هدایت شده از شعر انقلاب
21.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 عرض ارادت شاعران به علمدار انقلاب
🌷سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
💠 یک و بیست
📹 به روایت #محمدحسین_ملکیان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
مرد میدان
بر دوش کشید بار انسانها را
از بند رها کرد مسلمانها را
یک مرد فقط مانده... به نامش بزنید،
میدانها کوچهها خیابانها را
✍🏻 #صادق_میرصالحیان
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
صدها سلیمانی
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
دلهای ما مُلک او شد، جانهای ما سرزمینش
این سرزمین بهار است، اینجا زمستان ندارد
ما التیام از که جوییم؟ ما از که مرهم بخواهیم؟
جز روضۀ فاطمیه، این درد درمان ندارد...
صدها سلیمانی اینجا، میجوشد از خون پاکت
دشمن چرا فکر کردهست خون تو تاوان ندارد؟
ما غرق خشمیم و کینه، آتشفشانهای دردیم
ایمن نباشد از این خشم، هرکس که ایمان ندارد
خون ابو مهدی امروز آمیخت با خون سردار
یعنی که اسلام اصل است، بغداد و تهران ندارد
✍🏻 #ریحانه_کاردانی
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
میدان شهادت
عالم و فاضل و فرزانه و آزاداندیش
خالص و مخلص و شایسته و وارسته ز خویش
دژ مستحکم ایمان، دژ مستحکم دین
متفکّر، متکلّم، متخلّق به یقین
آنکه خوشصحبت و خوشسیرت و خوشغیرت بود
مَحرمِ راز محمدتقی بهجت بود
همهجا صحبت ایثار و دِماء شهداست
و دماء الشّهدا ذِیل مداد علماست
ای که تکریم تو تکریم همه خوبیها
ای تو در زمرۀ «لا نَعلمُ إلّا خَیرا»
دشمنان علی امروز وقیحاند همه
اشعث قِیس و زیاد بن ابیهاند همه
به مصاف آمدهای یکتنه با خنّاسان
دین به ابلیس فروشان و نمکنشناسان
در دل سفسطهبازان به شجاعت رفته
آیتاللهِ به میدان شهادت رفته
یار و غمخوار علی، میثم تمّار علی
أینَ عمّار علی نه، خود عمّار علی
مرد میدان گلاویز شدن با شُبَهات
نه فقط خمس و زکات و نه فقط صوم و صلات!
فقه و تفسیر و سکوت و سخنش درسآموز
مرد اسلام سیاست، یل اسلامِ بهروز
فیلسوف طرُق معرفت توحیدی
خوابْآشفتهکنِ فلسفۀ تقلیدی
اعتقادی که در اسلام پیِ سلطنت است
غلط اندر غلط اندر غلط اندر غلط است
آنکه کردهست میان حق و باطل اُتراق،
اعتدالش نتوان گفت؛ نفاق است نفاق
راه حق را غم پیدا و نهان بسیار است
طعنه و سرزنش و زخم زبان بسیار است
او که در دین خداوند، سر از پا نشناخت
راه را جز به تولّی و تبرّی نشناخت
مَسلکش راهگشا، معرفتش مفتاح است
فاش، علامه محمدتقی مصباح است
بانگ مردان غیور است اگر میشنوید
شیهۀ اسب ظهور است اگر میشنوید
راه اگر راه حسین است، خدا ما را بس
گرد و خاک سفر کربوبلا ما را بس
آنچه آرامش دلهاست مهیّاست هنوز
سایۀ چادر پُر وصلۀ زهراست هنوز
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #علامه_مصباح_یزدی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
#سردار_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قصیده
🔹در آسمان شهادت🔹
دوباره آمده آن شب، شب جدایی او
سرم فدایی او شد، دلم هوایی او
دوباره نیمهشب قدر و ساعت یک و بیست
سکوت ثانیه در لحظۀ رهایی او
تمام خاطره را بُرد با خودش ناگاه
چقدر گریه کنم از غم جدایی او
چه حال و روز خوشی داشت آن یگانهترین
که بود رشک ملک حال ربنایی او
چقدر مردم دنیا هوایی اویند
چقدر خاطره دارند از آشنایی او..
هنوز هم که هنوز است پی نبرده کسی
به خُلق اَحسَن و اخلاق مصطفایی او
به زهد حیدری و شور مرتضایی وی
به صبر زینبی و داغ کربلایی او..
کسی ندیدهام اینگونه بیریا هرگز
کسی سراغ ندارم به با صفایی او
هزار پنجره واکرده دست غیبی وی
هزار عقده گشوده گرهگشایی او
نشستهام به تماشای صبح لبخندش
کجاست عکس غریبی به دلربایی او
شبی به فطرت دیرین خویش برگشتم
گرفت شهر دلم حال روستایی او..
بلند مرتبه پرواز سربلندی داشت
در آسمان شهادت دل هوایی او
میان این همه سردار و آن همه سرباز
ندیدهایم کسی را به بیریایی او
نرفته است ز خاطر، نمیرود پس از این
به روی خاک وطن عشق جبههسایی او
کنار صحن غریبی هنوز میسوزد
چراغ نیمهشب خادمالرضایی او..
بیا و روضۀ قاسم بخوان در این پایان
به شرحه شرحۀ آن جسم کربلایی او
📝 #علیرضا_قزوه
🌐 shereheyat.ir/node/5858
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است
شانههای مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است
دستبردامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است
زوزۀ کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است...
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/4426
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
#عالم_مجاهد
#علامه_مصباح_یزدی
#مثنوی
🔹عمّار ولی🔹
اَلسَّلام ای خادم اسلام و قرآن، اَلسَّلام
ای عَلَم در عِلم، ای علامۀ عالیمقام
علم را از نور مصباح هدایت یافتی
هرچه در توحید داری از ولایت یافتی
در هجوم فتنهها یار ولی بودی و بس
در تمام عمر عمّار علی بودی و بس
فلسفه، اخلاق، عرفان و کلامت یک طرف
آن حمایتهای دائم از امامت یک طرف
این ولایتمحوری مشهور عام و خاص بود
آبرو و اعتبارت در کف اخلاص بود
تو به منطق پرده از روی نفاق انداختی
تو به جدّ و جهد، دِینت را به دین پرداختی
ما که در آثار تو خیر فراوان دیدهایم
هرکجا جای تو خالی بود خسران دیدهایم
سرنوشتت آنچه عمری مینوشتی میشود
با شهیدان روح پاک تو بهشتی میشود
تو شهیدی زنده بودی، غربتت مشهود بود
شاهد مظلومی تو مهدی موعود بود
ای دل دریاییات، همواره «صَبّارٌ شَکور»
حکمت و علم تو از سرچشمۀ «اَلعِلمُ نور»..
اعتلای علمیات را تا قیامت، قم گواه
«يَرفَعِ اللَّهُ الّذِينَ آمَنُوا مِنكُم...» گواه
همدم علامه و تفسیر المیزان شدی
در حریم اهلبیت آکنده از قرآن شدی..
طرح نو آوردی و سقف فلک بشکافتی
نقشۀ این راه را، «طرح ولایت» یافتی
«راه حق» تو صراط المستقیم انقلاب
رسم تو خط امام و مکتبت اسلام ناب
فرقهای که طالب اسلام امریکاییاند
با وجود منطقت محکوم بر رسواییاند
باید اکنون در زکات علم تو همت گماشت
با همه آثار تو توفیق حشر و نشر داشت
ای مقاوم در هجوم فتنۀ خناسها
ای دلت مجروح از دست ولینشناسها
در مصاف خصمِ قرآن، تیغ برهان داشتی
تو مدادی افضل از خون شهیدان داشتی
ای قلم در دست تو تفسیری از «ما یسطرون»
ای عروجت معنی «انا الیه راجعون»
داغ ما در سالگرد حاج قاسم تازه شد
داغ رهبر در غم هجر تو بیاندازه شد
اینک «اَلحِقنی بِنور عِزّکَ الاَبهَج» بخوان
با امام عارفان همصحبت بهجت بمان
شاهد اوج جهاد و اجتهادت حیدر است
در جنان اجر تو «جامی از زلال کوثر» است
فاطمیه آمده از غربت حیدر بخوان
با دلی آتش گرفته، روضۀ مادر بخوان:
«تا درِ بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت
کعبه ویران شد، حرم از سوز صاحبخانه سوخت»..
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🌐 shereheyat.ir/node/4918
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
شهید
عارف وسط خطابۀ توحیدش
زاهد بعد از نماز پرتردیدش
از گمشدۀ خویش _خدا_ میگفتند
آنی که شهید آشکارا دیدش
✍🏻 #حامد_طونی
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
اذن شکفتن
انگار جهان از غم تو پیر شده
داغ تو بزرگ است و جهانگیر شده
هر چند که از ساقه جدا شد دستت
آن شاخه، هزار بار تکثیر شده
✍🏻 #عاطفه_خرّمی
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مردی بدون تبلیغات
مثل موشک نشست یکباره
کمر کوه را شکست، خبر
چون مسلسل نشانه رفت به ما
دل ما را به داغ، بست، خبر
خبر این بود: آسمانی شد
یکه سردار ما سلیمانی
فاتح قلبهای آزاده
آن یل سرفراز ایرانی
حاج قاسم به یاد کرب و بلا
اربا اربا شده ست در میدان
عطر عباس ع تا شود تکثیر
باز افتاده دست در میدان
شد علمدار در مسیر حرم
پرچم قدس بود بر دوشش
داشت هر دم بهانه ی میدان
تا شهادت کشد در آغوشش
حاج قاسم که قاف، اول اوست
مثل عنقا پرید و غوغا کرد
با کلید شهادتش سردار
قفلهای بزرگ را وا کرد
حاج قاسم بدون بُرج بلند
بر لب شهر عاشقانه، شکفت
حاج قاسم بدون تبلیغات
در دل مردم زمانه شکفت
چون بنفشه فروتنی می کرد
در گلستان همیشه پنهان بود
مثل سروی ستبر در میدان
وقت حمله ولی نمایان بود
گر چه تقسیم شد تن پاکش
اسمش اما عزیزتر شده است
در هزاران هزار ایرانی
نام سردار ،ضرب در شده است
قهرمان مرد، پهلوان سردار
روی سینه، مدال خدمت داشت
بود محبوب مردم وطنش
رنگ تدبیر در شجاعت داشت
خون او مشت زد به آمریکا
مکتبی را گذاشت در اسلام
بر روانش هزار بار درود
بر مقامش هزار بار سلام
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#مادران_شهدا
#مثنوی
🔹چهار رکعت دلواپسی🔹
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید
چهار پارۀ تن، نه چهار پارۀ دل
چهار ماه شب بیکسی ولی کامل
چهار ابر به باران رسیده در ساحل
چهار رود به پایان رسیده، دریادل
چهار فصل طلایی ولی میان خزان
چهار بغض غمانگیز و مادری نگران
چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی
برای دشمن خود نیز گریهدار شوی
مدینه، حسرت دیرینۀ دو چشم ترش
چهار قبر غریب است باز در نظرش
چقدر خاطره ماندهست در مفاتیحش
و دانه دانۀ اشکی که بوده تسبیحش
نشسته بود شب جمعهای کنار بقیع
کمیل زمزمه میکرد در جوار بقیع
غروب، لحظۀ تنهاییاش دوباره رسید
غروبها دل او خونتر است از خورشید
به غصههای جگرسوز میزند پهلو
دوباره شعله کشیدهست آب وقت وضو
شروع میکند او لیلة المصائب را
همین که دست به پهلو نماز مغرب را…
چهار رکعت دلواپسی پس از مغرب
چهار نافله در بیکسی پس از مغرب
در آسمان نگاهش که بیستاره شده
چهار آینه مانده، هزار پاره شده
شکست آینههایش میان گرد و غبار
شلمچه، ترکش و خمپاره، کربلای چهار
از آن زمان که پسرهای او شهید شدند
یکی یکی همه موهای او سفید شدند
و همسری که به دل غصهای گذاشت، وَ رفت
نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت
اگرچه بین غم و غصههای خود تنهاست
ولی چهارم هر ماه روضهاش برپاست
طراوتی که نرفتهست سالها از دست
بهشت خانۀ او سفرۀ اباالفضل است
صدای گریه بلند است بین مرثیهها
چه دلنواز شده یا حسین مرثیهها
نشسته گوشۀ ایوان کنار گلدانها
برای بدرقه با اشک خود به مهمانها -
- در التماس دعایش چه حرفها گفته است
به لطف آن کمر خسته کفشها جفت است...
یکی یکی
همه رفتند و
باز هم تنهاست...
📝 #رضا_خورشیدیفرد
🌐 shereheyat.ir/node/141
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
بشارت
در کربلای عشق همیشه حبیب بود
اصلاً اگر شهید نمیشد عجیب بود
اهل زمین نبود، هوایی یار بود
پرواز کرد و رفت، دلش بیشکیب بود
سجاده شاهد است، برای شهادتش
کارش دعا و گریه و أمن یجیب بود..
با یک نگاه روشنش آرام میشدیم
در چشم او بشارت فتحی قریب بود
هرگز نمیشود که شهیدانه زیست و
از نعمت شهید شدن بینصیب بود
ما پیرو توایم و اجازه نمیدهیم
تاریخ، بعدِ تو بنویسد: «غریب بود»
✍🏻 #امیرحسن_بزرگیمتین
🏷 #حاج_قاسم_سلیمانی
🇮🇷 @Shere_Enghelab