eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
156 دنبال‌کننده
803 عکس
162 ویدیو
3 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مشعر قزوین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های حجت‌الاسلام میرزامحمدی خطاب به مادحین ساکت و منفعل 🔸امروز نصرت اهل‌بیت یعنی نصرت ولی فقیه 🔹امروز تنها پرچمی که حامی اهل بیت است، پرچم ایران اسلامی است. 🔸 برای همه چیز توییت میزنند، ولی وقتی پرچم امام حسین را آتش زدند، لال هستند... کجا نون و نمک امام حسین(ع) خوردی و چه نون و نمکی رو قاطی رزق امام حسین کردی؟! 🔻 امروز اگر دفاع نکردی از این حریم، حرمی باقی نمی‌ماند... رسالتِ مداح، کبریت بی‌خطر بودن نیست. قیامت میتوانی جواب بدهی ؟! @mashareqazvin
هدایت شده از شعر انقلاب
دلم خون است نه از مهر و نه از کین می‌نویسم نه از کفر و نه از دین می‌نویسم دلم خون است، می‌دانی برادر دلم خون است از این می‌نویسم ✍🏻 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1133@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹أفضل الاعمال🔹 دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من امشب حاجی این قبله، این قبله‌نما هستم من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... ...رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که... ...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... ...خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که... ...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحایی‌ست که بر مرده‌ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می‌سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی تو آن معنای پروازی که بی‌تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1135@ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
بدهکار به رخت شعر که دارم به تن بدهکارم به واژه واژه تن بی‌کفن بدهکارم به روضه‌های عجیب حسین مدیونم به روضه‌های غریب حسن بدهکارم حسین گفتن من هم اگر حماسی نیست به این دیار، به این مرد و زن بدهکارم سری‌ست روی تنم سبز، خوب می‌دانم به خون سرخ شهید وطن بدهکارم همان‌قَدَر که دم از شعر بی‌هدف زده‌ام به غزه، سوریه، لبنان، یمن بدهکارم به روز حشر چه خاکی به سر کنم، وقتی که هر شهید طلبکار و من بدهکارم.. ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
واحد؛ زینب امام رضا.mp3
1.67M
علیهاالسلام 🔹زینب امام رضا🔹 شفیعۀ قیامت و، بانوی محشری، یا معصومه تویی که نور دیدۀ موسی بن جعفری، یا معصومه با یه نگات غم می‌بری از دل بابا تویی شبیه فاطمه اُمّ اَبیها تو زینبی، تو زینب امام رضایی دیگه مثه تو خواهری ندیده دنیا فدایِ تو ای مهربون‌خواهر هیچکی ندید خواهر از تو بهتر فدایی امام عصرت بودی دور از برادرت نموندی آخر «فاطمه یا فاطمه یا معصومه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برای مدح تو بسه، وصف محدثه، یا معصومه حدیث تو مقدسه، ذکر مجالسه، یا معصومه معطره به نام تو بعضی روایات که یادگاری مونده از تو فاطمیات برای ما روایت غدیرو گفتی کلام تو نورِ همه‌ش عمۀ سادات جاریه الطافت عین کوثر باقی می‌مونه فیضت تا محشر حوزه و فیضیه مدیون تو غبار صحنت علامه‌پرور «فاطمه یا فاطمه یا معصومه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نام تو اعتبار قم، ای افتخار قم، یا معصومه شده حریم اهل‌بیت، با تو دیار قم، یا معصومه وقتی که بی‌قراریم از غم زمونه وقتی که سیل غصه‌هامون بی‌امونه وقتی داریم هوای کربلا و مشهد پناه دل‌ها صحن صاحب الزمونه همیشه هستیم با یادت محشور که زائریم از نزدیک و از دور خونۀ دل‌هامون شد وقف تو خونۀ دل‌هامون شد بیت النور «فاطمه یا فاطمه یا معصومه» شاعر: نغمه‌پرداز: 🌐 shereheyat.ir/node/4884@ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹عطر خراسان🔹 سال‌ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است نفس باغ به تکرار نیامد بالا آفتاب از سر دیوار نیامد بالا اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری گندم و پنبه بکاری و نمک برداری خشکیِ باغچه‌ها روی زمین باقی ماند سال‌ها طی شد و این شهر چنین باقی ماند در فراموشیِ انجیر و انار و گندم ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم آب در دست اگر هست زمین بگذارید تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» آفتابی که به سر چادری از شب دارد جلوۀ فاطمی و هیبت زینب دارد آفتابی‌ست که اعجاز فراوان با اوست باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست شهرِ آفت زده از رنج و بلا عاری شد برکت از در و دیوار بر آن جاری شد از سفر آمده‌ای خستۀ راهی بانو زنده کن وادیِ مارا به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد آمد این‌گونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید... قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد تا که ما روضۀ بسیار بخوانیم درآن روضه‌های در و دیوار بخوانیم در‌آن... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3462@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹مهر رضایت🔹 مِنّی اِلَیْکِ... نامه‌ای از غربت ایران در سینه دارم حرف‌هایی با تو خواهرجان ای باطنت با ظاهرت یک‌دست آیینه سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه هم‌پای اشکت می‌چکد تسبیحِ در دستم هر نیمه‌شب دلتنگ یارب یاربت هستم آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست در حجره قرآن می‌نوشتی، خوب یادم هست هر وقت از دست زمانه غصه می‌خوردی بغض نهانت را سوی سجاده می‌بردی آن‌کس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟ در هیچ‌جایی هیچ هم‌کفوی برایت نیست در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر روی جوادم را ببوس و هم‌زبانش باش جان تو و جان جواد آرام جانش باش من حال و روزت را به چشم خویش می‌بینم اشک تو را همواره بیش از پیش می‌بینم باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت دیگر گذشت آنچه گذشته،‌ بشنو از ما بعد لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد ای فاطمه این‌بار هم دست علی بسته‌ست فرجام این جریان به تدبیر تو وابسته‌ست هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیل‌الله...» هر نقشه‌ای در طول این ترفند ناکام است هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است چیزی نمانده بشکند تندیس باورها با خود بیاور از برادرها و خواهرها اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد هرچند هستیم از غم دیدار هم لبریز برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز تا باز هم روشن ببینم چشم‌هایت را پایان رقعه می‌زنم مهر رضایت را «الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد «فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1768@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹یاس معطر🔹 قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1147@ShereHeyat
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی هادی جانفدا در حرم حضرت معصومه(س) 🏴 به مناسبت وفات حضرت معصومه (س) @TasnimNews
هدایت شده از شعر انقلاب
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز شاعرت ای سرزمین حُسن نمرده‌ست که دور، دست قشون زبان‌دراز بیفتد 📹 شعرخوانی 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زمینه؛ یادگار فاطمه.mp3
1.43M
🔹یادگار فاطمه🔹 شکست حُرمت حرم باز همه شدن خون‌جگر بازم یاسی غرق خون شد ای وای مادر یه مادری که دوباره جلوی چشم پسر غریبونه شهید شد ای وای مادر ای وای مادر، تازه شد داغمون ای وای مادر، شد بهاری خزون مادری که چادر نمازش شده لاله‌کاری اون چادری که بوده از فاطمه یادگاری «تا خون در رگ ماست حجاب باور ماست» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ببین که آتیش کینه چه جور می‌شه شعله‌ور بازم دل‌ها رو سوزوندن ای وای مادر بازم با نگاهی مظلوم داره می‌بینه پسر که نانجیب بی‌هوا زد ای وای مادر ای وای مادر، لاله‌گون شد حرم ای وای مادر، غرق خون شد حرم اما نمی‌ذاریم دیگه علی خونه‌نشین شه تا وقتی صاحب‌الزمان، منجی این زمین شه «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» شاعر: نغمه‌پرداز: @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از شعر انقلاب
آرامش لحظه‌ها امنیت کشور است مدیون شما آرامش لحظه‌هاست ممنون شما این سبزی پرچم است یا رخت شما؟ این سرخی پرچم است یا خون شما؟ ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
کشتند تو را ولی تو نامیرایی حقا که عجب نمردن زیبایی! با واژۀ مرگ جان تو بیگانه‌ست تو زنده‌تر از تمام آدم‌هایی 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
آن‌که بر خوان معانی همه شب مهمان بود میزبان دل بیدار سحرخیزان بود سینه‌ای داشت ز باران معارف سرشار چشمۀ فیض سرانگشتش اگر جوشان بود قلمی از پر سیمرغ به کف داشت کز آن شوق پرواز در این قافله صدچندان بود شرح تسبیح شهود است سرود قلمش که صدای سخنش نیز همه قرآن بود شد شفابخش دل و دیدۀ صاحب‌نظران آن اشارات لطیفی که در المیزان بود نور اشراق ز سر تا قدمش می‌بارید گرچه خود صاحب پاینده‌ترین برهان بود گل خوش‌بوی دلش رنگ رخ دلبر داشت باغ جانش خوش و سبز از نفس جانان بود دلبر از پیش خود آموختش اسرار سلوک که بر او مشکل دیرینۀ عشق آسان بود من چه گویم که در این عشق چه‌ها کرد و چه بود کآنچه در حوصلۀ خامه نگنجد آن بود سحر آن‌سان که به آفاق شد این خاک‌نشین دل افلاک‌نشینان هم از او حیران بود 📝 @ShereHeyat
هدایت شده از شعر انقلاب
سیصد و هفتاد رود به هر طرف که نظر می‌کنم شهیدی هست اگر شهید می‌آرند پس امیدی هست پرندگان مهاجر به لانه برگشتند ستاره‌ها به شب رودخانه برگشتند اگرچه پیرهنت پاره‌پاره می‌آید هنوز بانگ اذان از مناره می‌آید هنوز عکس تو در کوچه‌ها جوان مانده‌ست هنوز نام تو در یاد اصفهان مانده‌ست هنوز سیصد و هفتاد رود بی‌پایان عبور می‌کند از بیست و پنجم آبان هنوز لشکریان حسین خرّازی زبانزدند به ایثار و عشق و جان‌بازی... ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از 
فرزندان ایران طرح شناسایی و اعزام افراد توانمند جهت تبلیغ در مدارس ابتدایی قزوین مربّی مبلّغ مداح قصه‌گو مجری بازی و مسابقه گروه نمایش گروه سرود و... ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر: https://b2n.ir/firan
هدایت شده از شعر انقلاب
خونین‌شهر این غصه‌ی جان‌گداز بی‌پایان است این آتش غم منتظر باران است خونین شده باز خطه‌ای از خاکم خون است دلم ایذه‌ی خوزستان است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
نقاب را برداشت شغال بد ترکیب و ماده گرگِ بَزک‌کرده شال را از سر و فتنه کرد فریب و سرخ شد چمن از خون آهوان نجیب 😔
هدایت شده از شعر انقلاب
زن، زندگی، آزادی از زندگی اسم آمد و جان را کشتند آزادی گفته، آسمان را کشتند بر سینه زدند سنگ زن را اما این‌گونه زنان و کودکان را کشتند ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
جنگ احزاب هشدار، خیالِ اغتشاشات بس است نادیده گرفتن جنایات بس است آشوب کجاست؟ جنگ احزاب است این ای لشکر اسلام مماشات بس است ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر هیأت
با شمر و یزید و حرمله هم‌پشتند با آل سقوط و صهیون از یک مشتند فریاد بزن: بِأیِ ذَنبٍ قُتِلَت! یک کودک بی‌گناه را هم کشتند 📝 @ShereHeyat
اتفاق روشن از گلوله ی گرگی،اتفاق روشن شد کوچه کوچه در ایران،شمع داغ روشن شد آه از دل مادر! وای از دل خواهر! شمع داغ گلهامان،با فراق روشن شد خواست تا وطن باشد،در میان تاریکی در برابر یاغی،شاچراغ روشن شد بر زمین صنوبرها،ریخت خونشان اما لاله ها دمیدند و ، چشم باغ روشن شد عکس هر شهید شد،منعکس در آیینه جلوه در حرم کرد و ، هر رواق روشن شد کور خواند آن وحشی،با ترور نشد خاموش یک چراغ افتاد و ، چلچراغ روشن شد @mkomeit
آن روز کجای داستان خواهم بود؟ در لشکر صاحب‌الزمان خواهم بود؟ امروز هر آن‌گونه که هستم، بی‌شک فردای ظهور هم، همان خواهم بود 📝 🏷 @ShereHeyat