👴🏻پیرمرد سرش را انداخته بود پایین.
😔 خجالت می کشید و معذرت خواهی می کرد. امام با لبخند، دلداری اش می داد. رفته بود حمام. امام را نشناخته بود. کمک خواسته بود، امام هم پشتش را حسابی کیسه کشیده بود.
📖 #به_شرط_آفتاب | صفحه ۴۷ | لیلا شمس
📓💠📓💠📓💠📓💠📓💠
📚باشگاه کتابخوانان مشهدی را در ایتا دنبال کنید
@mketab