eitaa logo
🌱نوشته‌های میرمهدی
1.1هزار دنبال‌کننده
795 عکس
387 ویدیو
9 فایل
📌یارب؛ نظر تو برنگردد! 💠مهدی عربی «میرمهدی» طلبه بسیجی، نویسنده. سعی می‌کنم جز حق نگویم! «انتشار مطالب صرفا با نام نویسنده» 🔹ارسال پیام به #میرمهدی @mirmahdiarabi 🔸آزادنویسی‌ها و پاسخ به ناشناس @mirmahdi313
مشاهده در ایتا
دانلود
مادرم می‌گوید: این چند روز خوب رو پای خودت ایستادی! من با بغض می‌گویم: نه بابا تا پاهایم خسته و ناتوان می‌شد، امام کسی را می‌فرستاد و پاهایم را ماساژ می‌داد تا کمی مریض‌احوال می‌شدم دارو به من می‌رسید تا خسته می‌شدم جایی فراهم ‌شد تا راحت استراحت کنم تا هوس نوشیدنی می‌کردم،«هوس نه نیاز» همان شربتی که می‌خواستم را به من می‌رساندند تا هوس غذا می‌کردم همان که می‌خواستم را به من می‌رساندند تا نیاز به محبت پیدا می‌کردم به من شدیدا محبت می‌کردند مثلا یک مورد کوچکش یادم هست که دخترک کوچکی در راه دستم را گرفت و روی دستم الله و حسین و قلبی زیبا کشید، در این راه با اینکه تنها بودم اصلا احساس غربت نکردم، واقعا امام حسین هوایم را داشت باور کنید راست می‌گویم، به آقا گفتم آقا من زیاد تحمل ندارم کاری کن بیش از حدم سختی نکشم،و حالا که برگشتم می‌بینم تا می‌خواست سختی‌ام زیاد شود، مثلا از حمام که برمی‌گشتم و حوصله شستن لباس‌هایم را نداشتم و لازمشان هم داشتم می‌دیدم لباسشویی فراهم است و دوستی می‌گوید بده لباس‌هایت را بشورم مثلا هایم زیاد است، خاطراتم از این مسیر نورانی زیاد است اما می‌ترسم بگویم و غم روی دلم به چشمانم سرازیر شود و مادرم فکر کند که در آنجا به من سخت گذشته نه مادر من در آنجا هم روی پای خودم نبودم و بابا حسین مرا بغل کرده بود! ـــــــــــــ @mirmahdi_arabi