eitaa logo
کنگره علامه میرحامدحسین (ره)
583 دنبال‌کننده
493 عکس
30 ویدیو
16 فایل
کانال اطلاع رسانی کنگره بین المللی بزرگداشت علامه میر حامد حسین لکهنوی(رحمة الله علیه) Www.mirhamedhosein.org ارتباط با ادمین @Vir_admin دبیرخانه کنگره @mirhamedhosein.com" rel="nofollow" target="_blank">info@mirhamedhosein.com اینستاگرام: https://www.instagram.com/allame_mir_hamed_hosein/
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️گمشده علامه میرحامد حسین در رابغ... ⬅️ آیت‌الله العظمی مرعشی (ره) می‌فرمودند: مرحوم میرحامد حسین کتابی از کتب اهل‌سنت را نداشت و پس از تفحص، گفتند که این نزد عالم قریه (رابغ) که بین مکه و است می‌باشد. 🌀پس علامه از آن سنی تقاضا کرد که آن کتاب را به عنوان فروش یا امانت به وی بدهد و آن عالم سنی قبول نکرد. پس علامه به قصد حرکت کرد و بعد از مناسک حج به رابغ آمد و به‌طور ناشناس آن‌چنان وانمود کرد که مسافریست و می‌خواهد چند روزی در آن قریه بماند. آن عالم خوشحال گردید و نسبت به میرحامد حسین اظهار محبت نمود؛ وقتی شب فرا رسید میرحامد حسین گفت من خیلی دوست دارم در موقع خواب کنم تا به خواب روم... ☑️ پس میرحامد حسین وارد شده و پس از جستجوی فراوان، کتاب مورد نظر را به‌دست آورد و مشغول مطالعه گردید و پس از اینکه قسمتی از آن را خواند لازم دید که همه آن را استنساخ نماید. همین که میرحامد حسین همه آن کتاب را نسخه برداری نمود از آن عالم اجازه مرخصی خواست. 🔸 موقعی‌ که به وطن خود رسید جریان استنساخ کتاب را برای آن عالم نوشت و از او بسیار تشکر کرد. وقتی نامه بدست او رسید و از جریان آگاه شد، از بلند همتی میرحامد حسین و صبر و تحمل وی در شهر غربت تعجب نمود... 📚 گنجینه دانشمندان، ج ۷، صص ۲۷ -۲۳. 📝 مطالعه کامل این مطلب 🆔@mirhamedhosein
🤲گدایِ رابُغی و گریۀ طولانیِ میرحامدِ شیدا 💠میرحامدِ دلباخته، در حکایتِ تلخی‌ها و شیرینی‌های حرکت از مدینه به مکّه، داستانی از دلداگی خود در لحظات جای­گیری در «رابُغ» بازگو می‌کند. 📖صبح روز یکشنبه، ۲۸ ذی القعدۀ ۱۲۸۲ ق. کاروان حاجیان، در مسیر رفتن از به مکّه به مکانی به نام «رابُغ» رسید. پس از ساعاتی درنگ در آنجا، نزدیکِ یک ساعت بعد از ظهر و در حال حرکت به سمت ، گدائی پافشار به سراغ میرحامد آمد. هر چه بی‌توجّهی می‌دید دست از پیلگی‌اش برنمی‌داشت. کار به جائی رسید که در آن بین، نام و حضرت سیدالشهدا علیهماالسلام را برد و حامدِ بی­قرار را به حقّ ایشان قسم داد. علّامه در خود نوشته‌اش این­سان می‌نویسد: 🖋«به او اعتنا نکردم، اما او در میان سماجت‌هایش اسم حسنین علیهما‌السلام را بر زبان آورد و از من به حقّ آن دو امام مظلوم علیهماالسلام تمنّا کرد. چشمانم اشک­فشان شده، گریان شدم و مبلغی به او دادم. [او رفت] اما مُویه و زاری‌ام پیوسته تا مغرب ادامه یافت. گاهی دعا می‌خواندم و می‌گریستم. گاهی حضرت اباعبدالله علیه‌السلام را با دلگویه‌هایم مخاطب قرار می‌دادم و از ایشان می‌خواستم که و شفاعتشان را روزی‌ام کنند، و آرزو می‌کردم که مزارم را معلّی قرار دهند. گاهی میرزا وزیر علی مرثیه می‌خواند و [من بر مصیبت‌های عظیم آل الله علیهم‌السلام] اشکبار بودم.» 📚رحلات الکرام الی بیت‌الله الحرام، ج ١، ص ۵۵٣ 🔍مطالعه کامل این مطلب 🆔@mirhamedhosein
💠 «عبقات» از زبان صاحب عبقات 📝در دست خطى که از میرحامدحسین(ره) به یادگار مانده است، جانِ کلام را از زبان خود او درباره عبقات مى ‏توان دریافت، وى مى ‏نگارد: 🔸در این زمان سعادت توأمان، کتاب «عبقات الأنوار فى إمامة الأئمّة الأطهار(عهم)» که تألیف این خاکسار است، مطبوع شود. و در این رد بر صاحب تحفه و جمیعِ متقدمین و متأخرین سنیان در اکثر مباحث کرده ‏ام؛ و کتابى است به نهایت مبسوط و حافل، و به غایت منقح، و براى دفع وساوس کافل. و از غرائب اتفاقات آنکه: در آن منتخبات کتُب معظمه و منوره (زادهماالله‏ تشریفاً وتکریماً) و اَشرف و کربلاى مُعلّى، و دیگر کتب[کتاب] خانه ‏هاى (مثل کلکته و دهلى و غیر آن) درج کرده‏ ام، و این معنا نمى ‏پندارم که احدى را اتفاق افتاده باشد. 🆔@mirhamedhosein