📌امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای
📌مروری بر پرونده و مذاکرات هسته ای در زمان مسئولیت حجت الاسلام حسن روحانی 6⃣2⃣
◀️ تهديد زدايي از امنيت ملي/ بخش دوازدهم ▶️
🔸در تاريخ شنبه 1382/8/17 (8 نوامبر 2003) در وين با البرادعي ملاقات کردم. در اين ملاقات وي گفت: من ناچارم در گزارش خود به اين موضوع اشاره کنم که «پرونده هسته اي به شوراي امنيت اطلاع داده مي شود» و قاعدتاً اين مسئله در قطعنامه هم قيد خواهد شد. ما نمي توانيم با اين همه قصور، پرونده را به شوراي امنيت گزارش ندهيم، چون اين وظيفه ما است. من به تندي با او برخورد کردم و گفتم اگر چنين کاري انجام شود، بدانيد بيانيه تهران لغو و همکاري با آژانس قطع خواهد شد (ص 214)
🔸بحث ديگر هم مربوط به دامنة تعليق طبق بيانيه تهران بود. البرادعي گفت ما معناي تعليق در بيانيه را در آژانس اين گونه تفسير کرديم که در نطنز علاوه بر تعليق گازدهي، ساخت و مونتاژ سانتريفيوژها هم تعليق مي شود. من به تندي به او پاسخ دادم که شما در تهران به من قول داديد که تعليق، تنها تعليق گازدهي است و ما هم طبق نظر شما عمل کرديم. گفت اولاً من تنها نيستم، کارشناساني هم در آژانس هستند که نظر آنها اين چنين است. ثانياً تعليق شما براي اعتماد سازي است؛ بنابراين، اگر سخت گيري کنيد، به هدف خود لطمه زده ايد. اصولاً شما براي چه مي خواهيد قطعه بسازيد؟ وقتي که غني سازي تعليق مي شود، اين فعاليت را هم کنار بگذاريد و همه را مطمئن کنيد، اين به نفع شما است. (ص 215)
🔸وقتي به او گفتم نبايد واژة «نقض تعهد» را در گزارش بياورد، مثل هميشه البرادعي گفت که تنها نيست و تيم فني دارد که از اتباع کشورهاي مختلف تشکيل شده و نظر آنها را نمي تواند ناديده بگيرد، ولي تلاش مي کند تا اين واژه ذکر نشود. وي هيچ گاه در اين گونه موارد قول صددرصد نمي داد. (ص 216)
🔸اعتراض ديگر من به او راجع به تفسيري بود که آژانس از تعليق کرده بود. او مي خواست تفسير جديد آژانس از تعليق را ضميمه گزارش خود کند؛ بنابراين، اصرار من بر اين بود که اين تفسير نبايد ضميمه شود و او قول داد اين کار را انجام ندهد. (ص 216)
🔸از نظر من، البرادعي فردي بود که منافع وي به عنوان مدير کل آژانس، از جمله انتخاب مجددش در اين سمت، اقتضا مي کرد که هم اروپا و هم آمريکا را تا حد ممکن راضي نگه دارد و در پرونده ايران هم موفقيت داشته باشد و ضمن تقويت رژيم عدم اشاعه، از سوي ايران هم دردسرساز تلقي نشود. (ص 217)
🔸اگر چه در مذاکرات مربوط به پيش نويس قطعنامه، بندي که تحت عنوان «مکانيسم ماشه» تنظيم شده بود، تا حدود زيادي اصلاح شد و عبارتي که در متن نهايي تصويب شد، تا حد زيادي ويژگي ماشه را از دست داده بود، ولي نه تنها کشورهاي مختلف، بلکه انگلستان نيز در توضيح مواضع خود (پس از تصويب قطعنامه) تصريح نمود که عدم صحت و يا وجود نقص در گزارش ايران و يا کشف خطاهاي جدي جديد، موجب ارجاع مسئله به شوراي امنيت خواهد شد. البرادعي هم به نوعي به همين مطلب در مصاحبه خود اشاره کرده بود. (ص 231)
📚 امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای، دکتر حسن روحانی، انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
#امنیت_ملی_و_دیپلماسی_هسته_ای
#حسن_روحانی
📌یادداشتهای عَلَم
📌برگهایی از یادداشت های روزانه امیراسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار محمدرضا پهلوی 8⃣2⃣
◀️یادداشت های سال 1346▶️
🔸 چهارشنبه 46/11/4
بعدازظهر [عضو هيئت مديره] شرکت بزرگ ريوتينتو [Rio Tinto] که بزرگ ترين شرکت انگليسي کشف معادن در دنياست به ديدنم آمد (لرد بايرز). اينها معدن مهم مس بندرعباس را کشف کرده اند که با بزرگترين معادن مس دنيا يعني کاتانگا و زامبيا برابري مي کند. مي خواهند در استخراج آن هم شرکت کنند. مدتي صحبت کرد.
🔸پنجشنبه 46/11/5
به هر صورت، من تنها و ناراحت هستم. اصولاً هم احساس تنهايي و ناراحتي مي کنم. جز مادرم کسي را که بدون هيچ شک و شبهه مرا دوست بدارد يا من دوستش بدارم، در دنيا نيست. عجب زندگاني کثيف و بدي دارم. حتي در محيط اداري هر روز تنزل مي کنم. توجه دستگاه ها احساس مي کنم کم و کمتر مي شود. اين همه لازمه روال کار ارباب عزيز من است که بي نهايت دوستش دارم، ولي هر کس در هر مقامي که هست، بايد مفلوک و خاک بر سر باشد. فرق نمي کند، چه آنکه مورد مرحمت است مثل من و چه آن که مورد بي مرحمتي است، ولي به مصلحتي کار دارد. گمان مي کنم هم وصيت شاهنشاه فقيد و هم تجربه شخصي شاه، اين روال را براي ارباب عزيزم برگزيده است [که] هر کس قدرت داشته خيانت کرده. من در هر مقامي که بوده ام چه وزير و چه نخست وزير، چه رئيس دانشگاه، از اين مسئله رنج برده ام که ارباب من مي سازد و باز بر زمين مي زندش! ولي چه کنم از او جداشدني نيستم. با همه تفصيل، به صورت ديوانه وار دوستش دارم.
🔸جمعه 46/11/6
مصادف با سالروز رفراندم بهمن 42 است که مردم به منشور انقلاب رأي دادند. چنين رأي طبيعي و بدون تقلب هرگز در ايران گرفته نشده بود و واقعاً رستاخيز عجيبي بود. من خودم نخست وزير و شاهد بودم از 25 ميليون نفر جمعيت ايران، قريب شش ميليون نفر رأي دادند. زنها هم که آن وقت اجازه و حق رأي نداشتند، دويست سيصد هزار نفر روي ذوق و شوق رأي دادند. هنگامه غريبي بود. واقعاً هم کار بزرگ بود. شاه با شجاعت و جرأت فوق العاده دست به کاري عظيم زد که در تاريخ بيست و پنج قرني ايران بي سابقه بود، يعني رابطه دو هزار ساله ارباب و رعيت در ايران به هم خورد و رعيت شد ارباب.
گفتن اين حرف آسان است، ولي چه صدماتي کشيديم. آخوند لامذهب شوريد، توده اي لامذهب تر هم شوريد و با آخوند به ظاهر مذهبي همکاري کرد. فئودال ها شوريدند، مالکين دسته بندي کردند، اغتشاش در جنوب داشتيم، در تهران بلوا شد.
يک روز به شوخي به من فرمودند تو هم در عالم ناداني خيلي کار کردي و خودت نمي داني. در جواب عريضه استعفاي من بعد از انجام کارها جمله معروف با خط مبارک خودش به چشم مي خورد که «خدمات شما هرگز فراموش نخواهد شد» و اين براي من افتخار بزرگي است.
در بلواي تهران صد نفر کشته و دويست نفر زخمي شدند. در جنوب، هم ارتش و هم ايلات، کشته زياد دادند و من ايستادم. چون نيت مقدس و فقط براي سعادت مردم کشور بود و شاهنشاه صد درصد پشتيباني کرد. در صورتي که [جعفر] شريف امامي، نخست وزير قبل از [علي] اميني [ما قبل من]، با کشته شدن يک نفر از معلمين جا را خالي کرد و مقام خودش را به اميني داد.
🔸چهارشنبه 46/11/11
بالأخره تشريف بردن شاهنشاه به عربستان موقوف شد. البته اين امر به مناسبات ما لطمه مي زند و سياست آمريکا را هم ضعيف مي کند، ولي ما که نوکر آمريکا نيستيم، اگر سعودي ها باشند، به ما چه؟ چه طور ممکن بود آنها با آن قدرت از بحرين پشتيباني کنند و بعد شاهنشاه، به قول معروف، تشريف ببرند و با آنها خوش و بش کنند؟ سفير آمريکا نهايت سعي را کرد که اين تأخير اتفاق نيفتد و شاهنشاه تشريف ببرند، ولي با وصف اين تشريف نبردند. به علت آن که ما يک حرف مي زديم و آن اين بود که بايد سعودي ها اعلاميه بدهند که غلط کرديم. درست است که ما ممکن بود از ادعاي خود به يک نحوي و با گرفتن امتيازاتي، از بحرين (مثل اين که پايگاه هوايي يا دريايي به ما بدهند)، صرفنظر کنيم، ولي نمي توانستيم شاهد بخشش ملک فيصل از حساب خود باشيم.
📚 یادداشتهای امیر اسدالله علم، دفتر اول، انتشارات مازیار
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
#یادداشتهای_علم
لینک کانال یک دقیقه مطالعه
@aramesh_javidan
جملات بزرگان در زمینه «کتاب» و مطالعه و بازگو کردن این جملات برای دیگران:
رسول الله صلی الله علیه و آله:
قَیِّدوا العلمَ بِالکِتابهِ/ علم را با نوشتن در بند سازید.
علی علیه السلام:
مَن تَسَلّى بِالكُتُبِ لَم تَفُتهُ سَلوُهُ/ کسی که به کتاب ها تسلی و آرامش یابد، هرگز آرامشش از دست نخواهد رفت.
نِعمَ المُحَدِّث الكتابُ / چه خوب سخنگوییست کتاب.
الكُتُبُ بَساتينُ العلماءِ / کتابها، بوستانهای دانشمندان اند.
كتابُ الرَّجلِ عنوانُ عَقلِه و بُرهانُ فَضلِه / کتاب یک مرد نشانگر عقل و دلیل فضل اوست.
الكتابُ تَرجُمانِ النّيةِ / کتاب بیانگر نیت است.
إذا كَتَبتَ كتابا فَأَعِد فيهِ النظرَ قَبلَ خَتمِه فَإنما تَختِمُ على عَقلِكَ / هرگاه مطلبی را نوشتی مجددا و قبل از زدن مهر پایان به آن، آن را بررسی کن زیرا تو در حال مهر زدن به عقل خویش هستی.
رسولُ الرَّجُلِ تَرجُمانِ عَقلِه و كِتابُهُ أَبلَغُ مِن نُطقِهِ / فرستاده انسان بیانگر میزان عقل او و کتاب او رساتر از سخن اوست.
امام صادق علیه السلام:
احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا / کتابها [و نوشتجات] خود را حفظ کنید زیرا در آینده شما به آنها نیاز پیدا خواهید کرد.
ا-ف/ امیدوار: تنها آن کتابی ارزش خواندن دارد که بتواند «بهای زمان»ی که برای مطالعه آن گذاشته ای باشد.
ا-ف/ امیدوار: کتاب خوب یعنی «ره صد ساله را یک شبه طی کردن».
ا-ف/ امیدوار: کتاب خوب، زندان دانسته ها و دانشهایی است که نویسندگانشان آنها را برای من و تو به بند کشیده اند.
ا-ف/ امیدوار: کتاب خوب پلی است به سوی پیروزی.
ا-ف/ امیدوار: کتاب خوب پلی است بین حال، گذشته و آینده.
ا-ف/ امیدوار: کتاب خوب صامتیست فریادگر!.
ا-ف/ امیدوار: گاه یک کتاب خوب و یا حتی جمله ای از یک کتابْ «آب حیات»ی است برای انسان تشنه ای در شرف هلاک.
ا-ف/ امیدوار: یک کتاب خوب بهترین آمر به معروف و ناهی از منکر است.
ا-ف/ امیدوار: یک کتاب خوب «عصای سفید»ی در دست نابینای امنیت طلب است.
ا-ف/ امیدوار: یک کتاب خوب «عصاره جان» یک نویسنده حقیقت طلب است.
ا-ف/ امیدوار: نویسندگی مقامی والا و شامخ است که هر کسی حق ورود به آن را نداشته و لایق این مقام نیست.
ا-ف/ امیدوار: یک نویسنده سطحی نگر، منفعت طلب و هرچه نویس و هرزه نویس، خائنی بزرگ به مقام شامخ کتاب و کتابخونی است.
ا-ف/ امیدوار: سبب بسیاری از کتاب نخواندن ها وجود کتابهای بی ارزش و وقت کش است.
ا-ف/ امیدوار: بزرگترین گناهِ «نویسندهنما»یی که کتاب بی ارزش و بی فایده می نویسد، دور ساختن مشتاقان مطالعه از مطالعه و کتابهای با ارزش است.
ا-ف/ امیدوار: بی تردید تمامی نویسندهنمایانِ «هرچه نویس و مفت نویس» [و نه تنها هرزه نویس]، در همه گناهان افرادی که به خاطر ترک مطالعه، گرفتار خطاها و آسیبها شده اند شریک بوده و مقصّرند.
ا-ف/ امیدوار: شاید بتوان ادعا کرد: «گناه "هرچه نویس" و "بی فایده نویس" کمتر از گناه "هرزه نویس" نیست»
ا-ف/ امیدوار: یک «نویسنده نما»ی «هرچه نویس» مدیون حق الناس های فراوان است که از زمره آنها «اتلاف عمر انسانها و وقتی که برای مطالعه کتاب آنها گذاشته اند» می باشد.
ا-ف/ امیدوار: آشکار ساختن معایب و مطالب نادرست یک کتاب ضاله، وظیفه مصلحان جامعه و خیر اندیشان است. از این مهم غافل نباشیم.
ا-ف/ امیدوار: جلوگیری از نشر کتابهای بیهوده و بی ارزش، رسالت اصلی ممیزان کتاب و مراکز صادر کننده مجوز نشر است. نباید تنها مانع نشر کتابهای هرزه نگار و منحرف بود بلکه جلوگیری از نشر کتابهای بیمقدار و فاقد ارزش، رسالتی مهم است که بی تردید کم اهمیت تر از کار قبلی نیست.
ا-ف/ امیدوار: مجوز دهندگان به کتابهای فاقد ارزش مطالعه، شریک جرم نویسنده نما های سودا گرند که فقط برای کسب درآمد به نوشتن اقدام می کنند.
ا-ف/ امیدوار: چه بسیارند کتابهایی که ارزش کاغذ خود را نیز ندارند.
ا-ف/ امیدوار: کتاب با ارزش ترین ابزار هدایت است زیرا خداوند متعال با کتاب [قرآن] به هدایت انسانها برخاسته است.
ا-ف/ امیدوار: کتاب خوان کردن یک نفر به منزله نجات یک غریق از غرق است. در این مسیر کوشا باشیم
ا-ف/ امیدوار: کتابخوان کردن یک نفر به منزله باقیات الصالحات و حسنه جاریه و ماندگار است.
ا-ف/ امیدوار: هدیه دادن کتابهای خوب ، صدقه ای زیبا و ارزشمند است.
کانال میز معارف
✅همایش ملی بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس توسط موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ در شهر تهران برگزار میگردد.
✍اهداف اصلی
👈 بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛
👈توسعه ادبیات علمی در حوزه بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس؛
👈تقویت باورها و رفتارهای ایثارگرانه منبعث از گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ؛
👈 تبیین نقش و جایگاه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در بازنمایی هنرمندانه گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.
👈 بازشناسی دستاوردهای گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی؛
◀️آدرس دبيرخانه: تهران- ميدان ونك- بزرگراه شهيد حقاني شرق- خيابان سرو- موزه انقلاب اسلامي و دفاع مقدس- ساختمان شهدا، طبقه سوم دبيرخانه همايش ملي بازنمايي گفتمان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس.
📞شماره تلفن و شماره فاكس: 02188657023
وب سایت همایش:
http://drd.iranhdm.com
👥میزمعارف
@mizemaaref
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و اینک گام دوم
⏲11 مگابایت
✍نماهنگ حرکت چهل ساله کشور
میزمعارف
@Mizemaaref
#شرح_احادیث_اخلاقی_در_بیان_مقام_معظم_رهبری
موضوع : 🔅عاقبتاندیشی در امور و لزوم نشاط در کارها🔅
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین
📝متن و شرح:
عَن اَبی قَتادَةَ، قالَ اَبو عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: لَیسَ لِحاقِنٍ رَأیٌ، وَ لا لِمَلولٍ صَدیقٌ، وَ لا لِحَسودٍ غِنًى، وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِبِ، وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوبِ.(۱)
«امام صادق علیهالسلام میفرمایند: انسانی که گرفتار فشار ادرار است، نظری ندارد و انسان کمحوصله دوستی ندارد و آدم حسود هم بینیازی پیدا نمیکند. و کسی که عاقبت کارها را ملاحظه نمیکند، انسان خردمند و محکمکاری نیست و ملاحظهی عاقبت کارها منافذ فکری و روحی انسانها را باز میکند.»
لَیسَ لِحاقِنٍ رَأی
[امام صادق علیه السّلام میفرماید: «حاقِن» -یعنی کسی که محصور است به فشار ادرار و غیره- رأی ندارد، اصلاً. لذاست که در نماز هم مکروه است که انسان زیر فشار، مشغول نماز بشود، چون حواس انسان جمع نیست؛ این اوّل حدیث.
بعد میفرماید: وَ لَا لِمَلولٍ صَدیق
آدم ملول، دوست و صدیق پیدا نمیکند. «ملول» یعنی کمحوصله. آدمهایی که خستهاند، افسردهاند، کمحوصلهاند، همراه و رفیق پیدا نمیکنند. درست است. اگر میخواهید کار جمعی بکنید، با جماعت حرکت کنید، مسابقه بدهید، پیش بیفتید، باید بانشاط باشید؛ اینکه ما مرتّب میگوییم نشاط و در صحبتها و گفتهها مکرّر بنده تکرار میکنم نشاط، بعضیها خیال میکنند که نشاط یعنی رقّاصی، که فلان برنامهی موسیقی را یا فلان برنامه را فلان جا بگذاریم، در تئاتر بگذاریم، در تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند! معنای نشاط این نیست؛ نشاط یعنی حوصلهی کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت کردن، کار کردن، فعّالیّت کردن؛ خسته و ملول و افسرده و مانند اینها نباشد؛ این معنای نشاط است. اگر این [جور] شد، آن وقت انسان، همکار هم پیدا میکند، دیگران هم میآیند دُور شما جمع میشوند، کار را پیش میبرید. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید.
بعد فرمود: وَ لا لِحَسودٍ غِنًى
آدمی که حسود است، بینیازی پیدا نمیکند؛ طبیعت آدم حسود این است؛ و چون نسبت به برخورداریهای افراد حسادت میکند، یک اثر طبیعیای خدای متعال در این [حسادت] قرار داده که انسان عقب میافتد.
وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب
«حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکمکاری میکند؛ همهی اینها در کلمهی «حزم» وجود دارد؛ هم محکمکاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم میآید؛ مجموعهی اینها در کلمهی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکمکار نیست. ببینید، اینها همه درس است برای ماها، بخصوص آن کسانی از شماها و ماها که یک مسئولیّتی دارند، در یک نقطهای تصمیمی میسازند یا تصمیمی میگیرند. خب، یک کاری است که آدم خوشش میآید انجام بدهد و منفعتی هم دارد امّا عاقبتش را در نظر نمیگیرد؛ وارد کار میشود بدون اینکه [عاقبتش را در نظر بگیرد]. فرض کنید که ظهر تابستان آدم وارد حیاط خانه میشود -حالا که حیاط کم است؛ آن وقتهایی که حیاط بود، ما این مثال را که میزدیم، همه میفهمیدند- حوض وسط حیاط پُر از آب زلال، انسان هم بدنش داغ شده، عرق کرده، فوراً پیراهن را میکَند و خودش را میاندازند داخل آب؛ کار بدی است؟ نه، امّا این آب که شما خودت را داخلش انداختی، موج برمیدارد، میخورد به یک لیوان بلورِ قیمتی که گذاشتهاند روی پاشورهی حوض، میافتد میشکند. اگر چنانچه شما از اوّل فکر این را کرده بودی، جور دیگر میرفتی داخل آب؛ فکر عاقبت را نکردی، فکر دنبالهاش را نکردی، لذا خودت را انداختی داخل آب و نتیجه این شد. آن کسی که فکر عاقبت کار را نکند، حازم نیست.
[مثلاً] وقتی که دارید مسابقه میدهید، بدانید طرف مقابل شما در مقابل این حرکتی که شما انجام میدهید، چه حرکتی انجام خواهد داد، فکر آن را بکنید، آن وقت برای آن حرکتی که او بعداً انجام خواهد داد، یک آمادگیای پیدا کنید، بعد حرکتتان را شروع کنید؛ عاقبت کار را دیدن. همهی اینها درس است! درسهای فردی هم نیست، درسهای مهمّی است برای مسائل مهمّ کشور، برای ادارهی کشور، برای مدیریّتهای کلان. البتّه به درد خانواده و به درد زندگی شخصی هم میخورد. این دستورات اخلاقی این جوری است.⤵️⤵️(ادامه در پست بعدی)
(ادامه قبل) ⤴️⤴️
وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوب
یعنی اگر ما در عواقب کارمان دقّت کنیم، دل را باز میکند، منافذ فکری انسان را، منافذ روحی و معنوی انسان را باز میکند. اگر در عاقبت کارهایمان دقّت کنیم، گناه نمیکنیم، فسق نمیکنیم؛ اگر به عاقبت کارمان فکر کنیم، از لغزشهایی که معمولاً برای ماها پیش میآید، اجتناب میکنیم. هم در مسائل شخصی این جور است، هم در مسائل بزرگ این جور است، هم در مسائل کلان کشوری این جور است. اگر این جور شد، آن وقت دیگر با امید باید پیش برویم.
توصیهی من به همهی کسانی که مدیریّتی دارند، مسئولیّتی دارند، چه در قوّهی مجریّه، چه در قوّهی قضائیّه، چه در مدیریّتهای گوناگون، این است که افسردگی و ملالت را و بیحوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند، و بدانند که کار دارد پیش میرود، انقلاب حرکت میکند. دیدید به توفیق الهی در بیستودوّم بهمن چه حادثهی عظیمی در این کشور اتّفاق افتاد. انقلاب است دیگر؛ انقلاب دارد حرکت میکند، پیش میرود. چهل سال از نهضت عظیم این ملّت و امام بزرگوار میگذرد و باید همه چیز از یادها رفته باشد، [امّا] مردم جوری با این حادثه برخورد میکنند مثل اینکه همین دیروز اتّفاق افتاده! جوری میآیند به خیابانها که -آن طوری که به من از جاهای مختلف گزارش دادند- در تهران، در این خیابانهای منتهی به میدان آزادی جمعیّت نمیتوانست جلو برود؛ شهرهای دیگر هم همین جور. از همهی سالهای گذشته جمعیّت بیشتر آمدند؛ چرا؟ چون تهدید دشمن بیشتر بود، مردم احساس نشاط و احساس تکلیف کردند. کارها دارد پیش میرود. بنابراین بیحوصلگی و مانند اینها را همه، اعمّ از مدیران ارشد، مدیران متوسّط، مدیران پائین کنار بگذارند؛ این یک.
دوّم، عاقبتاندیشی؛ کاری که میخواهند انجام بدهند، ببینند عاقبتش چه میشود؛ این تصمیمی که شما میخواهی بگیری، این حرکت را تصویب کنی یا رد کنی، ببین عاقبتش چه میشود، دنبالهاش چیست، حرکت دشمن در قبال این چیست، شما چه کار میتوانی بکنی؛ فکر اینها را بکن، بعد آن وقت مخلصاً للّه عمل کن.
1)امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۳۰۱؛
📌نشانی اینترنتی: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=41779
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
🔰#گزیده_بیانات_مقام_معظم_رهبری🔰
#دشمن_شناسی
✅جنگ روانی نشان ضعف دشمن در میدان عمل است.
دشمن آنوقتی كه در میدان، در صحنهی عمل نتواند كاری از پیش ببرد، برای مایوس كردن، ناامید كردن و خالی كردن دل ملتها دست به جنگ روانی میزند. ( ۱۳۸۷/۰۳/۱۴ بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله))
✅ چرا باید مراقب نوشتنها و موضعگیریهای خودمان باشیم؟
آنچه که امروز لازم است، این است که همه این وظیفه را بشناسند، بدانند که ما کجا هستیم. یک عدهای غفلت میکنند، نمیفهمند که ما این همه حرکت کردهایم، پیش آمدهایم؛ نمیفهمند که ما هنوز راه طولانیای در پیش داریم؛ نمیفهمند که ما دشمن داریم، دشمن از تنبلی ما، از غفلت ما، از اختلاف ما، سوء استفاده میکند. مخاطب بیشتر این حرف شخصیتهای مطرح جامعه - سیاسی و فرهنگی و غیره - هستند که باید مراقب حرف زدنهای خودشان، مراقب نوشتنهای خودشان، مراقب موضعگیریهای خودشان باشند. اتحاد و اتفاقی که رمز همهی پیشرفتها و پیروزیهاست، امروز بیشتر از همه برای این کشور لازم است.(۱۳۸۷/۰۴/۰۴ بیانات در دیدار مداحان اهلبیت (علیهمالسّلام))
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
#درسواره_اخلاق_بندگی
درس (13)
به نام خداوند جان و خرد.
✅مقام بندگی خدا 1:
مرد حق را در مقام بندگی باید شناخت
دوستان را موقع درماندگی باید شناخت
روی خوش هرگز نمی باشد دلیل خوشدلی
یار را در گیر و دار زندگی باید شناخت
به منظور درک اهمیت مقام بندگی به چند نکته توجه نمایید:
1. علت اهمیت فوق العاده مقام بندگی در اسلام، ریشه ای بودن آن نسبت به تمام مقامات معنوی و عرفانی بزرگان عالم است. رشد یافتگان مکتب توحید، ابتدا به مقام بندگی می رسند و وقتی از خود رها و در عبودیت خدا فانی شدند، برای احراز مقام خلافت و ولایت و نبوت و رسالت و امامت و رهبری امت شایستگی پیدا می کنند و خدای متعال به آنها چنین موقعیت هایی را عطا می کند.
بندگی مانند درسی می ماند که وقتی بنده مراحل تحصیل آن را طی کرد و در امتحان آن هم پیروز شد، به مقام بندگی می رسد و در نتیجه خدای متعال به او پاداش می دهد و مقامات معنوی و عرفانی عطا می کند.
تمامی انبیای الهی در داستان های قرآنی و همچنین علمای ربانی چنین وضعیتی داشتند و مقاماتی که خدای متعال به آنها داده است در اثر وصول به مقام بندگی بوده است.
2. مورد دیگری که بیانگر اهمیت فوق العاده مقام بندگی و عبودیت برای انسان است، بیانی است که قرآن کریم در مورد هدف زندگی انسان دارد. از دیدگاه قرآن کریم هدف خلقت و زندگی انسان چیزی جز رسیدن به مقام بندگی و عبودیت خدای متعال نیست و در آیه - و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - و نیافریدم جن و انس را جز برای بندگی، بر این موضوع تصریح شده است.
در آیه دیگری نیز آمده است: و ما امروا الا لیبدوا الله مخلصین له الدین. یعنی انسان در این دنیا هیچ مامورتی جز رسیدن به مقام عبودیت خدای متعال ندارد در حالی که دین خود را برای او خالص کرده باشد. (بینه، 5)
3. مطلب سوم این است که باید متوجه باشیم که مقامات عرفانی و رسالات الهی که به انبیاء و امامان و عرفای اسلام داده می شود، مانند قدرت دریافت وحی و الهام و کشف و شهود و چشم برزخی و کرامت و علم لدنی و ولایت تکوینی، هدف و نیت سالک نیست و مومن نباید در نیت خود قصد رسیدن به چنین قدرت ها و مقاماتی را داشته باشد. چرا؟ چون همانگونه که بیان شد هدف اصلی خلقت و زندگی و دین داری انسان، رسیدن به مقام بندگی خدای متعال است و این مقامات عرفانی و معنوی، نتیجه و پاداشی است که خدای متعال به هر کسی صلاح بداند عطا می کند.
📝مولف: سید مصطفی علم خواه، مدیر گروه اخلاق اداره مشاوره نهاد رهبری.
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی