eitaa logo
سید علی میرفخرایی/ سعیدیسم
2.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
0 فایل
فعال فرهنگی،PH.D در رشته علوم قرآن و حدیث
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ مبشرات بزرگان در مورد نزدیکی ظهور 🌥 بشارت بیست و دوم: آیت الله حاج شیخ محمد حسن مولوی قندهاری (ره): «این انقلاب متصل است به انقلاب جهانی حضرت بقیه الله الاعظم.» «این سید جلیل القدر و عظیم الشأن، س‍پهسالار سپاه مولایمان صاحب الزمان است.» ✅ حجت الاسلام حاج شیخ علی خسروی (ره): ▫ «این انقلاب متصل است به انقلاب جهانی حضرت بقیه الله الاعظم.» و این جمله را من از زبان اون پیر خردمندی (شنیدم) که صد سال از خدا عمر گرفت (مرحوم آقای مولوی قندهاری (۱)) و فرمود: 🔸 از چهار سالگی تمام مفاتیح را از برم. تمام قرآن را از برم. ▫ و می‌فرمود: 🔸 در هفت، هشت سالگی در علوم کیمیا، لیمیا، سیمیا، جبر و رمل و اسطرلاب مجتهد (صاحب نظر) بودم. ▫ اون ولی خدا روزی که مقام معظم رهبری تشریف آوردند به مشهد و به وسیله‌ی یکی از دوستان، حاج مهدی آقای عزیزیان و فرزند ارجمندشان از من خواستند که وقتی از آقای مولوی برای دیدار (بگیرم)، وقتی ایشون رو بردیم و موقع برگشتن، من از ایشون سوال کردم که: 🔹 آقای مولوی، مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را چگونه دیدید؟ ▫ فرمود (عین جملات ایشانه): 🔸 «این سید جلیل القدر و عظیم الشأن، س‍پهسالار سپاه مولامون صاحب الزمان است.» (۱). آیت الله شیخ محمد حسن مولوی قندهاری (ره)، از علما و عرفای معاصر و صاحب کرامت و دارای تشرفاتی خدمت امام زمان (عج) بودند. ایشان از شاگردان آیت الله العظمی سید علی قاضی (ره)، آیت‌الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی (ره) و ... بودند. آیت‌الله العظمی سیّد ابوالحسن اصفهانی، آن مرجع عظیم‌الشّأن و یکّه ­تاز که از ناحیه حضرت حجّت(عج) توقیع دارند، در مورد آیت الله مولوی قندهاری فرمودند: خُلَّص من آشیخ محمّدحسن است! در مرداد ۱۳۷۷ شمسی، روح آیت الله مولوی قندهاری به ملکوت اعلی پیوست و پیکرپاکش پس از اقامه نماز توسط حضرت آیت‌الله شیخ محمد تقی بهجت (ره) با حضور علماء و علاقه مندانش در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه‌السّلام به خاک سپرده شد. 🏷
✨ سوره قدر، نوری در قلب ائمه اطهار ▪️ هنگامی، حضرت علی علیه السّلام سوره «انا انزلناه» را می‌خواند و فرزندانش، حسن و حسین در نزد او بودند، حسین علیه السّلام به پدر عرض کرد: 🔹 ای پدر! وقتی تو این سوره را می‌خوانی، شیرینی و حلاوت دیگری از آن حس می‌شود. ▪️ حضرت علی علیه السّلام فرمود: 🔸 ای پسر پیامبر و فرزند من! من از این سوره چیزی می‌دانم که تو [اکنون‌] نمی‌دانی. چون این سوره فرود آمد، جد تو پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم مرا خواست. وقتی نزد او رفتم، سوره را خواند. آن‌گاه دست خویش به روی شانه راست من نهاد و فرمود: 🔶 « ای برادر و وصی من، و ای ولیّ امت من پس از من، و ای جنگنده بی‌امان با دشمنان من.. . این سوره پس از من، از آن توست؛ و پس از تو، از آن دو فرزند تو است. 💫 جبرئیل- که در میان فرشتگان، او برادر من است- حوادث یک سال امت مرا [در شب قدر] به من خبر می‌دهد. پس از من این اخبار را به تو خواهد داد، ✨ و این سوره در قلب تو و در قلب اوصیای تو همواره نوری تابناک خواهد افشاند، تا به هنگام طلوع سپیده‌دمان ظهور قائم. (۱) ⬅️ مهدويت در منظر امام خمينى، صفحه ۲۴ (۱). تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۴۸۷. 🏷
⚠️ اگر درست به قرآن عمل می‌کردیم ... ☑️ آیت الله بهجت (ره): 💡 اگر درست به قرآن عمل می‌کردیم، با عمل خود دیگران را جذب می‌کردیم؛ زیرا مردم غالبا به جز عدّه‌ی معدود خواهان و طالب نور هستند، و آنان که به اسلام و قرآن نگرویده‌اند، قاصرند (کم کاریشان در انجام وظیفه، غیر عمدی بوده است) و نور به آنها عرضه نشده است. این گونه افراد به اَعمال ما و رفتار ما نگاه ‌می‌کنند، که در ظاهر خوب، و در باطن بد است و زیر و روی آن با هم تفاوت دارد! ⭕️ اگر راست ‌می‌گوییم که قرآن سلاح است، پس چه احتیاج به سلاح دیگر؟ اگر به قرآن عمل ‌می‌شد، آیا این همه بین مسلمانان جنگ و خونریزی واقع می‌شد؟! با قیمت نفت، سلاح تهیّه می‌کنیم و به جان هم ‌می‌افتیم و برادرکشی ‌می‌کنیم! ⭕️ عمل به قرآن، یعنی این که از ظالم َکناره‌‌گیری کنیم و ظالم را لعن کنیم و از او تبرّی بجوییم ولی عموم ما مسلمانان، یا خود ظالم هستیم، و یا با ظالم هم پیمانیم! بنی امیه و بنی عباس حدود پانصد سال حکومت کردند، با آن همه جنایات و ظلم که آنها نسبت به علی و اولاد علی و ذرّیّه ی رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله و سلّم روا داشتند باز هم ما مسلمانان آنان را قبول ‌می‌کنیم و دوستشان داریم، و با این حال، مدّعی هستیم که عمل به قرآن ‌می‌کنیم، و از «حَسْبُنا کتابُ اللّه‌ِ» (۱) (کتاب خدا برای ما بس است) دم ‌می‌زنیم. 💡 لذا در زمان ظهور دولت حقّ و حضرت حجت عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف اول به حساب همین مدّعیان عمل به قرآن ‌می‌رسند؛ زیرا اینها از کفار معاندترند. و نصاری چون ‌می‌بینند حضرت مسیح علیه السّلام به آن حضرت اقتدا ‌می‌کند، از آن حضرت متابعت ‌می‌کنند و زودتر از دیگران به اسلام و حضرت مهدی عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف ‌می‌گروند. ⬅️ در محضر بهجت - جلد دوم - نکته ۱۵ (۱). بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۴۷۳ و ۴۷۴؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۲، ص ۵۵؛ و... 🏷
❇️ ما تو را یاری خواهیم کرد 📋 مرحوم آیت اللّه العظمی آقا سیّد ابو الحسن اصفهانی (ره) از مراجع بزرگی است که هم به محضر مبارک امام عصر (ع) نائل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیعی از سوی آن حضرت مفتخر شده است. آورنده نامه و توقیع هم کسی جز عابد پارسا و پرواپیشه (حاج شیخ محمّد کوفی) نمی‌باشد. ✉️ متن آن نامه نورانی خطاب به آن عالم ربّانی چنین است (۱): ✨ به نام خداوند بخشایشگر مهربان. ای سیّد ابو الحسن! خود را ارزان کن (خود را در اختیار همگان قرار بده) و در بیرونی منزلت بنشین و در بر روی کسی مبند و پرده‌ها میان خود و مردم قرار نده و به داد دوستداران و شیعیان ما برس. ما تو را یاری می‌کنیم. ان شاء اللّه. «مهدی» ⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۲۰ (۱). کرامات الصّالحین، صص ۱۱۰- ۱۱۱. 🏷
❇️ اقامتگاه امام زمان (عج) پس از ظهور ایشان ✅ در روایات فراوانی به‌ صراحت آمده است که اقامتگاه شخصی حضرت مهدی (ع) در دوران ظهور مسجد مقدّس سهله است. از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: 🔸 آنجا اقامتگاه صاحب ماست. (۱) ✅ همچنین از همین امام (ع) روایت شده که: 🔸 مسجد سهله اقامتگاه ادریس و ابراهیم (ع) بود. خداوند پیامبری را مبعوث نکرد، مگر اینکه در این مسجد سهله نماز گزارده است. این مسجد پایگاه حضرت خضر (ع) است. (۲) ✳️ در این مکان، بزرگانی مانند علّامه بحر العلوم، آیت اللّه مرعشی نجفی، مرحوم حاج شیخ محمّد کوفی به دیدار آن حضرت فائز و نائل شده‌اند. ⬅️ مشتاقی و مهجوری، صفحه: ۳۲۲ (۱). الکافی، ج ۳، ص ۴۹۵. (۲). بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۴۳۶. 🏷
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصلا برای آمدنش بی قرار نیست گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟! وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست روزی هزار بار دلش را شکسته ام این گونه زیستن، ادبِ انتظار نیست همسایه ای گرسنه و اهل محله خواب یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟! آخر چقدر در پی دنیا دویده ایم؟! باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم، چه می کنم فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟! باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عاشق دلداده عار نیست 🏷
🕌 آماده شدن مقدمات زیارت کربلا بدون داشتن پول و گذرنامه ☑️ شهید محراب و معلّم اخلاق، مرحوم آیت اللّه دستغیب تشرّف زیر را که از زبان بنده برگزیده خدا، مرحوم فشندی تهرانی شنیده اند، در کتاب «داستان‌های شگفت» خود آورده اند: ▫️ قریب بیست سال قبل, شب جمعه بود. با آقا سید باقر خیاط و جمعی رفتیم مسجد جمکران. 🌌 همه خوابیدند و من بیدار بودم و فقط پیر مردی بیدار بود و شمعی در پشت بام روشن کرده بود و دعا می‌خواند و من مشغول به نماز شب بودم؛ ✨ ناگاه دیدم هوا روشن شد. با خود گفتم ماه طلوع نموده. هرچند نگاه کردم ماه را ندیدم. یک مرتبه دیدم به فاصلۀ پانصدمتر زیر یک درختی یک سید بزرگواری ایستاده و این نور از آن آقاست. به آن پیرمرد گفتم: 🔹 شما کنار آن درخت سیدی را می‌بینی‌؟ ▫️ گفت: 🔸 هوا تاریک است چیزی دیده نمی‌شود. خوابت می‌آید؛ برو بگیر بخواب. ▫️ دانستم که آن شخص نمی‌بیند. من به آن آقا گفتم: 🔹 آقا من می‌خواهم بروم کربلا؛ نه پول دارم نه گذرنامه. اگر تا صبح پنجشنبۀ آینده گذرنامه با پول تهیه شد، می‌دانم امام زمان (عج) هستید و اِلّا یکی از سادات می‌باشید. 🌌 ناگاه دیدم آن آقا نیست و هوا تاریک شد. صبح به رفقا گفتم و داستان را بیان نمودم. بعضیها مرا مسخره نمودند. ⏳ گذشت تا روز چهارشنبه صبح زود، در میدان فوزیه برای کاری آمده بودم و منزل دروازه شمیران بود. کنار دیواری ایستاده بودم و باران می‌آمد. پیرمردی آمد نزد من. او را نمی‌شناختم گفت: 🔸 حاج محمدعلی مایل هستی کربلا بروی؟ ▫️ گفتم: 🔹 خیلی مایلم ولی نه پول دارم و نه گذرنامه. ▫️ گفت: 🔸 شما ده عدد عکس با دو عدد رونوشت سجل را بیاورید. ▫️ گفتم: 🔹 عیالم را می‌خواهم ببرم. ▫️ گفت: 🔸 مانعی ندارد. ▫️ بعد به فوریت رفتم منزل؛ عکس و رونوشت شناسنامه را موجود داشتم و آوردم. گفت: 🔸 فردا صبح همین‌وقت بیایید اینجا. ▫️ فردا صبح رفتم همان محل. آن پیرمرد آمد گذرنامه را با ویزای عراقی به ضمیمۀ پنجهزار تومان به من داد و رفت و بعداً هم او را ندیدم. رفتم منزل آقا سیدباقر، ختم صلوات داشتند. بعضی از رفقا از راه مسخره گفتند: 🔸 گذرنامه را گرفتی‌؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی ▫️ و گذرنامه را با پنج هزار تومان نزد آنها گذاردم. 🗓 تاریخ گذرنامه را خواندند و دیدند روز چهارشنبه است. شروع به گریه نمودند و گفتند که ما این سعادت را نداریم. ⬅️ داستانهای شگفت جلد ۱ (صفحه ۲۴۸) 🏷