هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
امشب برای باران شاخ و شانه کشیدم،
گفتم اگر دفعه بعد بیایی و من هنوز تنها باشم
من هم میبارم...
#میرمهدی
هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
باران میبارد که نهیب بزند بر آدمهای غافل،
نم نم باران میگوید خودتان را حیف نکنید، بروید عاشق شوید...
#میرمهدی
هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
امام زمان پس کی میآیی
یک #وعده_صادق مان نشود؟!
#میرمهدی
دور شو، حالت خوب میشود.
🌱دنیا بدجوری شلوغ است مهربانم!
ِ پر از شلوغیهای بیحساب!
گاهی انسانِ ضعیف میان این شلوغیها
گم میشود.
یعنی خودش را گم میکند.
ارزش هایش را گم میکند.
آن منبع ها و گنجهای ذات و وجود خودش را فراموش میکند.
اینجاست که درمانی به نام خلوت باعث میشود خودت را پیدا کنی.
باعث میشود فکر کنی و آرام شوی.
گاهی از همه فاصله بگیر،
جسمت را از آدمها دور کن!
سرت را خلوت کن.
فکرت را از افکار اذیت کننده دور کن.
اصلا برو در خلوت و در مورد خودت فکر کن و با او صحبت کن!
وقتی به او نزدیکتر شوی و از آدمها دور شوی، به خودت نزدیکتر میشوی.
تازه میبینی چه گنجینههایی درونت داشتی اما اینقدر بقیه شلوغی کرده بودند،
حواست را پرت کرده بودند که از خودت و از آنچه که داشتی و از آنچه که میخواستی
پاک غافل شدی.
آن درخت تنومند و استواری
که خوب ثمراتی هم دارد.
ریشهاش خلوتی دارد برای رشد!
✍ #میرمهدی
#خلوت #متن_حال_خوب_کن
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
به به
امشب عقدی یکی از رفقای عزیز و دوست داشتنیمه
ای آقا امام رضا
دارن میان عقد کنن
خودت یه عمر زندگی شیرین و پر از عشقو نصیبش کن
رفیق ما مسلمونه مسلمونه
شیعه شیعهست
#میرمهدی
هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
خدایا
نشود که من زن بگیرم و از تو غافل شوم
اگر قرار است با ازدواج از تو دور شوم
من میخواهم تا ابد مجرد بمانم.
#میرمهدی
هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
تعبیر رویای صادقهام این بود
که یک شب
ساحری از راه میرسد و منِ علوم غریبه دان را سحر میکند با چشمانش!
#میرمهدی
هدایت شده از 🌱نوشتههای میرمهدی
یک سنگِ با مرام!
پایم را روی چیزی میگذارم سفت و محکم است پایم را رویش میکشم چه سُر است و بی خط و خش شاید سنگ باشد
سنگ به این محکمی احتمال دارد سنگ قبر باشد
روی سنگ هیچ اسمی حک نشده!
احتمالا منتظر است نامی بر رویش نوشته شود منتظر به کار آمدن است منتظر مُردن فردی است،با استحکام پایم را روی خودش نگه داشته، شاید به من علاقمند شده، شاید به من میگوید بمیر تا نوکریات را کنم،بمیر تا به کارَت بیایم، بمیر خودم سنگ قبرت میشوم، اما من با مِن و مِن میگویم ممنون که محبت داری به من اما من دوست دارم شهید شوم و سنگ قبری هم نداشته باشم، اصلا دوست دارم زنده بمانم و زندگی کنم،
اما سنگ قبر با حسرت و بی محلی به من میگوید خب احمق تا زنده باشی که به دردت نمیخورم بمیر تا فداییات شوم
سنگ، پایم را از روی خودش سُر میدهد، تعادلم را از دست میدهم و به زمین میخورم سنگ طوری به من نگاه میکند که انگار یتیم ماندهام و با حالتی که انگار دلش برایم میسوزد میگوید: اصلا خیالت را راحت کنم، تو بمیری همه به دردت میخورند!
#میرمهدی
#یک_سنگ_با_مرام
ـــــــــــــــــــــــ
@mirmahdi_arabi
هدایت شده از گوهرشاد | اخبار حجاب و بصیرتی
🚨 با تلاش مأموران مکتبی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، زنی که به یک خواهر محجبه حمله کرده بود، بازداشت و تحویل مراجع قضایی شد.
🔺چند روز گذشته فیلمی از یک زن مکشفه در فضای مجازی منتشر شد، در حالیکه با آرنج دست راست به گردن یک خانم چادری ضربه زده و باعث زمین خوردن و جراحت سنگین این خانم میشود…
🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور
@goharshad1_ir
💜عذب اوقلی متاهل شد...
🖊 میرمهدی
#بخش_اول
🪴دیشب خیلی خوشحال بودم
چون یک خبرهایی بود.
اول رفتم پیرایشگاه و به موهای ژولیده و ریشهای بی سر و سامانم یک سر و سامانی دادم.
خیلی کبکم خروس میخواند،
با قدمهای شتابان و لبریز از خوشحالی به سمت خانه قدم برداشتم.
وارد خانه که شدم لباس خوشگل و خوش اتو ام را بر تن کردم، خیلی خوشرنگ است اما متاسفانه رنگ خاصی دارد که اسمش را نمیدانم، حتی از مادرم هم که پرسیدم نمیدانست.
یک رنگی میان سبز کم حال و فیروزهای دارد بنظرم.
پالتوی مشکی و بلندم را هم بر تن کردم
و چند پیس از ادکلن جذاب لعنتیام را زدم.
🪴 مادرم گفت یک جوری تیپ میزنی که انگار داری میری خواستگاری و من در جوابش هعیِ بلندی سر دادم و خودم را در آیینه دوباره نگاه کردم و در دل گفتم به به چه پسری.
نگاهم به ساعت افتاد،کم کم باید حرکت میکردم،
ماشین هم دیگر دم در رسیده بود .
بعد از دستبوسیِ مادرم از او خداحافظی کردم و در را بستم.
درِ ماشین را باز کردم و با اعتماد به نفس خاصی نشستم.« یکی از مشکلات من برخی اوقات موقع سوار ماشین شدن این است که یا درِ ماشین را محکم میبندم جوری که راننده در دلش یادی از اجدادم میکند یا آنقدر یواش میبندم که بسته نمیشود
یعنی مشکل از من نیستها مشکل از ماشینهاست که برخی را باید محکم بکوبی تا بسته شوند و برخی را باید ناز کنی و آرام به سمت خودت بکشی تا بسته شوند»
🪴خلاصه دیشب از آن شبهایی بود که در بسته نشد و راننده گفت لطفا در را ببندید
بعد از بستن در و حرکت ماشین بازهم با آن اعتماد به نفس خاصم به راننده گفتم خوبین؟
کار و کاسبی خوبه ان شاءالله؟!
او هم کم کم یخش آب شد و داستان زندگیاش را برایم تعریف کرد و بعد فهمیدم چوپان بوده، دام داشته و از بد روزگار الان راننده ما شده.
خلاصه در بین این ماجرای آمدن به شهر راننده از او خواستم تا لطفا جلوی یک گلفروشی بایستد.
از ماشین که پیاده شدم،یعنی شانس ندارم من،دم گلفروشی یک خانم کشف حجاب دیدم.
میدانید که من آدم وظیفه شناسی هستم بنابراین در حال ورود به گلفروشی تذکر نرمی دادم و وارد شدم.«با خود فکر میکنم اصلا روز طرف را ساختم و خانم کشف حجابی احتمالا در دل گفت به به چه مرد خوشبو و خوش پوشی، تو فقط تذکر بده»
خب بگذریم.
🪴گلفروشیِ کوچک و جمع و جوری بود و حسابی بوی گلفروشی میداد.
از بین گلهای زیبا و خوشبوی طبیعیاش یک شاخه گل رز آبی و دلربا برداشتم.
در حین حسابکردن، فروشنده هم گفت بله رنگ شادیه،
وقتی آمدم بیرون دیگر اثری از خانم کشف حجاب نبود.
سوار ماشین شدم و به سمت حرم حرکت کردم...
بعد از دقایقی به حرم رسیدم،
از خادمی که در ورودی سنگفرش حرم قرار داشت سوال کردم که ببخشید گل میذارن ببریم تو حرم؟!
آقای خادم به من نگاه کرد و لبخند خاصی زد و گفت بــله،
با خوشحالی تشکر کردم و رفتم سمت گیتهای ورودی حرم.
🪴وارد گیت شدم آقای خادم که داشت مرا بازرسی میکرد وقتی نگاهش به گل افتاد برگشت و به صورتم نگاهی انداخت و لبخند خاصی زد.
وارد حرم شدم و من هم سلام خاصی به امام رضا دادم...
ادامه پست بعدی👇
#میرمهدی
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
💜عذب اوقلی متاهل شد...
#بخش_دوم
🪴به سمت رواق دارالحجه، همان زیرزمینِ حرم که عقد عاشقان را در آنجا میخوانند حرکت میکردم.
در صحنهای حرم، همه یک جوری به من نگاه میکردند احتمالا با خودشان فکر میکردند من داماد هستم.
قبل از اینکه وارد زیرزمین شوم برگشتم و به امام رضا گفتم: هعی آقا، پس کی نوبت من میشه؟
با پله برقی پایین رفتم و به درب دارالحجه رسیدم،
دم کفشداری وقتی که داشتم کفشهایم را تحویل میدادم آقای کفشدار هم فکر کرد دامادم، گفتم نه. بعد گفت پس برادر دامادی، گفتم نه رفیقشم.
🪴وارد رواق شدم.
رواق بزرگ و زیبایی بود، هر طرف یک جمع نشسته بودند و در میانشان یک عروس و داماد نشسته بود.
چشم گرداندم تا رفیقم را پیدا کنم اما نبود و متاسفانه دگربار فهمیدم که وضعیت حجاب در حرم اصلا مطلوب نیست.
بالاخره یکی از دوستان طلبه را دیدم که با جمعی از رفقای دیگر نشسته بودند و مثل من منتظر شا داماد بودند.
خلاصه به انتظار نشستیم تا بالاخره شا داماد پیدایش شد،
چه خوشگل شده بود امشب ،کت و شلوار مشکی با یک لباس سفید بر تن داشت
خیلی خوشحال بودم برایش ،خیلی ـ
🪴خلاصه بعد از دقایق مدیدی جمیعا با فامیلهای داماد و عروس یک جایی جاگیر شدیم و آشیخ شروع کرد به خواندن خطبه عقد و من حس کردم که رفیق عزیزم آقای شا داماد در دلش دارد قند آب میشود.
بلهها را که گفتند و شا داماد گل را که به عروس خانم هدیه داد، شکلات بود که از هوا به سر ما میریخت.
من هم مشت مشت شکلاتها را در جیب میکردم
آخر میگویند این شکلاتها بخت باز کن است.
🪴 اینطور فکر میکنم که این زوج خیلی خوشبختند.
رفیق من، طلبهی اهل فکر و عاقلی است.
یک انتخاب کرده و دارد در اول جوانی زندگی مشترکش را شروع میکند.
بنظر من او خیلی خوشبختتر از همهی جوانهای امروزی است که اهل ارتباطهای ناجور هستند و اهل ازدواج نیستند و اگر هم بخواهند ازدواج کنند بعد از همه خلافها ازدواج میکنند.
واقعا این مدل جوانها دیگر چه دارند برای خرج کردن در زندگی مشترک؟!
محبتی مانده که خرج نکرده باشی برای دیگران ؟
مگر آدمهای دستمالی شده و تنوع طلب، عاشق میشوند؟
چه خوشبخت است رفیق من که عشق را تجربه خواهد کرد.
❣وای اصلا یادم نمیرود، چه زیبا بود آن صحنهای که مادرِ شاه داماد یعنی مادر رفیقم او را بغل کرد و با اشک شوق در چشمانش گفت: این همهی زندگی منه، مادر قربونش بشه.
کدام مادر هست که دوست نداشته باشد پسرش، پاک گذران عمر کرده باشد و اول جوانی در حرم بابا رضا عقدش را بخوانند.
به به، به این پسر و به به، به این ازدواج پر برکت.
💚امام رضای رئوف من! دعا کن همهی جوانان وطنم بخصوص حقیر اینطور ازدواج کنم.
✍ #میرمهدی
#خوشبخت_شوید
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
1 (16).mp3
568.7K
ما اومدیم بجنگیم
(نتیجه مهم نیست...)
🎙 #سردار_حسن_باقری
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
دیشب این عکس ناب رو گرفتم
کوچولو رو فقط ببینین😍
#میرمهدی
#وعده_صادق #حرم_بابا_رضا
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر نداشتن از حال من بهانهی توست؟!
بهانهی همهی ظالمان شبیه هم است.
#فاضل_نظری
#عاشقانه
عــــضـــویـــت🔰
@mirmahdi_arabi
هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
سلام شبتون بخیر
بنابر درخواست دوستان
ناشناس رو تنظیم کردم، از قسمت افزودنیها میتونید
صوت، تصویر و ویدیو بفرستید.
لینک ناشناس👇
https://daigo.ir/secret/3243943912
#میرمهدی
🔻خانمی که امروز در دانشگاه تهران لخت شد؛
گرچه کاملا برهنه بود اما دلش پاک بود.
به دل پاکش نگاه کنید نه بدن عریانش!
جای دانشجویِ لخت زندان نیست،
جایش پشت ویترینهای آمستردام است.
✍ #میرمهدی
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
جالب شد!
ما شنیده بودیم که برخی افراد در اوج مشکلات، خودزنی یا خودکشی میکنند.
نمیدانم چرا جدیدا در اوج مشکلات لخت میکنند!
شما میدانید؟
#اشد_مجازات
✍ #میرمهدی
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
اگر یک مرد جسم بقیه آدمها را ترور کند قاتل، تروریست و فلان است و باید به اشد مجازات محکوم شود.
اما اگر یک زن لخت شود و روح و روان مردم را ترور کند، حالش بد است و نیاز به درمانگر دارد!
جالب شد.
برابریاست دیگر...
#مطالبه_اشد_مجازات
✍ #میرمهدی
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
هدایت شده از 🌿آزادنویسیهای میرمهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿هر دفعه میبینمش اشک میریزم!
ینی ماهم پیر غلامت میشیم امام حسین؟!
#میرمهدی
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
هدایت شده از 🌱نوشتههای میرمهدی
💢شاید اشتباه از من بود که طلبه شدم.
🖊میرمهدی
🔸دوستانی که مرا میشناسند میدانند من با اینکه زیاد آدم خوبی نیستم اما هر مدل گناهی را ببینم سعی میکنم به آن تذکر دهم.
یکبار جمعی از همکلاسیهایم به طور علنی در امتحانی تقلب کردند و من به آنها تذکر دادم ،گوش نکردند و بعد آنها را به مدیریت مدرسه لو دادم.
در مدرسه هم یادم است که دوستان با شوخی و بعضی با تمسخر به من میگفتند آقای وظیفهشناس
🔹حالا هم وقتی با جمعی از طلبهها به خیابان میروم و کشف حجابی میبینم و تذکر میدهم بعضا برخی دوستان طلبه برمیگردند به من میگویند الان وقتش نیست.
برخی میگویند دیگر تاثیر ندارد.
برخی میگویند خطر جانی دارد و تقیه کنیم.
هر طلبهای یک بهانهای میآورد؛
من میپرسم برای چه طلبه شدم!
مگر طلبه نشدم که از حدود الهی مواظبت کنم و حرف خدا را بفهمم به مردم بزنم ؟!
در برابر گناه همه مسلمانان وظیفه نهی از منکر دارند، من که طلبه هستم بیشتر.
🔸امام صادق که در موارد خاصی در برابر گناه حکومت طاغوت تقیه میکردند به این دلیل بود که جانشان حفظ شود که اسلام از بین نرود نه اینکه سکوت کنند تا فقط خودشان آسیب نبینند.
سکوتشان بخاطر حفظ اسلام بود، برای خدا بود.
در حالی که ما در حکومتی اسلامی با قانونی اسلامی زندگی میکنیم و اصلا شرایط تقیه فراهم نیست ،
آیا سکوتمان جز برای راحت طلبی است؟
و دوما چطور وقتی یک آدمی تو را تشویق میکند یا به تو توهین میکند، «گرچه کم» روی تو تاثیر دارد اما تذکر ما تاثیر ندارد؟!
🔹گاهی اینقدر دوستان مذهبی به من که طلبهای کوچک هستم هجمه میکنند، بخاطر حرفها و کارهایم که گاهی شک میکنم و میگویم مگر میشود این همه آدم اشتباه کنند؟!
و دوباره تحقیق میکنم ،دوباره فکر میکنم و استدلال میچینم و حتی از متخصصین احکام دوباره سوال میکنم و باز به این نتیجه میرسم که بله گاهی ممکن است که اکثریت اشتباه کنند گرچه طلبه باشند،گرچه مذهبی باشند.
🔸آخرالزمان است و دارد جای معروف و منکر عوض میشود.
🌱دوست عزیزم در یاری امام زمانت ،در دینداریات محتاط باش!
اهل تحقیق باش و خیلی فکر کن ،
نشود که به خود بیایی و ببینی اکثریت تو را عاقبت به شر کردهاند.
✍ میرمهدی
#عاقلانه #نه_محافظه_کارانه #برای_خدا
کانال نوشتههای میرمهدی/عضویت🔰
@mirmahdi_arabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به
حرم آقامو ببین❤️😍
#میرمهدی عضویت🔰
@mirmahdi_arabi