💠 میخانه کربلا
دلدار رسیده با دو تا دلداده
میخانه ی کربلا به راه افتاده
سجاد و ابوالفضل و حسین آمده اند
پیر آمده با ساغر و با سجاده
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
🔺 #مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
💠 نشیب و فراز
نشیب دست من است و فرازهای دعایت
مرا به قله ببر باز پا به پای دعایت
دوباره می پرم از خاک تا حوالی افلاک
کبوترانه مرا می برد هوای دعایت
خداشناسی من خوب نیست حضرت سجاد
مرا ببر به تماشای ربنای دعایت
شبیه رود می افتم به راه ، ایست ندارم
چقدر سعی به من می دهد ، صفای دعایت
صحیفه پنجره ای باز کرده است به رویم
گل امید به من می دهد خدای دعایت !
چه معجزه ست که اینگونه ناپدید نموده
گناههای مرا، اشک ، لابلای دعایت ؟
نبوده است فقط باب حاجت دل خسته
نشاط داده به ما عطر دلگشای دعایت
ز نغمه های زمینی ملول می شود آدم
چقدر شور به ما می دهد نوای دعایت
تمام می شود این شعر ، می رسیم به نقطه.
نمی رسیم ولیکن به انتهای دعایت...
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
🔺 چراغ جوانها
جوانان بهشتند،جوانان رشیدند
تماشایشان کن، که خود عین عیدند
جوانها شکوفه ،جوانها جوانه
به دنبال حال و هوای جدیدند
به دور از دو رنگی،به دور از سیاهی
چنان صبح صادق،سراسر سپیدند
به یمن جوانها ، نداریم بن بست
به درهای بسته، همانا کلیدند
جوانهای غیرت،علی اکبرانه
به میدان زدند و شرف آفریدند
جوانهای عاشق، به رسم شقایق
سر سبز خود را، به سرخی کشیدند
همه مدعی ها ، نشستند چون کبک
جوانها چو عنقا، به قله رسیدند
" چو ایران نباشد،تن ما مبادا"
شعار جوانها، که با آن شهیدند
خدایا بیفزا به شور جوانها
شب یآس ما را، ،چراغ امیدند
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
🔺جشن تولد
جشن تولدت شده برپا و شمع ها
در انتظار تا برسانی تو نور را
هر سال میشوند اضافه یکی یکی
حالا هزار و یکصد و هشتاد و چند تا...
هی حلقه می زنند به دور گلی که نیست
تاریک مانده مجلس جشن تو مهدیا!
اما نه! کوچه ها شده روشن به اشک شوق
آذین شده ست با گل و لبخند هر کجا
باز است چشمها که بگذاری بر آن قدم
گلدان نشسته است سر راه تا شما
از باغ آرزو گل نرگس بیاوری
بار دگر شوی متولد برای ما
جشن تو هم تمام شد و انتظار نه!
عجل علی ظهورک مولا بیا! بیا!
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
دو مناره دو نردبان که تو را
روز و شب می برند سوی خدا
مرغهای اذان ز گلدسته
می پرند عاشقانه سمت شما
مسجد اينگونه می زند لبخند
تا کشاند تو را به سعی و صفا
از دل گنبد و شبستانها
می وزد نام يا علی مولا
طاق محراب را کند روشن
نور سبحان ربی الاعلی
دسته دسته فرشته مي آيد
ببرد تا نماز را بالا
بشود آبی و پر از احساس
کاشکی دل به شکل کاشی ها
رنگ مسجد اگر بگيرد دل
در همه حال می کنی غوغا
#سيد_محمد_حسين_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
با سه حرف
می توان نفس کشید مثل عید
با بهار سر رسید مثل عید
از میان واژه های یخ زده
با سه حرف، قد کشید مثل عید
بغض برفی گل و پرنده را
باز کرد با نوید مثل عید
از برای خانه های نا امید
ابتدا بنفشه چید مثل عید
از چراغ لاله، روشنی گرفت
بر مزار یک شهید مثل عید
یا که می توان نبود توی باغ
یا که می توان ندید، مثل عید!
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
دستور ولی
تا باز شود شکوفه در باغ امید
فرمود ولی امر در سال جدید
باید که تورم شود امسال مهار
از سوی دگر رشد نماید تولید
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
وقتی که بهار در وطن شد جاری
این خاک به خون عاشقان گلکاری
گفتیم غیورانه به این خاک شرف
جمهوری اسلامی ایران آری!
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
عجب طبیعت زیبایی
چقدر بکر و تماشایی
بهشت هست همین دنیا
بگو که شکر چه دنیایی
چه دشتی و چه چمنزاری
چه چشمه ای و چه دریایی
نگار حُسن ، دل ما را
کشانده است به شیدایی
نگاه کن به خط و خالش
به جلوه های خود آرایی
سپاس گوی خدایت باش
برای این همه دارایی
بیا و شکرگزاری کن
بگو چه خالق یکتایی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
غزلی برای کریم اهل بیت ع
نیمه ماه، ماه تو گل کرد
در سیاهی، پگاه تو گل کرد
ریخت اسپندی از ستاره، ملک
آسمان از نگاه تو گل کرد
تا شود چشم عالمی روشن
چشمهای سیاه تو گل کرد
نغمه ی یاکریم ها پیچید
سفره ی رو به راه تو گل کرد
تا جهان را کنی پر از عطرت
در مدینه، گیاه تو گل کرد
بغلت کرد تا که پیغمبر
بوسه بر سجدگاه تو گل کرد
هرکسی بی کلاه ماند سرش
سایه بان پناه تو گل کرد
پشت تو آن زمان که خالی شد
خنجری از سپاه تو گل کرد
کوه بودی ولی تک و تنها
گریه ی گاه گاه تو گل کرد
ه.مسر تو نبود آینه ات
آه از آن دم ، که آه تو گل کرد
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#شعر_میلاد_امام_حسن (ع)
#کریم_اهل_بیت (ع)
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
صمیمانه با خدا
چه کنم من در این صیام خدا؟
دست خالی و روسیام خدا
دیدی آخر نیامدم یکسال
تو خودت آمدی، سلام خدا!
پشت کردم به تو،چه پر رویم
باز دادی به من پیام خدا
درشلوغی زندگی چه کنم؟
گیر کردم در ازدحام خدا
می کنی باز هم تو پیدایم
می رهانی مرا ز دام خدا
بویی از معرفت نبردم من
هستم آخر چه بی مرام خدا
حاجتم چون روا نشد گاهی
گفتم آخر به خود کدام خدا؟
من خودم را دگر نمی بخشم
تو ولیکن مرا مدام خدا...
این گناه کبیره را چه کنم؟
کرده ام عمر را حرام خدا
مهلت دیگری ببخش به من
فرصتم شد دگر تمام خدا
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
جوشن به جانم بپوشان
در پشت ابر گناهان
ماه تو گردیده پنهان
تاریکم از دست عصیان
مِهر تو اما درخشان
دورم کن از لکه لوث
الغوث الغوث الغوث
در شعله های گناهم
می سوزم و بی پناهم
فواره زد دود آهم
شرمنده ام رو سیاهم
جانم رسیده ست بر لب
خَلّص من النار یا رب
چون گُل مرا پرواندی
در هر گلستان نشاندی
خارم ولی باز خواندی
از آستانت نراندی
برگشته ام اشک آلود
یا ملجا کل مطرود
شیطان بریده امانم
تیری ندارد کمانم
جوشن بپوشان به جانم
در پیش او ناتوانم
شیطان شود باز سرکوب
یا غالبا کل مغلوب
داریم با اشک، فانوس
در نیمه شبهای مخصوص
هر کس که شد با تو مانوس
از لطف تو نیست مایوس
یا فارج الهمّ الهی
یا کاشف الغمّ الهی
جبار و قهار هستی
صبّار و غفار هستی
هر چند مختار هستی
بگذر که ستار هستی
ما را نکن از خودت دور
یا ناصرا غیر منصور
بد کرده ام بارالها
دارم ولیکن تمنا
جرم فراوان ما را
جان حسینت ببخشا
با کربلا می شوم خوب
یا کاشف کل مکروب
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit