eitaa logo
مجمع کمیت قزوین
155 دنبال‌کننده
835 عکس
172 ویدیو
4 فایل
اولین کانال انتشار آثار شعرای آئینی استان قزوین کانون شعر و ادب دفتر آستان قدس رضوی قزوین
مشاهده در ایتا
دانلود
تعزیه باران تقدیم به شهید ابوالفضل کریمی و چشمهای خسته پدرش چای دم کرد و بغض را نوشید دید چشمش بهانه گیر شده استکان مثل اشک می لرزید یادش آمد چقدر پیر شده خاطراتش دوباره ابری شد عصر پاییز زیر سایه نشست آهی از سینه اش بلند شد و بی صدا روی چار پایه نشست یادش آمد جوانی اش آن سال که صدایش حریری از غم بود داشت در شور تعزیه می خواند او علی اکبر محرم بود لحظه های وداع را می خواند چشم مردم دچار باران بود ساعتی بعد زخمی و تشنه نام او ذکر سوگواران بود سالها بعد خود پدر شده بود پس شبیه امام را می خواند از تن پاره پاره ای بر دشت خون بهای قیام را می خواند سرو آن خانه تا که قد بکشد او تمام جوانی اش را داد زندگی بود و جنگ پیش آمد همه زندگانی اش را داد ناگهان خانه خیمه گاهش شد پسرش قد کشید و ماهش شد گفت : آرام تر برو پسرم و همین آخرین نگاهش شد از سکوت لبش دعا می ریخت چشمهایش به کربلا می ریخت دل مادر درون کاسه آب داشت در کوچه بی صدا می ریخت تازه فهمیده بود قسمت او غیر خون جگر نخواهد گشت پسرش رفت مثل آن رودی که به سر چشمه بر نخواهد گشت دل به اخبارِ بی خبر بست و در دلش شوقی عاشقانه نریخت هر چه دریای سینه اش خون شد موجی از رادیو به خانه نریخت لحظه لحظه شهید شد سی سال از شهیدش خبر نیاوردند اربا اربای اکبر او را از دل خاک در نیاورند عصر پاییز بند تسبیحش پاره شد ذکر بر زمین بارید دو قدم آن طرف تر از دنیا پسرش را شبیه باران دید کوچه را بوی سیب پر می کرد خانه لبریز از شقایق شد کودکی چند دانه تسبیح کف دستش گرفت و عاشق شد مهدی مردانی 3 خرداد 1397 @mkomeit
حضور آقای تاریوردی از شعرای آئینی مجمع کمیت در دیدار مقام معظم رهبری با شعرا_رمضان 97
حیران ترین و شاعر ایوان حیدرم اینجا... من و نجف..‌.عظمت...گنبد و حرم لکنت گرفته این قلم از حدّ اشتیاق پر می زند به سمت تو هر برگ دفترم از من ربوده طبع و پُرم کرده از جنون سیمای پر تلالوی گنبد، برابرم جانم لبالب از شعف و چون دُر نجف صیقل شود به نور تو، قلب مکدرم این پیچ و تاب تاک ِمزار مقدست طعنه زند به هرچه بهشت تصورم از بس که بر ضریح تو انگور آمده سمت شماست دست و مهیاست ساغرم  لطف خداست، شامل حالم در این مسیر تا کربلاست، مادر من سایه سرم... ذهنم سراغ عاشق دور از حرم گرفت...  قبل از مدافعان حرم، یاد رهبرم رو به ضریح و گوشه ایوان باصفاش وقتی که گُر گرفت از عشقش سراسرم تُرکی به جای فاطمیون سر دهم ندا من تا به حشر، حضرت زهرایه نوکرم هفدهم رمضان ۱۴۳۹ نجف اشرف @mkomeit
یینه ی بی غبار تقدیم به روح بلند امام ره: در انتظار آمدنت آن روز گل کرده بود ذوق خیابانها این سرزمینِ تشنه تو را می خواست ای نام تو خلاصه ی بارانها بهمن نفس کشید و زمستان رفت آن روز های تار ورق خوردند تقویم ها به شوق نگاه تو تا لحظه ی بهار ورق خوردند از آسمان پیاده شدی آرام جوشید از زمین و زمان شادی تو با ردیف عشق غزل خواندی مردم شدند شاعر آزادی در گیر و دار آن شب طولانی تو آمدی و روشنمان کردی از تار پود مخمل خورشید است پیراهنی که بر تنمان کردی تا خویش را حقیر نپنداریم آیینه ای دوباره به ما دادی تا راه را دوباره گم نکنیم یک آسمان ستاره به ما دادی رفتی ولی همیشه تو با مایی مثل حقیقتی که نمی میرد تو بازتاب لطف خداوندی آیینه را غبار نمی گیرد! @mkomeit
⚑سالروز عروج ملکوتی حضرت امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تسلیت باد. @mkomeit
قدس‌سره 🔹نام محبوب🔹 راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود كوه بیداد ز بنیاد نمی‌شد ویران اگر از خشم، نهیب تو، تكان تو نبود ریشه آنچه نباید، كه ز جا بر می‌كند؟ اگر امید، به بازوی توان تو نبود چه كسی راه، به دنیای كرامت می‌جست اگر انوار دل فیض‌رسان تو نبود؟ جامهٔ نو، كه بر این ملك كهن می‌پوشید؟ آه... ای پیر، اگر بخت جوان تو نبود پای تردید به دل‌های كسان وا می‌شد نام محبوب، اگر وردِ زبان تو نبود مأمنی یافت سخن‌های خوش اهل طریق كه در اظهار، به جز طرز بیان تو نبود آنچه گفتی و بر آن زد دل ما، مُهر قبول حرف حق بود، فقط حرف دهان تو نبود هستی‌ات بود برازندۀ سیر ملكوت این جهان گرچه جهان بود، جهان تو نبود 📝 @mkomeit
هدایت شده از سایت خبری صبح قزوین
@sobheqazvin
☑️ ضربت خوردن حضرت امیر (ع) گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت شبانه روز علی بود و گریه خون بود تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت تمام کینه دشمن به فرق مولا خورد ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت و تا حسین و حسن بازوی علی بودند به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت تقاص خطبه کوفه به شام اجرا شد اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت مغیره های جدید و غلافهای قدیم و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت پیام خطبه شامش به کاخ دشمن گفت: علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت همینکه رأس حسین از علی تلاوت کرد شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد 🔸شاعر: @mkomeit
ره 🔹کلبهٔ احزان🔹 تیره شد آینهٔ صبحِ درخشان بی‌تو تار شد مشرق روحانی ایمان بی‌تو... جنگل سبز قیام از تو برافراشته بود می‌رود قوّت زانوی درختان بی‌تو ضجّه‌ها می‌زند از داغ جگرسوز فراق در و دیوار غم‌آلود جماران بی‌تو بی‌جمال تو دل آینه و آب گرفت آتشین شد نفس باد پریشان بی‌تو پاره شد رشتهٔ منظومهٔ نورانی شوق گشت آفاق همه کلبهٔ احزان بی‌تو من چه گویم که چه‌سان آینهٔ روز گرفت رنگ دلگیرترین شام غریبان بی‌تو کاش پیش از شب اندوه سفر می‌کردیم تا نبودیم در این باغ غزل‌خوان بی‌تو 📝 📗 @mkomeit
آه فرق سر علی بی شک مرزبین قیامت و دنیاست از علی جز علی چه می خواهی از خدا جز خدا نباید خواست #لعیا_محمدی @mkomeit
تو همان کافری که دینداری من همان مومنم که بی دین است فرق دین تو و علی کفر است فرق کفر من و علی دین است در کنارش همیشه حس کردم نیستی در کنار هستی را سطح ایمان او نشانم داد... اختلاف خداپرستی را آه از من نپرس وصفش را من که کارم ولی شناسی نیست هیچ کس غیر فاطمه اینجا در مقام علی شناسی نیست تا ابد وزنه ای نمی خواهد این ترازو همیشه میزان است یک طرف اهل بیت پیغمبر یک طرف آیه های قرآن است بی علی هیچ کس نمی فهمید بی گمان معنی عدالت را هیچ کس در مقام قاضی نیست تا علی دارد این رسالت را آه فرق سر علی بی شک مرز بین قیامت و دنیاست از علی جز علی چه می خواهی از خدا جز خدا نباید خواست * تو همان کافری که دینداری من همان مومنم که بی دین است فرق دین تو و علی کفر است فرق کفر من و علی دین است @mkomeit