بوی فرشتگان
تا مهر را نشان بدهد، مادر آفرید
راهی به آسمان بدهد، مادر آفرید
آواره بود عشق، پس از خلقت جهان
تا عشق را مکان بدهد، مادر آفرید
در هر زمان و عصر برای بشر خدا
تا معجزه نشان بدهد، مادر آفرید
حتا ز سایه خودش انسان، هراس داشت
تا سایه ی امان بدهد، مادر آفرید
می خواست در زمین خودش، یک نفر چنین
بوی فرشتگان بدهد، مادر آفرید
در آدمی که ساخت، خدا خواست تا دلی
انداره ی جهان بدهد، مادر آفرید
آری کسی نبود که بی هیچ چشمداشت
در پای طفل جان بدهد، مادر آفرید
بهار91
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit
وقتی که بهار در وطن شد جاری
با خون شهیدان خدا، گل کاری
گفتیم غیورانه به این خاک عزیز
جمهوری اسلامی ایران، آری
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit
از رمضان خوب استفاده نکردیم
جام به ما داد صرف باده نکردیم
سفره خود باز کرده بود خداوند
بسته به ما بود ما اراده نکردیم
یک شب میشد هزار ما جلو رفت
طرح شب قدر را پیاده نکردیم
آن طرف شهر بود منطقه نور
پل زده بودند رو به جاده نکردیم
پیچ و خم راه باز هم شده آغاز
حیف که ما فکر راه ساده نکردیم
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit
ساکن کوچه های فردوس
تقدیم به زنانی و دخترانی که با عفاف و حجاب خود از اسلام و قرآن به دفاع بر می خیزند
جمع در او شده ست زيبايی
ماه او کامل است و رويايی
از نگاهش وقار می بارد
چادرش رازدار زيبايي
چادرش سد راه او نشده
مثل رود است ، فکر پويايی
چادرش وقت خواندن قرآن
می دهد بوی ياس زهرايی
رنگ او را نديده هر چشمی
عطر او پخش نيست هر جايی
تابلو نيست تا که با هر رنگ
کند از هر کسی پذيرايی !
مثل رازی که هست پوشيده
دُر او در صدف معمايی
کوه اندوه هم که پيش آيد
مثل زينب کند شکيبايی
ساکن کوچه های فردوس است
نيست مثل فرشته دنيايی!
خوش به حالش که هست اينگونه
مادر دختران فردايی
#سيد_محمد_حسين_ابوترابی
@mkomeit
♦️شمسه ی شرف
۱۰ ربیع الاول سالروز ازدواج حضرت محمد مصطفی(ص) با حضرت خدیجه کبری(س)
🔷️در ستایش اُم المومنین حضرت خدیجه کبری(س)
کاروان شتر، بار دیگر
قصه ی سود خود را بیان کرد
یوسفِ از تجارت رسیده
مصر را سوی مکه روان کرد!
ماه با سایه ی ابر بر سر
سوی بانو شتابان می آمد
کاخِ بانو به پابوسی ماه
بی امان، دست افشان می آمد
*
می رسید از بیابان بطحا
سوی بانو عجب عطر سیبی
السلام علی خاتم النور !
السلام علیک حبیبی!
با وجود زر و سیم و درهم
بی وجود تو من هیچ هیچم
آمدم تا که نیلوفرانه
دور نخل نبوت بپیچم
تاجر اول مکه بودم
ناز تجریدی ات را خریدم
شاعر چشمهایت شدم چون
سوژه ای بهتر از این ندیدم
اولین فاتحم که به فتحِ
ماورای حرایت رسیدم
اَشهدُ اَنّ روحی محمد(ص)!
کرده ای با شکوهت،شهیدم
*
ثروتش شد نثار رسالت
نخل دین شد از او آبیاری
بود سنگِ صبورِ محمد(ص)
کرد آیینه را خوب یاری!
طعنه زن های پتیاره هرچند
دور کردند از خویش او را
مثل پروانه ها سر رسیدند
آسیه، ساره، مریم، صفورا
در شبانگاهِ روشن تر از روز
از خُم نور، جامش فرستاد
خانه اش شد سرآغازِ معراج
حضرت حق، سلامش فرستاد
شمسه اش مثل خاتم درخشید
بر زنان دو عالم شرف داشت
در فضیلت برایش همین بس:
گوهر فاطمه(س) در صدف داشت
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#کانون_شعر_و_ادب_دفتر_آستان_قدس_رضوی_قزوین
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
برای فخر الذاکرین زنده یاد #حاج_ابوالفضل_ثقفی
کسی که بود به درگاه عشق، حلقه به گوش
ردای نوکری اهل بیت ع داشت به دوش
همیشه خود را مداح افتخاری خواند
نکرد اجر خودش را به پاکتی،مخدوش
همیشه گفت اگر زر به پای تو ریزند
مدال ذاکری ات را به عالمی نفروش
برای هر کار خیر،پاسخش بله بود
برای هر گره ی بسته،باز کرد آغوش
نبود منتظر تشنگی ماهی ها
دلش می آمد مانند رودها به خروش
به باغبانی گلهای مسلم بن عقیل
همیشه کرد تلاش و همیشه گفت بکوش
و گفت باش مراقب که پرپرت نکنند
به برگها تن خود را گل عفیفه! بپوش
ستاره ی دوران،فخر ذاکران ثقفی
نوای گرم وجودش ، نمی شود خاموش
سلام مولا را تا شنید شد بیدار
شمیم مولا را تا شنید شد مدهوش
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit
اتفاق روشن
از گلوله ی گرگی،اتفاق روشن شد
کوچه کوچه در ایران،شمع داغ روشن شد
آه از دل مادر! وای از دل خواهر!
شمع داغ گلهامان،با فراق روشن شد
خواست تا وطن باشد،در میان تاریکی
در برابر یاغی،شاچراغ روشن شد
بر زمین صنوبرها،ریخت خونشان اما
لاله ها دمیدند و ، چشم باغ روشن شد
عکس هر شهید شد،منعکس در آیینه
جلوه در حرم کرد و ، هر رواق روشن شد
کور خواند آن وحشی،با ترور نشد خاموش
یک چراغ افتاد و ، چلچراغ روشن شد
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#شاه_چراغ
#ترور
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
برای عزت کشور بسیجی
خودش را می کند پرپر بسیجی
نباشد پیشوندی بهتر از این
بیا باشیم تا آخر بسیجی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
در سایه او وطن چه بی باک شده ست
با او پشت دشمن دون خاک شده ست
دیروز امام ما نهالش را کاشت
امروز بسیج، سرو چالاک شده ست
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
مخزن الاسرار
آن در ، دری که آسمان بسیار می زد
خورشید، هر صبح از فلق، یکبار می زد
فوج فرشته، گرد آن را سرمه می کرد
جبریل بر آن بوسه ی بسیار می زد
بر روی آن می کرد گل، دست پیمبر
در ، با شکفتن شوق خود را جار می زد
بر روی آن عاشق دخیل گریه می بست
تا که حبیبش را ببیند، زار می زد
هر کس که حاجت داشت، می آمد سراغش
وقت گره افتادن در کار می زد
آن در، که باب مخزن الاسرار حق بود
دستان رد بر سینه ی اغیار می زد
در محضر شیر خدا دیدند مردم
در را چه بی شرمانه آن کفتار می زد
آتش بیار معرکه، دزد خلافت
آن را برای دادن اخطار می زد
در پشت در ، سیب رسول الله له شد
فریاد از این ماجرا، مسمار می زد
مانند یک پروانه ی آتش گرفته
در نیز خود را بر در و دیوار می زد
#شهادت_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_فاطمه
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit
شب یلدای تدفین
غریبی که ز چشمش آه می ریخت
و بغض خویش را در چاه می ریخت
بمیرم در شب یلدای غربت
چه دردی! خاک بر ماه می ریخت
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
هزار پنجره
برای رجعت پیکر مطهر شهدا
هزار پنجره باز آورد ، در این هبوط زمستانی
بهار شوق شهادت را، برای این دل زندانی
دوباره سوخته دوش شهر ، ز شعله های شقایقها
دوباره خاطره ها خیس است ، گرفته رنگ پریشانی
دوباره پنجره ها ابری ست ، طنین حنجره ها زخمی ست
ز ماندن آه چه ماند ای دل ؟! هزار بار پشیمانی
هزار قایق از این جا رفت ، به سوی ساحل آرامش
ولی تو قایق بی پارو ! اسیر وحشت توفانی
***
نگاه خیس و عمیق ما، به کوچه های شقایق هاست
نه می خوریم به بن بستی ، نه می رسیم به پایانی !
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
@mkomeit