eitaa logo
کانال میز معارف
7.1هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
3هزار ویدیو
993 فایل
🔺کانالی برای اطلاع رسانی، اشتراک تجربیات و ارتقا توانمندی استادان معارف دانشگاهها آدرس سامانه آموزش مجازی دانشگاهیان https://maaref.ecnahad.ir/ منتظر نظراتتان هستیم.. 🔰ارتباط با ادمین: @amoozesh_majazi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال میز معارف
✅همایش ملی بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس توسط موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ در شهر تهران برگزار میگردد. ✍اهداف اصلی 👈 بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ 👈توسعه ادبیات علمی در حوزه بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛ 👈تقویت باورها و رفتارهای ایثارگرانه منبعث از گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ؛ 👈 تبیین نقش و جایگاه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در بازنمایی هنرمندانه گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. 👈 بازشناسی دستاوردهای گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی؛ ◀️آدرس دبيرخانه: تهران- ميدان ونك- بزرگراه شهيد حقاني شرق- خيابان سرو- موزه انقلاب اسلامي و دفاع مقدس- ساختمان شهدا، طبقه سوم دبيرخانه همايش ملي بازنمايي گفتمان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس. 📞شماره تلفن و شماره فاكس: 02188657023 وب سایت همایش: http://drd.iranhdm.com 👥میزمعارف @mizemaaref
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و اینک گام دوم ⏲11 مگابایت ✍نماهنگ حرکت چهل ساله کشور میزمعارف @Mizemaaref
موضوع : 🔅عاقبت‌اندیشی در امور و لزوم نشاط در کارها🔅 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله رب العالمین 📝متن و شرح: عَن اَبی قَتادَةَ، قالَ اَبو عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: لَیسَ‌ لِحاقِنٍ رَأیٌ، وَ لا لِمَلولٍ صَدیقٌ، وَ لا لِحَسودٍ غِنًى، وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِبِ، وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوبِ.(۱) «امام صادق علیه‌السلام میفرمایند: انسانی که گرفتار فشار ادرار است، نظری ندارد و انسان کم‌حوصله دوستی ندارد و آدم حسود هم بی‌نیازی پیدا نمیکند. و کسی که عاقبت کارها را ملاحظه نمیکند، انسان خردمند و محکم‌کاری نیست و ملاحظه‌ی عاقبت کارها منافذ فکری و روحی انسانها را باز میکند.» لَیسَ‌ لِحاقِنٍ‌ رَأی [امام صادق علیه السّلام میفرماید: ‌«حاقِن» -یعنی کسی که محصور است به فشار ادرار و غیره- رأی ندارد، اصلاً. لذاست که در نماز هم مکروه است که انسان زیر فشار، مشغول نماز بشود، چون حواس انسان جمع نیست؛ این اوّل حدیث. بعد میفرماید: وَ لَا لِمَلولٍ صَدیق آدم ملول، دوست و صدیق پیدا نمیکند. «ملول» یعنی کم‌حوصله. آدمهایی که خسته‌اند، افسرده‌اند، کم‌حوصله‌اند، همراه و رفیق پیدا نمیکنند. درست است. اگر میخواهید کار جمعی بکنید، با جماعت حرکت کنید، مسابقه بدهید، پیش بیفتید، باید بانشاط باشید؛ اینکه ما مرتّب میگوییم نشاط و در صحبتها و گفته‌ها مکرّر بنده تکرار میکنم نشاط، بعضی‌ها خیال میکنند که نشاط یعنی رقّاصی، که فلان برنامه‌ی موسیقی را یا فلان برنامه را فلان جا بگذاریم، در تئاتر بگذاریم، در تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند! معنای نشاط این نیست؛ نشاط یعنی حوصله‌ی کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت کردن، کار کردن، فعّالیّت‌ کردن؛ خسته و ملول و افسرده و مانند اینها نباشد؛ این معنای نشاط است. اگر این [جور] شد، آن وقت انسان، همکار هم پیدا میکند، دیگران هم می‌آیند دُور شما جمع میشوند، کار را پیش میبرید. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید. بعد فرمود: وَ لا لِحَسودٍ غِنًى آدمی که حسود است، بی‌نیازی پیدا نمیکند؛ طبیعت آدم حسود این است؛ و چون نسبت به برخورداری‌های افراد حسادت میکند، یک اثر طبیعی‌ای خدای متعال در این [حسادت] قرار داده که انسان عقب می‌افتد. وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب «حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکم‌کاری میکند؛ همه‌ی اینها در کلمه‌ی «حزم» وجود دارد؛ هم محکم‌کاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم می‌آید؛ مجموعه‌ی اینها در کلمه‌ی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکم‌کار نیست. ببینید، اینها همه درس است برای ماها، بخصوص آن کسانی از شماها و ماها که یک مسئولیّتی دارند، در یک نقطه‌ای تصمیمی میسازند یا تصمیمی میگیرند. خب، یک کاری است که آدم خوشش می‌آید انجام بدهد و منفعتی هم دارد امّا عاقبتش را در نظر نمیگیرد؛ وارد کار میشود بدون اینکه [عاقبتش را در نظر بگیرد]. فرض کنید که ظهر تابستان آدم وارد حیاط خانه میشود -حالا که حیاط کم است؛ آن وقتهایی که حیاط بود، ما این مثال را که میزدیم، همه میفهمیدند- حوض وسط حیاط پُر از آب زلال، انسان هم بدنش داغ شده، عرق کرده، فوراً پیراهن را میکَند و خودش را می‌اندازند داخل آب؛ کار بدی است؟ نه، امّا این آب که شما خودت را داخلش انداختی، موج برمیدارد، میخورد به یک لیوان بلورِ قیمتی که گذاشته‌اند روی پاشوره‌ی حوض، می‌افتد میشکند. اگر چنانچه شما از اوّل فکر این را کرده بودی، جور دیگر میرفتی داخل آب؛ فکر عاقبت را نکردی، فکر دنباله‌‌اش را نکردی، لذا خودت را انداختی داخل آب و نتیجه این شد. آن کسی که فکر عاقبت کار را نکند، حازم نیست. [مثلاً] وقتی که دارید مسابقه میدهید، بدانید طرف مقابل شما در مقابل این حرکتی که شما انجام میدهید، چه حرکتی انجام خواهد داد، فکر آن را بکنید، آن وقت برای آن حرکتی که او بعداً انجام خواهد داد، یک آمادگی‌ای پیدا کنید، بعد حرکتتان را شروع کنید؛ عاقبت کار را دیدن. همه‌ی اینها درس است! درسهای فردی هم نیست، درسهای مهمّی است برای مسائل مهمّ کشور، برای اداره‌ی کشور، برای مدیریّتهای کلان. البتّه به درد خانواده و به درد زندگی شخصی هم میخورد. این دستورات اخلاقی این جوری است.⤵️⤵️(ادامه در پست بعدی)
(ادامه قبل) ⤴️⤴️ وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوب یعنی اگر ما در عواقب کارمان دقّت کنیم، دل را باز میکند، منافذ فکری انسان را، منافذ روحی و معنوی انسان را باز میکند. اگر در عاقبت کارهایمان دقّت کنیم، گناه نمیکنیم، فسق نمیکنیم؛ اگر به عاقبت کارمان فکر کنیم، از لغزشهایی که معمولاً برای ماها پیش می‌آید، اجتناب میکنیم. هم در مسائل شخصی این جور است، هم در مسائل بزرگ این جور است، هم در مسائل کلان کشوری این‌ جور است. اگر این جور شد، آن وقت دیگر با امید باید پیش برویم. توصیه‌ی من به همه‌ی کسانی که مدیریّتی دارند، مسئولیّتی دارند، چه در قوّه‌ی مجریّه، چه در قوّه‌ی قضائیّه، چه در مدیریّتهای گوناگون، این است که افسردگی و ملالت را و بی‌حوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند، و بدانند که کار دارد پیش میرود، انقلاب حرکت میکند. دیدید به توفیق الهی در بیست‌ودوّم بهمن چه حادثه‌ی عظیمی در این کشور اتّفاق افتاد. انقلاب است دیگر؛ انقلاب دارد حرکت میکند، پیش میرود. چهل سال از نهضت عظیم این ملّت و امام بزرگوار میگذرد و باید همه چیز از یادها رفته باشد، [امّا] مردم جوری با این حادثه برخورد میکنند مثل اینکه همین دیروز اتّفاق افتاده! جوری می‌آیند به خیابانها که -آن طوری که به من از جاهای مختلف گزارش دادند- در تهران، در این خیابانهای منتهی به میدان آزادی جمعیّت نمیتوانست جلو برود؛ شهرهای دیگر هم همین جور. از همه‌ی سالهای گذشته جمعیّت بیشتر آمدند؛ چرا؟ چون تهدید دشمن بیشتر بود، مردم احساس نشاط و احساس تکلیف کردند. کارها دارد پیش میرود. بنابراین بی‌حوصلگی و مانند اینها را همه، اعمّ از مدیران ارشد، مدیران متوسّط، مدیران پائین کنار بگذارند؛ این یک. دوّم، عاقبت‌اندیشی؛ کاری که میخواهند انجام بدهند، ببینند عاقبتش چه میشود؛ این تصمیمی که شما میخواهی بگیری، این حرکت را تصویب کنی یا رد کنی، ببین عاقبتش چه میشود، دنباله‌اش چیست، حرکت دشمن در قبال این چیست، شما چه کار میتوانی بکنی؛ فکر اینها را بکن، بعد آن وقت مخلصاً ‌للّه عمل کن. 1)امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۳۰۱؛ 📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41779
🔰🔰 ✅جنگ روانی نشان ضعف دشمن در میدان عمل است. دشمن آن‌وقتی كه در میدان، در صحنه‌ی عمل نتواند كاری از پیش ببرد، برای مایوس كردن، ناامید كردن و خالی كردن دل ملتها دست به جنگ روانی میزند. ( ۱۳۸۷/۰۳/۱۴ بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)) ✅ چرا باید مراقب نوشتنها و موضع‌گیریهای خودمان باشیم؟ آنچه که امروز لازم است، این است که همه این وظیفه را بشناسند، بدانند که ما کجا هستیم. یک عده‌ای غفلت میکنند، نمیفهمند که ما این همه حرکت کرده‌ایم، پیش آمده‌ایم؛ نمیفهمند که ما هنوز راه طولانی‌ای در پیش داریم؛ نمیفهمند که ما دشمن داریم، دشمن از تنبلی ما، از غفلت ما، از اختلاف ما، سوء استفاده میکند. مخاطب بیشتر این حرف شخصیتهای مطرح جامعه - سیاسی و فرهنگی و غیره - هستند که باید مراقب حرف زدنهای خودشان، مراقب نوشتنهای خودشان، مراقب موضع‌گیریهای خودشان باشند. اتحاد و اتفاقی که رمز همه‌ی پیشرفتها و پیروزیهاست، امروز بیشتر از همه برای این کشور لازم است.(۱۳۸۷/۰۴/۰۴ بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام))
درس (13) به نام خداوند جان و خرد. ✅مقام بندگی خدا 1: مرد حق را در مقام بندگی باید شناخت دوستان را موقع درماندگی باید شناخت روی خوش هرگز نمی باشد دلیل خوشدلی یار را در گیر و دار زندگی باید شناخت به منظور درک اهمیت مقام بندگی به چند نکته توجه نمایید: 1. علت اهمیت فوق العاده مقام بندگی در اسلام، ریشه ای بودن آن نسبت به تمام مقامات معنوی و عرفانی بزرگان عالم است. رشد یافتگان مکتب توحید، ابتدا به مقام بندگی می رسند و وقتی از خود رها و در عبودیت خدا فانی شدند، برای احراز مقام خلافت و ولایت و نبوت و رسالت و امامت و رهبری امت شایستگی پیدا می کنند و خدای متعال به آنها چنین موقعیت هایی را عطا می کند. بندگی مانند درسی می ماند که وقتی بنده مراحل تحصیل آن را طی کرد و در امتحان آن هم پیروز شد، به مقام بندگی می رسد و در نتیجه خدای متعال به او پاداش می دهد و مقامات معنوی و عرفانی عطا می کند. تمامی انبیای الهی در داستان های قرآنی و همچنین علمای ربانی چنین وضعیتی داشتند و مقاماتی که خدای متعال به آنها داده است در اثر وصول به مقام بندگی بوده است. 2. مورد دیگری که بیانگر اهمیت فوق العاده مقام بندگی و عبودیت برای انسان است، بیانی است که قرآن کریم در مورد هدف زندگی انسان دارد. از دیدگاه قرآن کریم هدف خلقت و زندگی انسان چیزی جز رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خدای متعال نیست و در آیه - و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - و نیافریدم جن و انس را جز برای بندگی، بر این موضوع تصریح شده است. در آیه دیگری نیز آمده است: و ما امروا الا لیبدوا الله مخلصین له الدین. یعنی انسان در این دنیا هیچ مامورتی جز رسیدن به مقام عبودیت خدای متعال ندارد در حالی که دین خود را برای او خالص کرده باشد. (بینه، 5) 3. مطلب سوم این است که باید متوجه باشیم که مقامات عرفانی و رسالات الهی که به انبیاء و امامان و عرفای اسلام داده می شود، مانند قدرت دریافت وحی و الهام و کشف و شهود و چشم برزخی و کرامت و علم لدنی و ولایت تکوینی، هدف و نیت سالک نیست و مومن نباید در نیت خود قصد رسیدن به چنین قدرت ها و مقاماتی را داشته باشد. چرا؟ چون همانگونه که بیان شد هدف اصلی خلقت و زندگی و دین داری انسان، رسیدن به مقام بندگی خدای متعال است و این مقامات عرفانی و معنوی، نتیجه و پاداشی است که خدای متعال به هر کسی صلاح بداند عطا می کند. 📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
از آنجا که اساتید معارف، علاوه بر دارا بودن بنیه ی علمی مناسب ، در شیوه کلاسداری و مهارت های تأثیر گذاری نیز باید از تسلط کافی برخوردار باشند از این رو پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی قم در راستای ارتقاء سطح تأثیرگذاری و تجارب اساتید معارف اسلامی و استفاده از تجربیات اساتید پیشکسوت و موفق در حوزه ی دروس معارف اسلامی اقدام به مصاحبه و جمع آوری تجربیات ایشان نموده است. این سلسله مصاحبه ها با عنوان «بایسته های تدریس در بیان اساتید معارف اسلامی» تقدیم کاربران گرامی می گردد: ✅ جناب آقای عبدالله فاتحی ✅ دانشگاه علوم پزشکی خلیج فارس (بوشهر ✅ مدرس دروس معارف اسلامی در گرایش‌های مبانی نظری اسلام و منابع اسلامی 📌فایل پیوست: محورهای اساتید ممتاز (عبدالله فاتحی) ⬇️
1_52532813.pdf
750.7K
✅ جناب آقای عبدالله فاتحی ✅ دانشگاه علوم پزشکی خلیج فارس (بوشهر ✅ گرایش‌ مبانی نظری اسلام و منابع اسلامی
📌امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای 📌مروری بر پرونده و مذاکرات هسته ای در زمان مسئولیت حجت الاسلام حسن روحانی 7⃣2⃣ ◀️ بحران جدید و تلاش های مضاعف/ بخش اول ▶️ 🔸پس از اجراي بيانيه تهران و صودور قطعنامه نوامبر 2003 و امضاي پروتکل الحاقي در 18 دسامبر همان سال در وين (توسط دکتر صالحي، نماينده ايران در آژانس)، اوضاع داخلي و خارجي، تا حد زيادي آرام شده بود؛ اما ناگهان خبر رسيد که در گزارش سازمان انرژي اتمي به آژانس که قرار بود «صحيح و کامل» باشد، موضوع سانتريفيوژهاي p2 اعلام نشده است. به دنبال آن، اروپايي ها و آژانس، مدعي شدند که گزارش سازمان، صحيح و کامل نبوده است. (ص 233) 🔸در ملاقات ژانويه 2004 با البرادعي، وي به من گفته بود که با ادامه اين روند، به احتمال زياد، پرونده شما به شوراي امنيت، ارجاع خواهد شد. اروپايي ها هم پيغام دادند که شما تعهدات خود را نقض کرده ايد. (ص 237) 🔸پس از بررسي ها، کارشناسان گفتند در مورد مقدار پلوتونيوم، گزارش ما درست بوده است؛ در مورد پلونيوم هم آژانس قبلاً باخبر بوده، چون مدارک در دسترس آنها قرار داشته است. آژانس هم مي گفت که مي داند گزارش پلونيوم (چشمة نوتروني) در کدام ساختمان سازمان و در کدام اتاق و در کشوي کدام ميز موجود است! بنابراين، کشورهای غربی، از سازمان انرژی اتمی، اطلاعات زيادی داشتند. آژانس حتی به مسئولين مربوط اعلام کرده بود که محل دقيق مدارک مربوط به پلوتونيوم کجاست. لذا ترديدی نبود که در سازمان انرژی اتمی، جاسوس هايی فعاليت داشتند. حتی در آن زمان، چند جاسوس هم توسط وزارت اطلاعات دستگير شدند که اعتراف آنها موجود است. حتی وزارت اطلاعات می گفت جاسوسان ديگری هم هستند که هنوز دستگير نشده اند و برای دستگيری آنها، برنامه ريزی شده است. بنابراين، از سال ها قبل، اين جاسوس ها، تمامی تحولات سازمان را به آمريکايی ها گزارش می دادند. (ص 237) 🔸پيشتر وزراي اروپايي در اجلاس بروکسل اصرار داشتند که ساخت قطعه و مونتاژ هم تعليق شود که به آنها پاسخ منفي داده بودم، اما به دليل حوادثي که رخ داده بود، براي اينکه بتوانيم از مشکلات پيش آمده عبور کنيم و اروپايي ها را به موضع قبلي خود برگردانيم و در نتيجه در اجلاس مارس 2004 قطعنامه تندي عليه ما صادر نشود و همچنين البرادعي را هم متقاعد کنيم که گزارش نامناسبي ارائه ندهد، شايد تنها راح حل، براي کنترل شرايط پيش آمده، همکاري با آژانس در زمينة تعليق بود. لذا قرار شد تفسير آژانس از تعليق موارد مرتبط با غني سازي را، که شامل ساخت قطعه و مونتاژ هم مي شد، بپذيريم، مشروط بر اينکه پروندة ايران در ماه ژوئن آن سال، از دستور کار اضطراري شوراي حکام خارج شود. (ص 240) 🔸با توجه به شرايط حاکم در آن روزها، طي گزارشي به مسئولين گفتم که با ادامه اين روند، اميدي نيست که در زماني کوتاه اين پرونده در آژانس بسته شود و در واقع شرايط ما، به شرايط سپتامبر 2003 بازگشته است. از طرفي، مواردي هم وجود داشت که نمي توانستيم به مردم بگوييم، مثلاً اينکه چرا کار ما با اروپا و آژانس پيچيدگي خاصي پيدا کرده است. عده اي هم از روي بي اطلاعي يا غرض ورزي مي گفتند تيم هسته اي سرش کلاه رفته و اروپا نمي خواهد به تعهدات خود عمل کند. (ص 241) 📚 امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، دکتر حسن روحانی، انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
📌یادداشتهای عَلَم 📌برگهایی از یادداشت های روزانه امیراسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار محمدرضا پهلوی 9⃣2⃣ ◀️یادداشت های سال 1346▶️ 🔸 چهارشنبه 46/11/11 ملک حسين هم ديروز آمد. قبل از ورود او که سفير آمريکا را ديده بودم، تلگرافي از واشينگتن داشت که من به عرض برسانم. به اين معني که واشينگتن حاضر است اسلحه به ملک [حسين] بدهد، به شرط اين که ملک ديگر از روس ها اسلحه تقاضا نکند و اين مطلب را اعليحضرت همايوني به ملک بفرمايند. گفتم: اگر ملک حسين بگويد، يعني به اعليحضرت عرض کند که پس چرا شما خودتان از روسها اسلحه مي گيريد، اعليحضرت چه بفرمايند؟ خودش هم خنده اش گرفت، ولي حرف حسابي زد که درست است. يعني مي گفت: شما با اردني ها قابل مقايسه نيستيد. علاوه بر ليدرشيپ عاقلي که در ايران هست، به هر صورت براي خريد اسلحه يا چيز ديگري زير قرض روس ها نمي رويد، چون گاز نفت به آنها مي دهيد. ولي ديگران، بخصوص اردن، زير قرض مي رود و ديگر کارش تمام مي شود. 🔸یکشنبه 46/11/15 امروز سالروز سوء قصد به جان شاهنشاه است که به صورت اعجاز آميزي نجات يافتند. هيجده سال قبل، هنگام بازديد از دانشگاه [تهران]، يک نفر عکاس ايشان را با تپانچه مضروب ساخت. خواست خدا و خونسردي فوق العاده شاه، ايشان را از مهلکه نجات داد. شاهنشاه معتقد است خداوند او را مأموريت خاص براي عظمت ايران داده است و بنابراين دست بشر قادر نيست به او لطمه بزند. شواهد امر همچنين نشان مي دهد. از طياره در راه کوهرنگ سقوط کرد، سالم در رفت. با مسلسل دو سال قبل به ايشان تيراندازي شد، سالم در رفت و در پانزدهم بهمن هم. به علاوه چه مشکلاتي را گذارنده است که از سوء قصد بدتر بود. مثل جلوس به تخت در روز اشغال تهران، ورود قواي روس و انگليس و يا هنگامه مصدق و حتي حکومت [سپهبد حاجعلي] رزم آرا که ظاهر مطيعي داشت و حتي حکومت هاي خاک بر سر [علي] اميني و [حسنعلي] منصور که گرچه پفيوز بودند، ولي مسلماً خائن و نوکر و دستنشانده آمريکايي ها بودند. خداوند او را براي ايران حفظ کند که واقعاً وجودش مغتنم است. 🔸دوشنبه 46/11/16 وقتي مرخص شدم، جز انجام کارهاي جاري و اوامر فوري، هيچ کار نتوانستم بکنم. از فرط بدبختي به فکر خوش گذراني افتادم. به قول حافظ: هنگام تنگدستي در عيش کوش و مستي کاين کيمياي هستي قارون کند گدا را ولي نتيجه نکرد و بر خستگي ام افزود، بخصوص که دوستم اين جا نيست. يک عمل حيواني به انسان لذت نمي بخشد و فراموشي نمي آورد. آنچه فراموشي مي آورد گدايي از دوست است. داني که چيست دولت، ديدار يار ديدن در کوي او گدايي بر سلطنت گزيدن 🔸سه شنبه 46/11/17 امروز باز مي فرمودند يکي دو نفر از وزرا نادرست هستند. عرض کردم، چرا آنها را عوض نمي فرماييد؟ فرمودند، به زودي. بعد فرمودند: فوري بيا بالا مي خواهم گردش بروم، با من باش. امشب در خدمت شان گردش رفتم. حالا که يک صبح است برگشته ام. 🔸پنجشنبه 46/11/19 مجدداً من شرفياب شدم. براي مسافرت اتريش و سوئيس دستوراتي فرمودند. غفلتاً فرمودند: حالا گردش برويم. با آن که چندين قسم گرفتاري شب داشتم، البته افتخاري بالاتر نبود که عصر و شب را با پادشاهم بگذرانم. بسيار خوش گذشت. 📚 یادداشتهای امیر اسدالله علم، دفتر اول، انتشارات مازیار
🎯پنج ويژگی كه لازمه هر موفقيتی هست : 1️⃣ انگيزه بالا : انگيزه قوی در واقع سوخت حركت ما در طول مسير موفقيت هست كه مانع توقف ما در مسير ميشود. اين انگيزه به ما اين اطمينان را ميدهد كه حتما تمام كارها را انجام خواهيم داد. 2️⃣ به خود متكی بودن : بايد مسئوليت همه چيز را بپذيريم و به خودمان متكی باشيم. 3️⃣ اراده قوی : به جای اينكه فعاليتهایمان را به تعويق بیندازيم ، به استقبال آنها برويم و آنها را انجام بدهیم اگر اراده كنيم ، هر چيزی را كه بخواهيم به دست مي آوریم . 4️⃣ صبر و شكيبايی: هميشه و در هر موقعيتی صبور باشيم حتی در مواقع شكست و ناكامی . 5️⃣ صداقت : صداقت به شما شخصيت والايی مي بخشد و باعث اعتبار ويژه شما ميشود اين ويژگی را در شخصيت خودپرورش دهید.
🔴 حجاب یک واجب اجتماعی مقام معظم رهبری: 🔹دشمنان ما واقعاً خودشان را در خارج از کشور [برای این کار] میکشند؛ از طُرق مختلف؛ حالا چقدر پول خرج میشود برای اینکه بتوانند این تلویزیون‌ها و این رادیوها و این فضای مجازی و این سایت‌های اینترنتی را به کار بیندازند - مدام تبلیغ بکن، بگو، بگو، صد بار - که چه بشود؟ که نتیجه‌اش بالاخره این بشود که مثلاً فرض کنید چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند. این‌همه خرج، این‌همه زحمت، این‌همه فکر، پشت سر این کار است، دارند تلاش میکنند، [امّا] تلاششان عقیم است؛ نتیجه‌اش این است که چهار نفر - حالا چهار دختر در گوشه کناری- فریب بخورند یا انگیزه‌های گوناگونی پیدا کنند؛ بعضی‌شان هم ممکن است پول بگیرند - حالا من نمیدانم، نمیتوانم قطعاً بگویم - و این روسری را از سرشان بردارند یعنی مثلاً ما چه شدیم! نتیجه‌ی همه‌ی آن تلاش، خلاصه میشود در این نتیجه‌ی کوچکِ حقیر. 🔹 خب، تا اینجا مسئله‌ای نیست؛ [امّا] آنچه بنده را حسّاس میکند، این است که ناگهان شما می‌بینید از دهان یک گروهی از افرادی که جزو خواص محسوب میشوند، مسئله‌ی «حجاب اجباری» مطرح میشود؛ معنایش این است که یک عدّه‌ای نادانسته - حالا من میگویم نادانسته؛ ان‌شاءالله نادانسته است - همان خطّی را دنبال میکنند که دشمن با آن‌همه خرج نتوانسته است آن خط را در کشور به نتیجه برساند؛ همان خط را دارند دنبال میکنند؛ در بین اینها روزنامه‌نگار هست، در بین اینها روشنفکرنما هست، در بین اینها آخوند و معمّم هست. [میگویند] «امام که فرمودند باید زنها باحجاب باشند، همه‌ی زنها را نگفتند»! حرف بیخود! ما بودیم آن‌وقت، ما خبر داریم؛ چطور این‌جور است؟ امام در مقابل یک منکر واضحی که به‌وسیله‌ی پهلوی و دنباله‌های پهلوی در کشور به وجود آمده بود، مثل کوه ایستاد، گفت باید حجاب وجود داشته باشد. در مقابل همه‌ی منکرات، امام همین‌جور محکم ایستاد. همان وقت بحث تجارت مشروبات الکلی بود؛ ما در شورای انقلاب بودیم، جلسات مشترکی با دولت داشتیم، همان وقت کسانی بودند که معتقد بودند تجارت مشروبات الکلی برای کشور فایده دارد، ما از این فایده چطور صرف‌نظر کنیم؛ مایل بودند این تجارت ادامه پیدا بکند، از بیرون شراب بیاورند. امام قرص‌ و محکم ایستاد؛ در مقابل حرام الهی، امام بزرگوار می‌ایستاد و ایستاد؛ این حرام الهی بود. حالا آقا از آن طرف درآمده [میگوید] که «آقا! این گناه که مثلاً از غیبت بزرگ‌تر نیست؛ چرا شما در مقابل غیبت کسی را تعقیب نمیکنید، در مقابل این [کار] که مثلاً روسری را بردارد‌ یا بی‌حجاب باشد، تعقیب میکنید». ببینید چه [خطایی]؟ عدم تشخیص؛ آنچه انسان [از آن] رنج میبرد، این است که تشخیص نیست. ما که نگفتیم اگر کسی در خانه‌ی خودش در مقابل نامحرم روسری‌اش را برداشت، ما او را تعقیب میکنیم؛ [خیر] ما او را تعقیب نمیکنیم، در خانه‌ی خودش است، کار شخصی میکند. 🔹 آن کاری که در ملأ انجام میگیرد، در خیابان انجام میگیرد، یک کار عمومی است، یک کار اجتماعی است، یک تعلیم عمومی است؛ این [خطا]، برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد میکند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی به‌صورت آشکار در کشور انجام بگیرد. حالا یک نفر یک غلطی برای خودش میکند، [به] کنار، آن بین خودش و خدا است؛ امّا آنچه در مقابل چشم مردم است، در محیط جامعه است، حکومت اسلامی -مثل حکومت امیرالمؤمنین، مثل حکومت پیغمبر- وظیفه دارد در مقابل آن بایستد. این منطقی که میگوید «آقا شما اجازه بدهید مردم خودشان انتخاب بکنند»، خب در مورد شراب‌فروشی هم هست؛ شراب را هم آزاد کنیم در کشور، هر کسی خودش دلش میخواهد بخورد، هر کس نمیخواهد نخورد! این حرف شد؟ در مورد همه‌ی گناهان بزرگ اجتماعی، این حرف وجود دارد؛ این حرف شد؟ شارع مقدّس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده است که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود؛ حکومت اسلامی موظّف است در مقابل حرام بایستد، در مقابل گناه بایستد. 🔹بیانات ۹۶/۱۲/۱۷ .🆔 @eisavim