eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
812 عکس
166 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از داغ سنگین هزار و صد شهید بیمارستان المعمدانی غزه... تصویر مربوط به برادری که به خواهرش قبل از شهادت ، شهادتین را یاد می دهد 😭 فریاد عطش...سوختن چلچله‌ها... افتاده میان سر و تن، فاصله ها... می گفت گلوسوخته بیمارستان: این حرمله ها حرمله ها حرمله ها... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برخیز که در عشق خطر باید کرد در راهِ خدا، سینه سپر باید کرد از غزه صدای العطش می‌آید یاران حسین را خبر باید کرد 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
حرمله‌ها فریاد عطش... سوختن چلچله‌ها... افتاده میان سر و تن، فاصله‌ها... می‌گفت گلوسوخته بیمارستان: این حرمله‌ها حرمله‌ها حرمله‌ها... ✍🏻 🏷 | | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
کجایید ای مسلمان‌ها؟ فلسطینم، فلسطینم، پر از اندوه انسان‌ها گرفتارم، گرفتارم، کجایید ای مسلمان‌ها؟ نمی‌بینید اطفالم به خون آغشته‌اند اینجا؟! چه رنجی می‌کشم از مَکرِ بی‌پایان شیطان‌ها صدای بغض من را بشنو و فریاد شو با من بخوان والنصر را، این بغض را بشکن به باران‌ها به دوشم می‌کشم نعش جوانان غیورم را ولی مشتم پر از خشمی‌ست، از باروتِ طوفان‌ها کمی آهسته، ای دنیا! صدای بمب‌ها، خاموش! که شاید بشنوی آه دلِ رنجورِ عطشان‌ها منم بیت‌المقدس، من فلسطینم، منم مکه منم حالا نماد کربلای کل دوران‌ها سرافرازم، شهیدم، تا ابد جاوید و پابرجا به زیر آتشِ آل یهود و آل عصیان‌ها ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
سخت عاشق شدی تو ای غزه ردّ خون روی گونه هایت هست تو به پایان نمی رسی هرگز غم اگر روی شانه هایت هست می روی سمت نقطه ای پرنور می رسد مژده ی ظهور از دور صلح درجمعشان فقط حرف است کرشده گوش سازمان ملل وخودش را به خواب زد یونیسف مرهمی هم نداشت حداقل..‌ «چه بگویم نگفته هم پیداست» دسته دسته همایش شهداست به کدامین گناه میسوزند جرم این مردمان وطن خواهی ست انتفاضه مقدس و حق است غیراز اینها نبوده و هم نیست... محو خواهد شداز زمین صهیون زیر خاکسترش شود مدفون پایه ی سست و نحس اسرائیل درنهایت به لرزه افتاده قدس قطبِ جهان اسلام است که خدا هم شرف به آن داده حق بوَد تا همیشه پا برجا ظلم اما رود به باد فنا آسمان شد به رنگ خاکستر کودکان میل کهکشان دارند همه رؤیا یشان به خون غلطید از جهان مهر را طلب کارند کاش می شد که حاج قاسم بود لرزه افتد به جان ننگ یهود با شهادت دوباره زنده شوی لطف حق شامل تو خواهد شد خونِ این کودکان مظلومت از ابر قدرت آبروها برد سرخود را بگیر بالاتر قسمتت میشود دوباره سحر ریشه ی محکمت ولی مانده عاقبت سرنوشتتان سبز است سیب و زیتون اگر چه زخمی شد خالق مهربان که اینجا هست عشق مرهم شود به هر زخمی صبر کن تو فقط زمان کمی هرگز ازپا نیفتی ای غزه مثل آهن که آبدیده شده انتقام از یزید نزدیک است آیه های ظهور دیده شده منجی و ذوالفقار و یک بیرق «زهق الباطل»است و «جا ٕالحق» / ۲۶مهر۱۴۰۲ @mkomeit
زمین گرفته دلش پاک در هوایت قدس! نمی رسد به کسی جز خدا صدایت قدس! هنوز حرمله ها با سه شعبه منتظرند و عمر کوته اطفال کربلایت قدس! حقوق ضدّ بشر، سازمان چند ملل که بسته چشم به داغ سه ساله هایت قدس! بدون شائبه لایُمکِنُ الفِرار از عدل سقوط و ذلت ظلم است خون بهایت قدس! شکوه واهی طاغوت و جبت خواهد ریخت که وعده داده به مستضعفان خدایت قدس! چه زود پیش تو آلاله ها به صف باشند در آن نماز که برپاست در نهایت قدس! ✍ 🇵🇸 @mkomeit
غزل سعید حدادیان به‌مناسبت عملیات طوفان‌الاقصی گروه‌های مقاومت فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی در غزه: به پرواز پرستوهای سبحان الذی اسری به آواز قناری‌های سرخ مسجدالاقصی پر گنجشک‌های خانه‌های خون و خاکستر کبوتر بچه‌های کوچه‌های کوچ از دنیا به بغض گریه گهواره بی طفل و بی مادر به آن طفلی که مدفون است روی سینه بابا به بسم الله پروانه، کنار شعله آخر به پرپرهای شمع سوخته در آخرین نجوا به گل‌های کفن‌پوش بنفشه در ردیف هم به لالایی بمب فسفری خواب اقاقی‌ها به متن برگ برگ آیه والتین و الزیتون به نص سوره والطور و نور سینه سینا که قطره قطره خون بی‌گناهان نیل خواهد شد و فرعون زمانه غرق خواهد شد در این دریا @mkomeit
غزلی تازه‌ای...بیان شرمساری از این که باز چشمان ناز صدها کودک بسته شد و هیچ نکردم... «مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است» به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟! مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازه‌ست خبر رسیده، خبرهای دیگر آمده‌است خبر رسیده... خبر، کودکی‌ست در آوار که زار زار پی نعش ‌مادر آمده است خبر رسیده... خبر، بی‌قراری پدری‌ست که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است خبر رسیده، خبر، ضجه‌ی پرستاری‌ست که از تنفس گل‌های پرپر آمده است خبر رسیده... ولی خواب برده دنیا را خبر رسیده : کجایید؟! محشر آمده است مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم که صبح صادقِ الله اکبر آمده است بیا به غزه ببر، شعر خون چکان مرا که آفتاب زده ...تیغ‌ها برآمده است بگو به حرمله‌، در چله تیر مگذارد بگو که دوره‌ی کودک‌کشی سرآمده است از این نبرد مبادا که جابمانم من که حیدر است پی فتح خیبر آمده است ▪️ نه! کارساز نشد شعر... کارزار کجاست؟ مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است @mkomeit
باید نبردِ سخت برای تو ساده باشد پشت سرت بزرگی اگر ایستاده باشد در دل وَلای حیدر و در سر هوای خیبر کس چپ کند نگاه؟ نه! مادر نزاده باشد محکم بایست، منتظر فتح توست میدان وقتی که در تو همره ایمان، اراده باشد حتی به پیشواز ملاقات، منتظر هم باید که ایستاده نگاهش به جاده باشد بگشای بال و باز بلرزان تن قفس را مگذار این مجال، بلااستفاده باشد طوفان به پا کن و برُبا خواب را ز دنیا تا درد تو غم همه‌ی خانواده باشد در بزم صبح، جان تو آکنده باشد از نور تنها نه مست، بلکه خودش جام باده باشد جز حق امید هر کششی را بریده باشد آهنربا میان هزاران براده باشد تا اتحاد دغدغه‌ها را نوشته باشد تا با بزرگ هر دو جهان دست داده باشد خواهد شکست لشکر شب را سپیده آخر هرچند آن سواره و این یک پیاده باشد ✊🇵🇸
چادر مادر حتی نیفتاد از سرش یک بار چادر گل را محافظ بود از هر خار چادر دارد برای هر زن آزاد اندیش با یاد زهرا حرمت بسیار چادر پیچید دور دُر بی مانند مادر مثل صدف در کوچه و بازار چادر کوه وقار است این که می بینید مردم این نکته را می گفت در انظار : چادر آیینه را تا عکس نابینا نبیند شد پرده دارش لحظه ی دیدار چادر نامردها وقتی که دورش را گرفتند او را سپر شد لحظه ی پیکار چادر در کوچه، خاکی شد ولیکن گفت آری از گرگها با حیدر کرار چادر راز کبودی گل سرخش نشد فاش صدیقه را شد حافظ اسرار چادر اما دریغا دور از چشمان حیدر شد شعله ور بین در و دیوار چادر این بیت را با اشک باید خواند مردم! زد بال بال آن روز با مسمار چادر فواره زد خون از گل نیلوفری وای! شد ناگهان مثل شقایق زار چادر @mkomeit
گیلان به فکر زخم تهران بود در سرخی پرچم فرو رفتم، سرسبزی جنگل نمایان بود فریاد گیسوی کسی انگار ، پیچیده در بین درختان بود نزدیک رفتم شهر دلواپس، کوچه به کوچه چکمه های روس فرمان به دست میرزا کوچک، برنو به روی دوش گیلان بود دیدم شغال انگلیسی را، با چشمهای هیز در کوچه با چشمهای خیس خود اما، آهو گریزان در خیابان بود قاجار گرم قهوه و قلیان، پرچم پریشان بود در میدان غرید شیری از دل جنگل، گیلان به فکر زخم تهران بود سر داد آواز بهاران را، سر زد هزاران شیر از بیشه از خون او تکثیر شد جنگل، هرچند که فصل زمستان بود اسطوره ها مستور اگر بودند، فانوسها مایوس اگر بودند شیران ما خاموش اگر بودند، ایران (زبانم لال) ویران بود رستم نبود افسانه، بودی تو، چشم و چراغ خانه بودی تو نام بزرگت میرزا کوچک، قوت برای قلب ایران بود @mkomeit
🌷در استقبال از پیکر مطهر شهید عزیز مدافع حرم الیاس چگینی🌷 جان را به کف گرفته و جانانه ایستاد بی باک در برابر بیگانه ایستاد لبیک یا حسین (ع)که بر روی لب نشست پرچم به یاد علقمه بر شانه ایستاد "هل من معین " شنیده که شد از دل حرم شمشیرشیعه از حرکت وا نایستاد عباس(ع) اگرچه رفت ز دست حرم ولی سروی دوباره بر در گلخانه ایستاد فریاد یا عموی رقیه که شد بلند او چون صدف، محافظ دُردانه‌ ایستاد افتاد باد وحشی داعش همین که دید هر مرد مثل کوه، دلیرانه ایستاد تا آتشی به گل نرسد در دل خطر با بال‌های سوخته، پروانه‌ ایستاد مهر مدافع حرم زینب( س) این‌چنین بر سینه اش نشست که جانانه ایستاد سید محمد حسین ابوترابی @mkomeit
شب شعر فاطمی" نگین نبوی" چهارشنبه ۲۲ آذر ماه ساعت ۱۷.۳۰ مکان : بلوار شهید سلیمانی( نوروزیان) سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری ،سالن همایش بانو 🌑اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان بسیج هنرمندان قزوین
مخزن الاسرار آن در ، دری که آسمان بسیار می زد خورشید، هر صبح از فلق، یکبار می زد فوج فرشته، گرد آن را سرمه می کرد جبریل بر آن بوسه ی بسیار می زد بر روی آن می کرد گل، دست پیمبر در ، با شکفتن شوق خود را جار می زد بر روی آن عاشق دخیل گریه می بست تا که حبیبش را ببیند، زار می زد هر کس که حاجت داشت، می آمد سراغش وقت گره افتادن در کار می زد آن در، که باب مخزن الاسرار حق بود دستان رد بر سینه ی اغیار می زد در محضر شیر خدا دیدند مردم در را چه بی شرمانه آن کفتار می زد آتش بیار معرکه،نامرد آن روز در را برای دادن اخطار می زد در پشت در ، سیب رسول الله له شد فریاد از این ماجرا، مسمار می زد مانند یک پروانه ی آتش گرفته در نیز خود را بر در و دیوار می زد @mkomeit
سردار صبور سید رضی موسوی ای مرد غیور! تبریکِ شهادت به تو،سردار صبور! خورشید تو مثل حاج قاسم تابید چشمان عدو کور شد از شدّت نور تکثیر سید رضی موسوی ای مرد شریف سیلی خورده ست از تو صهیون کثیف تصویر تو در رسانه ها شد تکثیر دشمن شده با کشتن تو خوار و خفیف سید محمد حسین ابوترابی @mkomeit
این خاک، عجب حکایتی داشته است این باغ، چه بار و برکتی داشته است این لاله که پیراهن خونین دارد از کرب‌وبلا زیارتی داشته است 📝 @ShereHeyat
🔻رونمایی از کتاب یک و بیست 🔻سخنران: سردار رفیعی. آتانی 🔻زمان: شنبه ۱۶ دی ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۸ 🔻مکان: خیابان عبید زاکانی، معراج شهدای قزوین https://eitaa.com/nehzatqazvin
مانده‌ست دل ما به هوایت روشن مانده‌ست هزار جان به پایت روشن روشن شده صد لاله‌ به خون‌خواهی یار گلزار شهید! چشم‌هایت روشن 📝 🏷 💠 شعرهیأت ✅ @ShereHeyat 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
«انا لله و انا الیه راجعون» ذاکر و شاعر با اخلاص اهل بیت(ع) جناب آقای سعید قشلاقیان بدینوسیله در گذشت پدر بزرگوارتان پیر غلام حضرت اباعبدالله(ع) ، ذاکر اهل بیت حاج عباس قشلاقیان را خدمت جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از خدای متعال رحمت واسعه الهی برای آن مرحوم و صبر جزیل برای بازماندگان را خواستاریم. @mkomeit
پایان اگر این است از پایان نمی ترسیم در راه جانان از نثار جان نمی ترسیم پیراهن سرخ شهادت را به تن کردیم از چنگهای نحس خون خواران نمی ترسیم دشمن چه درکی دارد از این آرمان ما باشد مسلح تا بن دندان نمی ترسیم کافر اگر هر طرح شومی را بریزد باز هستیم زیر سایه ی قرآن نمی ترسیم شمع وجود حاج قاسم شعله ی عشق است پروانه اش هستیم،از طوفان نمی ترسیم روشن ضمیران از نگاهش درس می گیرند از طعنه ی بی حد ،این و آن نمیترسیم ما دل به دریا ها زدن را هم بلد هستیم حتی اگر که بشکند سکان نمی ترسیم ما جرممان دلدادگی شد سنگها خوردیم از فاصله از تلخی هجران نمی‌ترسیم غیر از اذان درگوشمان خواندند این جمله «هیهات من الذله»در میدان نمی ترسیم @mkomeit
انالله و انا الیه راجعون ذاکر اهل بیت جناب آقای حاج محمد اطهری نسب بدینوسیله درگذشت خواهر مکرمه تان را خدمت شما و خاندان معزی تسلیت عرض می نماییم. علو درجات مرحومه مغفوره و تسلی بازماندگان را از خداوند متعال خواستاریم. @mkomeit
✳طالبان طرب✳ دف زنان ، ماه آمده بیرون، طالبان طرب کجا هستند؟ شاپرکهای بی قرار قنوت، در دل نیمه شب کجا هستند؟ یک کمی دور تر از این وادی، رود افتاده راه با شادی مزه ی شیر با عسل دارد، تشنگان رجب کجا هستند؟ نخلهای اجابت از هر سو، نیمه شب سمت خاک خم شده اند پس نگو هست دست ما کوتاه، خوشه های رطب کجا هستند؟ در بهار چنین دل انگیزی، وقت آن است تا که برخیزی روی شاخه شکوفه وا شده است، ذکرها روی لب کجا هستند؟ بخشش اش هست از گناه افزون، نیست از این جهت کسی مغبون به شما پس خدا بدهکار است، دستهای طلب کجا هستند؟! سید محمد حسین ابوترابی @mkomeit