغ ها را خوراک سگ ها میکردند، بنابراین دوغ نزد دامداران از ارزش کمی برخوردار بود.
در مقابل، با توجه به اینکه در منطقه ی #استرآباد، غالب دوشاب ها از میوه هایی چون خُرماندو [Xoɾmɑndu] (خرمالوی جنگلی) و کُندُس [condos] (ازگیل جنگلی) تهیه میشد و به دست آوردن مقدار زیادی خرمالو یا کندس، برای تولید مقدار اندکی دوشاب، کاری پُرزحمت بود و محصول آن نیز یک نوشیدنیِ شیرین و گوارا و دارای قابلیت ماندگاری -در طول سال- بود، #استرآبادیها برای آن ارزش زیادی قایل بودند.
دُغ [doG]: دوغ؛ در اینجا مقصود دوغی است که کَره ی آن را گرفته باشند. دیشَو [diʃow]: دوشاب؛ شیره ی پخته شده ی خرمالوی جنگلی یا انگور یا هر میوه ی شیرینِ دیگر.
🔸مفهوم مَثَل: 1- بین خوب و بَد تفاوت و تمیز قایل نمیشود. 2- کاری که با زحمت و سختی و دقت انجام میشود با کاری که بدون زحمت به انجام میرسد، نزد او فرقی ندارند.
👈کاربرد مَثَل: وقتی زحمت و تلاش نادیده گرفته شود و خوب و بَد و مرغوب و نامرغوب در یک کفه ی ترازو قرار گیرد، این مَثَل را به کار میبرند.
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
✅ #موسسه_فرهنگی_میرداماد در فضای مجازی
🔹 سایت
🌐https://www.mirdamad.org/fa
🔹 تلگرام
🌐 https://t.me/mirdamad_org
🔹 واتس اپ
🌐 https://chat.whatsapp.com/GloFjhDkFW7FoCoRzw65w8
🔹 اینستاگرام
🌐https://www.instagram.com/mirdamad_org
🔹 ایتا
🌐 https://eitaa.com/mirdamad_org
🔹آپارات
🌐https://www.aparat.com/Mirdamad_org
🔹 توئیتر
🌐https://twitter.com/home
┗━━━🍃🌺🍃━━━┛
#ضرب_المثل_های_گرگانی
🟠دَقِ دیوانه [daGe divɑne] (اصطلاح مَثَل گونه/ خاص) در ادبیات عامه #استرآباد
این اصطلاح در جمله های مختلف، زبانزده ای گوناگون میسازد؛ مانند ازون دَقِ دیوانه آئِه یا مَرتِکه (زَنِکه) دَقِ دیوانه ئِه، نِمِشه دو کُلام بائِش حرف بِزِنی یا اینَم یَگجور دَقِ دیوانه ئِه و...
معنی اصطلاح: این اصطلاح مرکب از دو واژه ی دَق [daG] به معنی «شاخ بُریده» و دیوانه به معنی «مجنون» است.
🍂 مفهوم اصطلاح: 1- بسیار عصبانی و پرخاشگر است. 2- قابل معاشرت نیست. 3- درست است که شاخ ندارد، اما به راستی خودِ دیو است (دیوی است که شاخ هایش را بریده اند).
👈کاربرد اصطلاح: در توصیف شخصی که زود عصبانی میشود. در توصیف شخصی که اجتماعی نیست و نمیتوان با او معاشرت کرد.
🌐https://eitaa.com/mirdamad_org
┗━━━🍃🌺🍃━━━┛