eitaa logo
🌱نوشته‌های میرمهدی
1.2هزار دنبال‌کننده
790 عکس
378 ویدیو
9 فایل
📌یارب؛ نظر تو برنگردد! 💠مهدی عربی «میرمهدی» طلبه بسیجی، نویسنده. سعی می‌کنم جز حق نگویم! «انتشار مطالب صرفا با نام نویسنده» 🔹ارسال پیام به #میرمهدی @mirmahdiarabi 🔸آزادنویسی‌ها و پاسخ به ناشناس @mirmahdi313
مشاهده در ایتا
دانلود
از نمایشگاه بگیر برو پرورشگاه و ختم کن به آسایشگاه همش نمایشگاهه ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
بعضی آدما خیلی دوست‌داشتنی‌اند در صورتی که فکر می‌کنند دوست داشتنی نیستند و همین باعث می‌شود که دوست‌‌داشتنی نباشند لطفا دوست‌داشتنی بمانید! ـــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
بعضی‌ها خیلی امام حسین«علیه السلام» را دوست دارند، این بعضی ها صبر هم ندارند، کربلایشان را با این جمله عقب نمی‌اندازند(که باید حسین مرا بطلبد تا...) بی‌صبرانه کربلایی می‌شوند! ــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
بَه بَه هندوانه شیرین قورمه‌سبزی لذیذ لواشک ملس دهنت آب افتاد، نه؟! میبینی کلمات چقدر اثرگذارند! ــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
گاهی باید از سرعت خود بکاهیم، اینجا مسلمان زندگی می‌کند رُحَماءُ بَینَهُم‌... ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
خوشبحال خودرو ها مکانی برای تشخیص رنگ دارند اما ما انسان ها چی! کاش مکانی برای تشخیص رنگ من هم بود، می‌پرسیدم، رنگ خدا دارم یا رنگِ...؟ (صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً...) ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
خدایا اینجا ایرانِ؟ اون کنار خیابون ادرار کرد؟ نکرد! کرد! نکرد! کرد؟ نکرد ایرانه بابا! کرد که... نه ان شاءالله نکرد💔 ــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
کودکی خورد زمین مردی خم شد تا او را بلند کند کیف پول و تمام مدارک مرد را زدند، خدا هم مرد را بلند خواهد کرد! ــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
گرسنگی مغزش را پر کرده بود دست خودش نبود هر طوری دلش می‌خواست با مستخدم هتل صحبت می‌کرد مستخدم چند باری چیزی نگفت و او را تحمل کرد اما دیگر نتوانست تحمل کند دفعه ای که او بد صحبت کرد مستخدم با تمام عصبانیت می‌خواست به او بگوید که نوکر گیر آوردی مگر اما تا چشمان کور مرد را دید دلش سوخت و چیزی نگفت و با خود گفت چندی از عمرش را فکر کند پادشاه است من تحمل می‌کنم و برایش فراهم می‌کنم اما او که لذت دیدن را نمی‌چشد همین برایش تنبیه است، همین برایش بس است کورهایی که توهم پادشاهی دارند و دیگران را برده می‌پندارند همین که نمی‌بینند برایشان تنبیه بزرگی‌ست. ــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
📌کتاب سمفونی مردگان اثری ماندگار که به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده، با قلم زیبا و دلنشین آقای عباس معروفی که نویسنده ای شناخته شده است(و خدا رحمتش کند) به درک جوانی نواندیش و روشن‌فکر بشتابید. پسری که عاشق مطالعه و فکر است مشکلات او را ببینید و او را ورانداز کنید، درگیری های یک جوان روشن‌فکر و عاشق پیشرفت با پدری شدیدا سنتی. #میرمهدی #معرفی_کتاب ـــــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
گاهی باید مُرد برای حسین «علیه‌السلام» و بعد دوباره زنده شد برای حسین«علیه‌السلام» ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
حسین جان با این غم دیگر چکار کنم؟!! 💔 هر دختری بابایش را دوست دارد، حالا شما بگویید اگر آن بابا حسین باشد چه؟! آن آقایی که غریبه‌ها تا او را می‌دیدند عاشقش می‌شدند، رقیه چقدر عاشقش شده؟! رقیه ای که نازدانه هم هست، تازه دخترِبابایی هم هست، تازه سه ساله هم هست! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
یک سنگِ با مرام! پایم را روی چیزی می‌گذارم سفت و محکم است پایم را رویش می‌کشم چه سُر است و بی خط و خش شاید سنگ باشد سنگ به این محکمی احتمال دارد سنگ قبر باشد روی سنگ هیچ اسمی حک نشده! احتمالا منتظر است نامی بر رویش نوشته شود منتظر به کار آمدن است منتظر مُردن فردی است،با استحکام پایم را روی خودش نگه داشته، شاید به من علاقمند شده، شاید به من میگوید بمیر تا نوکری‌ات را کنم،بمیر تا به کارَت بیایم، بمیر خودم سنگ قبرت می‌شوم، اما من با مِن و مِن می‌گویم ممنون که محبت داری به من اما من دوست دارم شهید شوم و سنگ قبری هم نداشته باشم، اصلا دوست دارم زنده بمانم و زندگی کنم، اما سنگ قبر با حسرت و بی محلی به من می‌گوید خب احمق تا زنده باشی که به دردت نمی‌خورم بمیر تا فدایی‌ات شوم سنگ، پایم را از روی خودش سُر می‌دهد، تعادلم را از دست می‌دهم و به زمین می‌خورم سنگ طوری به من نگاه می‌کند که انگار یتیم مانده‌ام و با حالتی که انگار دلش برایم می‌سوزد می‌گوید: اصلا خیالت را راحت کنم، تو بمیری همه به دردت می‌خورند! ـــــــــــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
این روزها فقط مغازه‌ها و بوتیک‌ها و... ویترین ندارند بلکه اگر دقت کنی انسان ها هم ویترین دارند، انسان هایی که لباسشان را کمتر کرده اند یا حتی لباسشان را پاره کرده اند برای بیرون گذاشتن نمونه کار! ــــــــــــــ @mirmahdi_arabi
شهر خالی از انسان و پر از معنویت شده اهالی رفته‌اند حسین«علیه‌السلام» را بیاورند!💔 ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
این قدرت بینهایت، در دلش آرام نگرفت، به چشمانش رسید، تبدیل به اشک شد به دستانش رسید، تبدیل به مشت شد به پاهایش رسید، تبدیل به حرکت شد قدرت عشق حسین قدرتِ عشق است! قدرتِ مقابل ظالم ایستادن! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
ساده از کنار بعضی چیزها رد شوی آدم ساده‌ای می‌شوی خاص‌ها کربلا بودند فقط هفتاد دو نفر "خاص" ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
دوست دارم اینقدر برای برادرم وقت بگذارم تا هرچه دلش می‌خواهد بازیگوشی کند، گوشی بازی نه. ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
خیلی دلم می‌سوزه برا کسی که یه بار تو زندگیش از ته دلش گریه نکرده برا امام حسین«علیه‌السلام» ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
سلام و ادب به دوستان عزیز🌿🌹 عذرخواهم از عدم فعالیت این چند روز توفیق شد کربلا بودم و همه‌ی شما عزیزان رو دعا کردم، الان هم کاظمین به یاد همه‌ی دوستان هستم، سلامت باشید، یاعلی مدد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیجی‌ها را شهید می‌کنند، اما بسیج زنده‌تر می‌شود مردم بسیج می‌شوند شهدا قدرتمندتر هستند! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
آهای کسی که سطل آشغال را آتش میدهی مواظب باش، آشغال هم آتش می‌گیرد! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
حالا که این تجمعات اغتشاشی صورت گرفته است دلم برای ضد انقلاب می‌سوزد، ما فقط چند روز است که دغدغه جمع شدن اینجور تجمعات را داریم و آنها حداقل چهل و خرده‌ای سال است که دغدغه‌ی جمع شدن تجمعات ما را دارند! درد داریم تا درد سوزش داریم تا سوزش! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
مادرم می‌گوید: این چند روز خوب رو پای خودت ایستادی! من با بغض می‌گویم: نه بابا تا پاهایم خسته و ناتوان می‌شد، امام کسی را می‌فرستاد و پاهایم را ماساژ می‌داد تا کمی مریض‌احوال می‌شدم دارو به من می‌رسید تا خسته می‌شدم جایی فراهم ‌شد تا راحت استراحت کنم تا هوس نوشیدنی می‌کردم،«هوس نه نیاز» همان شربتی که می‌خواستم را به من می‌رساندند تا هوس غذا می‌کردم همان که می‌خواستم را به من می‌رساندند تا نیاز به محبت پیدا می‌کردم به من شدیدا محبت می‌کردند مثلا یک مورد کوچکش یادم هست که دخترک کوچکی در راه دستم را گرفت و روی دستم الله و حسین و قلبی زیبا کشید، در این راه با اینکه تنها بودم اصلا احساس غربت نکردم، واقعا امام حسین هوایم را داشت باور کنید راست می‌گویم، به آقا گفتم آقا من زیاد تحمل ندارم کاری کن بیش از حدم سختی نکشم،و حالا که برگشتم می‌بینم تا می‌خواست سختی‌ام زیاد شود، مثلا از حمام که برمی‌گشتم و حوصله شستن لباس‌هایم را نداشتم و لازمشان هم داشتم می‌دیدم لباسشویی فراهم است و دوستی می‌گوید بده لباس‌هایت را بشورم مثلا هایم زیاد است، خاطراتم از این مسیر نورانی زیاد است اما می‌ترسم بگویم و غم روی دلم به چشمانم سرازیر شود و مادرم فکر کند که در آنجا به من سخت گذشته نه مادر من در آنجا هم روی پای خودم نبودم و بابا حسین مرا بغل کرده بود! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
رنگ باختن فقط آنجایی که گنبدت را می‌بینم و رنگ‌می‌بازم، جان را تحویل‌تان می‌دهم و می‌گویم امام رضا لطفا رنگ خدایی بزن مرا ! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
چایخانه که نیستـ دوا خانه عشاق است، آقا چه بد اعتیاد آورست چای هایت! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi
🌱نوشته‌های میرمهدی
چایخانه که نیستـ دوا خانه عشاق است، آقا چه بد اعتیاد آورست چای هایت! #میرمهدی ـــــــــــــ @mir
راستی اون روز چایخانه حضرت بودم با خوم فکر می‌کردم که (صف چایخانه حضرت بیشتر از جمعیت اغتشاش‌گراست) واقعا چقدر عشقه امام رضا(علیه‌السلام) ❤️💚 ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi