eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
157 دنبال‌کننده
812 عکس
166 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 (علیه‌السلام) وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاكَ سُبُلِی [خدایا] راهم را ‌‌‌‌‌د‌ر رسیدن به خشنودی‌ات هموار نما! 📗 صحیفه سجادیه،‌ دعای مکارم الاخلاق 🔹خوشنودی یار🔹 آن سوی حصار را ببینیم ای کاش آن باغ بهار را ببینیم ای کاش وقتی که رسیدیم به پایان مسیر خوشنودی یار را ببینیم ای کاش @mkomeit
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین با همه بی بندوباری بارها گفتم حسین دست هایم راگرفتی هرکجا خوردم زمین تا نهادم دست خودرا روی پا گفتم حسین اشک هایم را خریدی،خنده دادی جای آن در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین هرکه باهرنیّتی خوانده تورا دادی جواب گاهی بااخلاص وگاهی با ریاگفتم حسین گاهی در تنهایی ام نام تو را ناله زدم گاهی دربزم عزایت بی صدا گفتم حسین تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند ناگهان بغضم شکست وبی هواگفتم حسین "ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین" اربعین،من از وطن تاکربلا گفتم حسین حال میخواهی جواب شعرمن را هم نده ابتدا گفتم "حسین" و انتها گفتم حسین @mkomeit
این شهرِ شلوغ، تا هوایش پس شد هفت تیر بدست، هرکس و ناکس شد ای خرمگسِ پستِ نجاست پیشه! "شاهینِ" شما که کمتر از کرکس شد ! #علی_شوندی #سکوت_ممنوع! @mkomeit
زخمی دلم از مردم نادان دارد حرمت شکنی چقدر می آزارد قلب سیه ازنور چه خواهد فهمید؟ «کافرهمه را به کیش خود پندارد» @mkomeit
حضرت علیه السلام شب عشق است بیارید همه دلها را به مدینه برسانید سلام ما را آسمان خاک نشین در میخانه شده تا بنوشد قدحی از می این صهبا را ماه امشب به زمین آمده با عشق و جنون تا ببوسد کف پای نوه مولا را یوسفان، ماه رخان، از پی هم می آیند تا ببینند جمال پسر لیلا را به سوی عرش تبرک ببرند از امشب خاک زیر قدم عشق بنی الزهرا را خنده های علی اکبر روی دستان حسین بیشتر از همه کس برده دل سقا را شب میلاد شده موج کرم می آید امشب از راه، اذان گوی حرم می اید هیچکس از علی اکبر به خدا سرتر نیست بیشتر نیست ز پیغمبر اگر، کمتر نیست تا که چشمان خودش را به عمویش واکرد عمویش گفت روی دستِ علی اکبر، نیست علی آمد که به لیلا همه تعظیم کنند علی آمد که بدانند حسین ابتر نیست این چنین گل پسری قسمت هر بابا نیست این چنین گل پسری قسمت هر مادر نیست دست او سفره اگر پهن کند می بینی هیچ دستی بجز این دست گداپرور نیست عالم بی علی اکبر به خدا عالم نیست محشر بی علی اکبر به خدا محشر نیست جای دارد که به هر ثانیه حسرت بخورد هرکسی پا به رکاب نوه حیدر نیست به جنون می رسد عالم ز تماشات علی عرش هم سجده کند به قد و بالات علی خاک زیر قدمش تاج سر شاهان است روح او جان جهان است و جهان جان است دلش آئینه وحی است و جمالش قرآن نفسش باد صبا، چشم ترش باران است پیش او قیمت نوکر چقدر می ارزد!!! پیش او قیمت یوسف چقدر ارزان است تا که می گوید اذان عرش به خود می گوید چقدر این نوه فاطمه خوش الحان است قطره ای از سکناتش، وجناتش دریا شرح و تفسیر کمالش خود "المیزان" است شب میلاد علی بس که همه کف زده اند دست ها سرخ شده یا که حنابندان است علی اول ارباب دو عالم آمد هشتمین بانی شبهای محرم آمد موقع هوهوی تو ارض و سما می لرزد لشگر از رزم تو بی چون و چرا می لرزد تو اگر "نصر من الله" بگویی به خدا آسمان، خاک، زمین، آب، هوا می لرزد مثل عباس، تو با سبک علی می جنگی تو به میدان بزنی کرببلا می لرزد نعره در خاک بزن تا که ببینی اصلاً شنوا هیچ، تن ناشنوا می لرزد تو اراده بکنی تیغ اگر برداری بدن نحس تمام رقبا می لرزد تو و عباس که یکباره به میدان بزنید عرش هم زیر قدمهای شما می لرزد هم علی هستی و هم احمد و هم فاطمه ای تو علی اکبر اربابی و عشق همه ای تو به میدان زدی و لحظه ایثار آمد موقع حمله شاگرد علمدار آمد پیرمردان همگی جنگ‌ رها کردند و همه گفتند به هم احمد مختار آمد ناگهان نام علی روی لبت صاعقه زد زهره ها آب شد از آن طرف آمار آمد آنچنان چرخش تیغ تو سرانداخت زمین فکر کردند همه حیدر کرار آمد داشت دشمن ز رجزخوانی تو در میرفت زیر پاهای عُقاب تو به اجبار آمد مثل آن روز که حیدر به دل خیبر زد ملک الموت دگرباره به احضار آمد باجگرها همه شان بی جگر و خوار شدند همه در پنجه تیغ تو گرفتار شدند یا علی گفتی و کفر همه بالا آمد کینه و بغض علی باز به دلها آمد تیغی از راه رسید و به سرت دست کشید بعد از آن موقع لرزیدن دلها آمد ابر بارید ولی قطره به قطره خون بود اشک هم در دل دیده به تماشا آمد اسب برگشت ولی خیمه نه، سمت لشکر نیزه ها پشت سر هم همه بالا آمد ارباً اربا شدن پیکر تو حتمی شد لحظه گریه و خم گشتن بابا آمد یک نفر پشت سرش سینه زنان می آمد عمه ات هم وسط لشکر اعدا آمد تا حرم گریه کنان تا خبرت را بردند پیکرت را نه، کمی بال و پرت را بردند @mkomeit
برگزاری جشن تولد شهید سیاهکالی مرادی عصر امروز در امامزاده حسین علیه السلام قزوین @mkomeit
🇮🇷ستاد مردمی جبهه فرهنگی استان قزوین 📲از این پس اطلاع‌رسانی درباره اخبار و‌ مطالب مربوط به ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین در پیام‌رسان‌های زیر انجام خواهد شد: ▫️ eitaa.com/qazvin_1357 ▫️ sapp.ir/qazvin.1357 ▫️ iGap.net/qazvin1357
یا شهزاده علی اکبر ع رسیده بعد پیمبر پیمبری دیگر حسین دیگری ودلرباتری دیگر خدا هوای نبی کرد و بازهم آورد میان قاب حسینش پیمبری دیگر چه جای فاطمه خالیست تا ببیند که ظهور کرده به دنیا غضنفری دیگر علی است نام خداوند اکبر و آمد دوباره نام علی قبل اکبری دیگر پدر کنار علی و جهان شده خیره به دلبری که شده محو دلبری درون خانه رحمت،به وسع جود حسین برای سائل ها واشده دری دیگر همینکه او نوه ی مرتضی است فتاح است اگر که سد بشود باز خیبری دیگر به زوج اکبر و عباس میرسد آیا اگر به معرکه آیند، لشکری دیگر؟ قیاس ذره مع الفارق است با خورشید به حدّ او نرسد قدّ سروری دیگر @mkomeit
علیه‌السلام علیهم‌السلام 🔹وعده دیدار🔹 باید که تن از راحت ایام گرفتن دل را، ز صنم‌خانۀ اوهام گرفتن ناکام شد آن‌کس که به یک عمر ندانست از ساغر دنیا نتوان کام گرفتن از تیر و کمان اجلت نیست رهایی هر گور نشانی‌ست ز بهرام گرفتن... تا چند سرا از قفس دام گزیدن؟ تا چند سراغ هوس خام گرفتن؟ ای دل بطلب وعده دیدار که زیباست آرام دل از یارِ دلارام گرفتن فرمود که باید دل از این دام گرفتن عبرت ز دغل‌کاری ایام گرفتن فرمود بترسید که رایج شود این‌بار مروان شدن و مردِ خدا نام گرفتن از مثل یزید آیۀ تطهیر شنیدن از آل‌امیه خطِ اسلام گرفتن از خدعۀ دشمن بهراسید، روا نیست پیغام به او دادن و پیغام گرفتن باید به شب میکدۀ شوق، رسیدن از جام شهادت میِ گُلفام گرفتن قربانی جان را به منا بدرقه گفتن این‌‌گونه ز تن جامۀ احرام گرفتن یا همره سردار حسین همدانی امضای بهشت از سفرِ شام گرفتن یا مثل حبیب و وهب و عابس و عباس با سوختنِ جان و تن آرام گرفتن پروانه علی‌اکبرِ مولاست که آموخت با شمع سحر بالِ سرانجام گرفتن اظهار عطش کرد پسر تا بتواند از کوثر لب‌های پدر کام گرفتن فرمود مخواه آب که دیگر شده نزدیک از دست رسول دو سرا جام گرفتن خیزید و به صیاد بگویید روا نیست مرغانِ حرم را به چنین دام گرفتن می‌خواست پدر فدیه و قربانی حج را با جان جوانان خود انجام گرفتن این وعدۀ وصل است که هر آینه باید با وصلت این فاصله فرجام گرفتن برخیز بسیجی صف اعزام شلوغ است سخت است کمی برگۀ اعزام گرفتن 📝 📗 @mkomeit
صدانزدیک می آید صدای پای پیغمبر جوانی می رسد از راه با سیمای پیغمبر به آغوش نبوت بازگردانده است یثرب را تو گویی احمدی دیگر نشسته جای پیغمبر دوباره با اذانش جان گرفته رکن حنانه نهفته بین لب هایش دم عیسای پیغمبر نگاهش قطره قطره آیه ی «والشفع و الوتر» است ندارد صوت قرآنش به جز آوای پیغمبر به هنگام نظر کردن به آن خلق نکوی او می افتد هرکسی یاد جوانی های پیغمبر شنیدن ها به دیدن ختم شد آن هم چه دیداری نشد برخیزد از جایش به پیش پای پیغمبر به دنیای تو اول راه می یابند و بعد از آن جوان ها انس می گیرند با دنیای پیغمبر @mkomeit
بسم‌الله الرحمن الرحیم بيشتر از بيشتر از بيشتر میشود از عشق دلم ريشتر من كه اويسم ز قَرَن آمدم وقت ندارم به خدا بيشتر ليله‌ى قدرِ حسنِ عسکرى كاش قرارِ تو شود پيشتر ناوَکِ مژگانِ تو و جانِ ما خونِ همه گردن آن نيشتر - واى كه ديوانه شدم يک كلام سوره‌ى والعصر علیک السلام همسفرِ هر سحرِ سامرا اى پسرِ خوش‌خبرِ سامرا اى نوه‌ى حضرت هادى سلام حصن تو در دور و بر سامرا در حرم تازه‌ى باباى تو جامعه خوانديم درِ سامرا كارگری‌اش كه نشد قسمتم رُفته‌گرم رُفته‌گرِ سامرا - آمده‌ام تا بزنم يک دو جام سوره‌ى والعصر علیک السلام تا كه پدر بر لبِ تو بوسه داد بوى گلِ نرگسى آورد باد در شبِ ميلادِ تو جودت شكُفت لطفِ تو شد از سرِ عالم زياد دَم پرِ جبريل شدم بال زد بال زدم از درِ بابُ الجواد بُرد مرا اولِ شب كاظمين بُرد مرا كرب و بلا بامداد - اى عَلوى جود و جوادى مرام سوره‌ى والعصر علیک السلام "آمدم اى شاه پناهم بده خط امانى زِ گناهم بده" پنجره فولاد مرا راه داد جانِ رضا خوانده و راهم بده ماه مبارک من و دست تُهى سوزِ جگر آتش آهم بده كنجِ حرم يا دَمِ پايين پا باز از آن لطف نگاهم بده - میرسد عطرِ رضوى بر مشام سوره‌ى والعصر علیک السلام كعبه‌ى هفتم شد و حاجات داد بابِ حوائج شد و خيرات داد مادر من سفره‌ى نذرش گرفت حاجت ما اكثرِ اوقات داد ندبه‌ى تعجيلِ فرج رزق ما با نَفَسِ جده‌ى سادات داد اَفضَل اعمال بُوَد انتظار ذكر فرج حالِ مناجات داد - من به مناجاتِ توأم مستدام سوره‌ى والعصر علیک السلام كاش كه مردانِ ظهورت شويم صاحبِ يک سيرت و صورت شويم كاش كه در غيبت تو استوار مثل زمان‌هاى حضورت شويم حضرت صادق تويى و كاش ما شيعه‌ى تو مَردِ تنورت شويم گفت كه دربانىِ تو مى‌كند كاش كه ما خاک عبورت شويم - تو خودِ معراجى و ما زيرِ گام سوره‌ى والعصر علیک السلام با قدمت عِلم تناور شود عِلم و عمل ريشه‌ى باور شود شام غم جهل و خرافات‌ها با نَفَس باقرى‌ات سر شود فصل شكوفايى عقل است و دل جاى رواياتِ پيمبر شود نور زمين ، نور زمان ، سايه نور خاک از اين معجزه‌ها زر شود - لحظه شماريم براى قيام سوره‌ى والعصر علیک السلام دستِ من و بركتِ آبادى‌ات از پَرِ سجاده‌ى سجادى‌ات لطفِ دعاى تو شده مستدام بر سرِ ما سايه‌ى شمشادى‌ات مثل على ابن حسينى تو و میرسد آوازه‌ى آزادى‌ات فخر خدا میكند از سجده‌ات كاش شوم مُحرِم اين وادى‌ات - رو به تو شد سجده‌ى بيت الحرام سوره‌ى والعصر علیک السلام چشم تو در كارِ حسين است و بس كارِ تو تكرارِ حسين است و بس بيرقِ سنگينِ تو وقتِ قيام دستِ علمدار حسين است و بس قلب تو انگار گرفتارِ اوست هركه گرفتارِ حسين است و بس پرده گشا ديدنِ روى شما لحظه‌ى ديدار حسين است و بس - رو به دلِ زينبى‌ات صبح و شام سوره‌ى والعصر علیک السلام زائرِ هم سفره‌ى غم‌ها حسن عشقِ تو آقاى كَرَم‌ها حسن روزِ ظهورِ تو مهم است چون دارد از آن روز حرم‌ها حسن میرسد آن روز كه ببينيم ما بينِ بقيع نقشِ عَلم‌ها حسن روى ضريحى كه تماشايى است نقش نمايند قلم‌ها حسن - اى حَسنى جلوه و حُسن ختام سور‌ه‌ى والعصر علیک السلام جاىِ حرم غربتِ زهرا كه هست يك نفر از عترتِ زهرا كه هست گرچه گره در گره‌ام ، نيست غم دستِ شما تربتِ زهرا كه هست پيشِ تو گيريم نداريم جاى خُب قسمِ حضرتِ زهرا كه هست ما كه نباشيم چه غم ؟ تو بيا ديدن تو قسمت زهرا كه هست - روز تقاص است و تويى انتقام سوره‌ى والعصر علیک السلام هيبت تو رفته به مولا على حيدرى و محوِ تماشا على میرسد از شش جهتِ ذوالفقار لات و هُبَل را بشكن ياعلى خاطره‌ى رزمِ على در نبرد مثل تو مى‌گشت مُهيا على نيست تو را قبله‌اى الا حسين نيست تو را كعبه‌اى الا على - روز تقاص است و تويى انتقام سوره‌ى والعصر علیک السلام جلوه گرِ حضرت ختمى مآب حضرتِ خورشيد محمد بتاب خاتم انگشترىِ خاتمى جذبه‌ى فيزوره‌ى احمد ركاب جاذبه‌ى گنبد خضرا بيا تا بدرد سينه‌ى خود آفتاب اى شرف و الشمس پيمبر لبت راز مسلمانىِ اهل كتاب - ذكر سلام و صلواتم مدام سوره‌ى والعصر علیک السلام (حسن لطفی) @mkomeit
علیه‌السلام 🔹عدل علی🔹 ...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده ای عطر بهشت از رخ تو ای گل نرگس ای روشنی محفل و ای رونق مجلس ای راز غمت درس مدرّس به مدارس تو منعم کل هستی و ما فرقهٔ مفلِس جز تو، به زمان نیست کسی مصلح و صاحب یا مهدیِ بِن عسکری ای حاضر غائب! تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد... بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربدری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... 📝 📗 @mkomeit
کوچه هامون ریسه بندونه لب اهل آسمــون خندونــه همه شادن همه خوشحالن کیه امشب تــو دلا مهمونه دلا غوغائه اگه شیدائه شب ولادت گل پسر زهرائه دلا پرشوره غم از ما دوره بساط دل و دلدادگیمون باز جوره *(مدد یا مولا مدد یا مولا مدد یا اباصالح گل نرگس مولا) بـه فــــدای تــو من آقا شم دستمو بگیر که از جا پاشم آرزومــــه کـه روز مـوعـود سیاه لشکـــر سپاهت باشم امید دلها بقیه الله روز جمعه ی ظهورت بیاد ایشالا تویی سامونم عزیز جونم دعای فرجو به زیر لب میخونم *(مدد یا مولا مدد یا مولا مدد یا اباصالح گل نرگس مولا) ضربان قلب مــن یا مهدی وارث حیدر و زهرا مهدی اگه تـــو راه مــولا باشیـم تضمینه بهشت ما با مهدی شب میلاده دلامون شاده رسیده گل نرگس همه جا آباده دل و دلداره آره سالاره وجودش چه قدر عطر ابالفضل داره *(مدد یا مولا مدد یا مولا مدد یا اباصالح گل نرگس مولا) توی راه تو جون افشونیم پای عشق تو همه میمونیم یه روزی پشت سرت ایشالا نماز جمعه مونو میخونیم امام عشقی کلام عشقی خودت کعبه ای و بیت الحرام عشقی عدالت داری زعامت داری روی شونه ت آقا شال سیادت داری *(مدد یا مولا مدد یا مولا مدد یا اباصالح گل نرگس مولا) محمد حسن بیات لو @mkomeit
کشیده از همان آغاز، نرجس انتظارش را نه چندین روز و شب، نُه ماه خالص انتظارش را ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را اگر شب منتظر باشی برای دیدن خورشید یقین اینگونه بهتر می‌کنی حس انتظارش را فقط فصل بهار و فصل تابستان نشو خیره مکش ای پنجره اینگونه ناقص انتظارش را پرانده با شمیم خویش شب بو عطر نامش را کشیده با همان یک چشم نرگس انتظارش را مفاتیح الجنان صد جلد دیگر داشت در توشیح اگر می‌گفت مرحوم محدث انتظارش را نه تنها آل یاسین و سمات از او نشان دارند نوشته در امین‌الله و وارث انتظارش را شده کرب و بلا آیینه‌ای از مُنتظرها پس کشیده موقع جان دادن عابس انتظارش را منم من روضه‌ی عباس تا اینکه بیاید او کشیدم در خودم مجلس به مجلس انتظارش را
آتش گلستان می شود وقتی بیایی رحمت چو باران می شود وقتی بیایی دنیا برای جشن موعود تو ای ماه خورشید باران می شود وقتی بیایی با اذن حق افلاک در امر تو چون هست هرذره طوفان می شود وقتی بیایی ای نسخه پایانیِ دست خداوند هر درد درمان می شود وقتی بیایی دلها شده بازار سردی از عواطف دلها بهاران میشود وقتی بیایی ای دستگیرِ ضعفا با قدرت تو موری سلیمان می شود وقتی بیایی هرشیعه را که چاه غربت کرده محبوس سلطان کنعان می شود وقتی بیایی ادیانِ دیگر هم همه یار تو هستند کافر مسلمان می شود وقتی بیایی تو توبهٔ ما را پذیرفتی و آخر شرمنده شیطان می شود وقتی بیایی در دولتت ثابت قدم ها پای کارند پاینده ایمان می شود وقتی بیایی از نام تو هم ، ضربه ها خورده عدویت حتما هراسان می شود وقتی بیایی ازغربت زهرا تو قلبت درد دارد قبرش نمایان می شود وقتی بیایی درکعبه چون پا مینهی ذکر طوافت نام علی جان می شود وقتی بیایی آن دم که بر جد غریبت روضه خوانی هر دیده گریان می شود وقتی بیایی
امشب که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد وقتی که شعری می نویسم روی کاغذ شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...
عید است ولی عید قیام بشریت  در پرتو میلاد امام بشریت  با دست کرم ذات خداوند تعالی  زد سکه ی اقبال به نام بشریت  از خم طهورا که خدا ساقی آن است  با دست خدا پر شده جام بشریت  امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح  بر سامره پیوسته سلام بشریت  عالم همه جا وادی طور است ببینید!  در دست حسن مصحف نور است ببینید  خیزید همه سوره ی والشمس بخوانید  گل در قدم مهدی موعود فشانید  از جام شرابی که خدا ساقی آن است  پیوسته بنوشید و به یاران بچشانید  تنها نه فقط شب، شبِ مهدی‌ست، بگویید  میلاد ائمه است بدانید بدانید  خیزید و ببندید همه بار سفر را  محمل به سوی کعبه ی مقصود برانید  امشب خبری خوش به بنی‌فاطمه آمد  بوی گل نرگس به مشام همه آمد  عید ملک و جن و بشر باد مبارک  بر شانه ی خورشید قمر باد مبارک  طوبای امید همه خوبان جهان را  در نیمه ی این ماه ثمر باد مبارک  آوای خدا می‌شنوم از لب مهدی  این زمزمه بر مرغ سحر باد مبارک  پیغام خدا را برسانید به نرگس  کای مادر فرخنده! پسر باد مبارک  ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی  آیید و بگردید به دور سر مهدی  دیدید همه کعبه ی روح شهدا را  دیدید همه آینه ی غیب‌نما را  دیدید همه بر سر دست حسن امشب  هنگام سحر صورت مصباح‌ هدی را  امشب همه بار سفر سامره بستیم  داریم به دل شوق تماشای خدا را  از مرغ سحر با گل لبخند بپرسید  کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را  یاران! شب عید آمده بیدار بمانید  باید همه از فاطمه عیدی بستانید  این جان جهان، جان جهان، جان جهان است این روح روان، روح روان، روح روان است  این چارده آیینه جمال است به یک حسن  آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است این ختم ائمه است بدانید بدانید  چونان که نبی خاتم پیغامبران است  گر کفر نباشد بگذارید بگویم  چشمان خدا بر مه رویش نگران است  هر لحظه پدر شیفته ی تاب و تب اوست  ناخورده لبن آیه ی قرآن به لب اوست  این است که دادند امامان خبرش را  داده است خدا مژده ی فتح و ظفرش را  تا آیه ی قرآن به لبش بود، ملایک  دیدند به لب خنده ی شوق پدرش را  ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش  تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را  جاءالحق بازوش که دیدید ببینید  نقش زهق‌الباطل دست دگرش را  این نور دل فاطمه فرزند حسین است  بر لعل لبانش گل لبخند حسین است  ای خلق جهان منتظر روز ظهورت!  پیوسته زمان منتظر روز ظهورت  هم در غم هجران تو پیران همه مردند  هم نسل جوان منتظر روز ظهورت  بلبل سر هر شاخه غزلخوان فراقت  گل‌های خزان منتظر روز ظهورت  تو یوسف گم‌گشته ی اسلام چو یعقوب  با قد کمان منتظر روز ظهورت  یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را  از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را  ای دست خدا! دست خدا یار تو باشد  بازآ که حرم عاشق دیدار تو باشد  بازآ که حسین‌بن‌علی چشم به راه است  بازآی که عباس علمدار تو باشد  تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری  سردرگم و جان بر کف بازار تو باشد  بازآی که هفتاد و دو سرباز حسینی  دلباخته ی مکتب ایثار تو باشد  تو پاسخ فریاد امام شهدایی  تو منتقم خون امام شهدایی  بازآی که آیین پیمبر به تو نازد  بازآ که علی، فاتح خیبر به تو نازد  روزی که بگیری به کفت تیغ علی را  آن روز ببینند که حیدر به تو نازد  روزی که ز قبر، آن دو نفر را تو درآری  حق است که صدیقه ی اطهر به تو نازد  آن روز ببینند همه با گل لبخند  بر شانه ی بابا علی‌اصغر به تو نازد  ای وسعت ملک ازلی محفل نورت  ما عید نداریم مگر روز ظهورت  از لاله ی زخم شهدا خنده برآید  کای منتظران! منتظران! منتَظَر آید  از چار طرف چشم گشایید به کعبه  تا سوی حرم حجت ثانی‌عشر آید  این یکه سواری که نهد روی به کعبه  مهدی‌ست که از بهر نجات بشر آید  چشم همه روشن که به فرمان الهی  از پیرهن یوسف زهرا خبر آید  «میثم» چه نکو گفت تو را دوست که شاید  این یار سفر کرده همین جمله بیاید @mkomeit
بسمه تعالی عرض ادب و احترام وتبریک به مناسبت میلاد با سعادت منجی عالم بشریت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف خدمت همراهان گرامی و بزرگوار. 🔸مجمع شعرای آئینی کمیت من بعد در کانال ایتا به ادامه فعالیت خواهد پرداخت. ما را به دیگران معرفی فرمایید. 🔹مجمع کمیت قزوین اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین 🔺آدرس ما در کانال ایتا: https://eitaa.com/mkomeit
#آدینه بیا که رنج فـراقت بُرید امـان مرا به یُمن آمدنت تازه کن جهان مرا بیا بـهار حقیقی و از سر احـسان به غمزه ایی نظری کن دل خزان مرا #علیرضا_بشارتی @mkomeit
سرد است تمام کوچه هامان برگرد گرمای پس از شب زمستان برگرد گلدان لب پنجره ام خشکیده ای رحمت قطره های باران برگرد حالا که فضای روزگارم تار است خورشید همیشگی و تابان برگرد من بغض ترک خورده ی دل آشوبم آرامش بی نهایت جان برگرد عمری به سرم زده که فریاد کنم از خلوت خویش تا خیابان... برگرد ای محض حضور؛ غایب پیداتر معنای وجود ؛ حسّ پنهان برگرد تبعیدی حبس انتظارت شده ایم ای مژده ی آزادی زندان برگرد @mkomeit
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌸روز جمعه🌸 "متعلق به آقا امام زمان عجل الله" دعای سلامتی حضرت فراموش نشود اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّك الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن ِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَة وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً ًوَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا . جهت سلامتی و تعجیل در فرج #۵صلوات هدیه بفرمایید.
بی تو ای دوست دلم غرق بلا شد چه کنم هستیم از غم تو رو به فنا شد چه کنم گفته بودم که کنم صبر بر ایام فراق طاقتم رفت زکف یار کجا شد چه کنم از غم دوریت ای شمع شب افروز دلم روحم از جسم تو گویی که جدا شد چه کنم همه گویند علاج تو بود وصل حبیب هجرش از روز ازل حکم قضا شد چه کنم من خریدار غم عشق شدم اول کار دل و دین، جان و روان جمله فنا شد چه کنم روی بنمای که دیگر به کفم طاقت نیست از تنم جان منِ خسته جدا شد چه کنم من «مسکین» سخنم با تو فقط یک سخن است بی تو ای دوست دلم غرق بلا شد چه کنم @mkomeit