هدایت شده از پرویزن
"فراخوان نهمین کنگرهی سراسری شعر و داستان ایثار"
✅محورهای موضوعی کنگره:
شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان؛ زیست شهیدانه و ایثار اجتماعی؛ شهدای مظلوم غزه و محور مقاومت؛ شهدای امنیت، جهاد تبیین و جهاد علمی؛ شهدای مدافع حرم و شهدای شاهچراغ؛ شهدای غریب آزاده و شهدای غواص؛ نماز، امر به معروف و حجاب در سیره شهدا و بانوان عاشورایی (مادران، همسران و دختران معظم شهدا و جانباران).
✅جوایز:
_ نفرات اول تا سوم در هر یک از بخشهای چهارگانهی شعر(سنتی، نو، کودک و نوجوان، ترانه و تصنیف):
به ترتیب ۲۵، ۱۶ و ۱۰ میلیون تومان.
_سه اثر برگزیده در بخش شاعران جامعه ایثارگری، ۲۵ میلیون تومان و پنج اثر تقدیری هر یک ۵ میلیون تومان.
_ سه اثر برگزیدهی داستان کوتاه، ۱۲ میلیون تومان.
_ سه اثر برگزیدهی بخش داستان کوتاه کوتاه، ۷ میلیون تومان.
_ بخش طرح رمان، ۳ جایزهی حمایت از تولید اثر تا سقف ۵۰ میلیون تومان.
_سه اثر برگزیدهی داستاننویسان جامعهی ایثارگری، به مبلغ ۱۰ میلیون تومان.
✅مهلت ارسال آثار: ۳۰ آذرماه ۱۴۰۳
✅شاعران و داستاننویسان سراسر کشور بدون محدودیت سنی میتوانند آثار خود را به صورت فایل word به پست الکترونیک دبیرخانه به نشانی isaar.festival@gmail.com بفرستند یا به شماره۰۹۳۷۲۹۰۳۳۴۷ در پیام رسانهای بله و ایتا ارسال کنند.
با ما همراه باشید👇
🇮🇷ایتا
➡️https://eitaa.com/navideshahedfars
🇮🇷سروش
➡️https://splus.ir/navideshahedfars
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران
#فارس
#شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
"خلاصهی مرثیهای در اندوه پدربزرگ"
هِی... لااِلهَ... تابوت... الا... پدر بزرگ
هی دست ما که پایین، بالا: پدربزرگ.
دارد به سمت لحظهی موعود میرود
بر روی دستها تکِ تنها: پدربزرگ...
این کيست که شمرده نفسی می... نمیکشد.
نه غیرممکن است خدایا! پدربزرگ...
هرشب پر از هیاهو، دیشب پر از سکوت
امشب پر از شکایت و فردا، پدربزرگ_
در سردخانه چایی لبدوز میخورد
در جمعِ شاعرانهی صدها پدربزرگ
...یا ماه... یابن خورشید...اِسمَع... هوار زد
صدبار توی گوشم، اینرا... پدربزرگ
بعدش تمام شانهی خودرا تکاند و رفت
همراه صوت تلقین، در ما پدربزرگ
هی بیلبیل: خاک... نه، هی ابر ابر: اشک
سد میکنند دیدِ مرا تا پدربزرگ
از چارسمت... گور پر از موریانه شد
حالا چه میکند تک تنها پدربزرگ؟_
سرسخت در مقابلشان ایستاده است
بَهبَه! چه باشکوه! چه زیبا! پدربزرگ
یککم فشار از دوطرف، بعد کلّ قبر
یکهو خراب میشود...اما پدربزرگ_
با عشق من هنوز نفس میکشد... بخواب!
آخر چقدر سعی و تقلّا پدر بزرگ؟
...حالا سهفصل ازآن شب وحشی گذشته است
و من هنوز گیج... که آیا پدربزرگ_
زنده است؟ اگر بله، نکند باز تب کند،
در آن همه رطوبت و سرما پدربزرگ
یک سنگ قبر ساده و یک هفته انتظار
یک عصر چارشنبه و حالا پدربزرگ_
در زیر خاک منتظر فوتِ فاتحه است
انگار داغ کرده سرت ها؟ پدربزرگ!...
شرمنده! دیر آمدهام... وقتتان بهخیر
آن زیر راستی چه خبرها پدربزرگ؟
این پنجشنبه هم به سراغش نیامدی
مادربزرگ، قهر نکن با پدربزرگ
چل جمعه بعد... غیبت کبری تمام شد
مادربزرگ آمد... برپا پدربزرگ!
آذر ۱۳۸۳
#محمد_مرادی
خمپارهها که اوج بگیرند
https://eitaa.com/mmparvizan
"تعهد و تخصص در نقد و آموزش هنر
و ادبیات"
یکی از مباحث جاری در میان منتقدان معناگرا، مبحث جایگاه تخصص ادبی و تعهد نویسنده یا شاعر است.
هرچند سخنگفتن دربارهی این موضوع به مجالی بیش از این نیاز دارد، قطعا باید پذیرفت که همزمانی تعهد و تخصص در در نقد و آموزش ادبیات هرچند به دشواری رخ نشان میدهد، بهترین راه نجات از این دوگانگی است.
با این حال باید پذیرفت که ادبیات پیش از تعهد به هر چیزی جز خود، نخست ادبیات است و به بهانهی تعهد نمیتوان آن را تا ساحت آثار عوامپسند یا صرفا آموزنده و معنامند فروکاست. تایید این نکته را در تقدم شاعربودن"والشعراء" بر "الا الذین آمنوا" در آیات پایانی سورهی شعراء و همچنین سخن امام علی (ع) دربارهی امروا اقیس و بزرگترین شاعر عرب بودن او، میتوان دید.
قلمزدن و خط کشیدن بر توانایی متخصصان ادبی غیر متعهد یا محدود کردن مرزهای تعهد اخلاقی و انسانی، چیزی جز به انحراف کشیدن ادبیات معناگرا نیست و سبب انحصارطلبی افراطی در ادبیات میشود. خواه این رفتار از جامعهی ادبیات انقلابی حمایت شود خواه از ادبیات مدعی روشنفکری.
احادیث زیر که از پایگاه حدیث شیعه نقل شده، در پایان میتواند این نکته را تایید کند که آموختن از کسانی که تخصص و دانش دارند، اما به اصول و تفکرات شما متعهد نیستند، فضیلتی برای مومنان و مدعیان ادبیات متعهد است و پیشی گرفتن از کلام و مرام بزرگان دین، مواجهه با این سخن معصوم(ع) است که نادان را نمیبینی مگر زیاده یا کمروی کند و همچنان سازگار با این عبارت است که "المتقدم لهم مارق والمتاخر عنهم زاهد واللازم لهم لاحق"
۴۳۶۹.عنه عليه السلام :الْحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ ، فخُذِ الحِكْمَةَ و لَو مِن أهلِ النِّفاقِ . ۱
۴۳۷۰.عنه عليه السلام :الحِكمَةُ ضالَّةُ كُلِّ مؤمنٍ ، فخُذوها و لَو مِن أفْواهِ المُنافِقينَ . ۲
۴۳۷۱.عنه عليه السلام :خُذِ الحِكمَةَ أنّى كانتْ ؛ فإنَّ الحِكمَةَ تَكونُ في صَدْرِ المُنافِقِ فتَلَجْلَجُ في صَدرِهِ حتّى تَخْرُجَ ، فتَسْكُنَ إلى صَواحِبِها في صَدرِ المؤمنِ . ۳
۴۳۷۲.عيسى عليه السلام :لَو وَجَدْتُم سِراجا يَتوَقَّدُ بالقَطِرانِ في لَيلَةٍ مُظلِمَةٍ لاسْتَضَأْتُم بهِ و لَم يَمْنَعْكُم مِنهُ رِيحُ نَتْنِهِ، كذلكَ يَنبغي لَكُم أنْ تأخُذوا الحِكمَةَ مِمَّنْ وَجَدْتُموها مَعهُ و لا يَمْنَعَكُم مِنهُ سُوءُ رَغْبَتِهِ فيها . ۴
۴۳۷۳.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :لا تُحَقِّرِ اللُّؤْلُؤةَ النَّفيسَةَ أنْ تَجْتَلِبَها مِن الكِبا الخَسيسَةِ ؛ فإنَّ أبي حَدّثَني قالَ : سَمِعتُ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام يقولُ : إنّ الكَلِمَةَ مِن الحِكمَةِ لَتَتلَجْلَجُ في صَدرِ المُنافِقِ نِزاعا إلى مَظانِّها حتّى يَلْفِظَ بها، فيَسْمَعَها المؤمنُ فيكونَ أحقَّ بها و أهلها فيَلْقَفَها . ۵
۴۳۶۹.امام على عليه السلام :حكمت، گمشده مؤمن است؛ پس ، آن را، گر چه از منافقان، فرا گيريد .
۴۳۷۰.امام على عليه السلام :حكمت گمشده هر مؤمنى است. پس ، آن را فرا چنگ آوريد گر چه از دهان منافقان باشد .
۴۳۷۱.امام على عليه السلام :حكمت را هر كجا باشد فرا گيريد ؛ زيرا حكمت در سينه منافق مى باشد، و پيوسته ناآرام است تا از آن جا خارج شده در سينه مؤمن، در كنار همگنان خود آرام گيرد .
۴۳۷۲.مسيح عليه السلام :اگر چراغى بيابيد كه در دل شب با قطران مى سوزد، از نور آن بهره مى گيريد و بوى بد آن، مانع اين كار شما نمى شود ، همچنين شايسته است كه شما حكمت را در هر كه يافتيد، فرا گيريد و بى رغبتى او به آن، مانع شما نشود .
۴۳۷۳.امام زين العابدين عليه السلام :بيرون كشيدن مرواريدى گرانبها از ميان زباله هاى كثيف را كارى پست و حقير مشمار ؛ زيرا پدرم فرمود : شنيدم كه امير المؤمنين عليه السلام مى فرمايد : سخن حكمت آميز، به عشقِ قرار گرفتن در جايگاه واقعى خود، در سينه منافق بى تابى مى كند، تا آن گاه كه بيرون افكنده شود و مؤمن كه بدان سزاوارتر و شايسته تر است، آن را مى شنود و مى ربايد.
پ.ن.
۱.نهج البلاغة: الحكمة ۸۰ .
۲.. غرر الحكم : ۱۸۲۹ .
۳.نهج البلاغة : الحكمة ۷۹ .
۴.. بحار الأنوار: ۷۸/۳۰۷/۱ .
۵.بحار الأنوار : ۲/۹۷/۴۶ .
#ادبیات_و_نقد
#تعهد_ادبی
#تخصص_ادبی
https://eitaa.com/mmparvizan
"در اندوه چلو پنج سالگی"
سلام ای که غم تو رسیده تا ۴۵!
چهکار میکنی اینروزها تو با ۴۵؟
دقیقه پشت دقیقه: رکود پشت رکود
مرا اسیر زمان کرد بارها: ۴۵
چه واژهی پر از اندوه و خانمانسوزی است:
غریب و دربهدر و غرق ماجرا: ۴۵
چه داستان مگویی! چه انتظار بدی است!
که ریخت بر سر من از بدِ قضا ۴۵
اگر برادر پنجاه و شصت نیست چرا؟
گشوده روبهرویم راهِ مرگ را ۴۵؟
اگر سراسر خون نیست پس چرا امسال
مرا کشید به پسکوچهی عزا ۴۵؟
اگر که همزادِ بمب و تیر و موشک نیست
شبیه بمب چرا آمد از هوا ۴۵؟
*
میان جدول اعداد، سنّ و سال من است
رفیق بیکلک، این یارِ آشنا: "۴۵"
درست مثل غم کودکان ضاحیه: تلخ
دقیق مثل شب غزّه، بیریا: ۴۵
چه اتفاق عجیبی، چه ربط پردردی!
که عمر من شده چون غزه، در بلا: ۴۵
*
به حرف میگویم، کشتههای غزه رسید
شبیه عمر من لال و مرده تا ۴۵
پ.ن:
امروز آمار کشتگان غزه از ۴۵ هزار نفر گذشت.
#بداهه
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
May 11
نقد محمدرضا وحیدزاده بر رمان بیاسمی احمد شاکری - شهرستان ادب
https://shahrestanadab.com/Content/ID/10462/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%88%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B4%D8%A7%DA%A9%D8%B1%DB%8C
https://eitaa.com/mmparvizan
"ادبیات دفاع مقدس/ ادبیات ایثار/ ادبیات پایداری/ ادبیات جهاد/ ادبیات جنگ"
یکی از مهمترین مقدمات نقد و آشنایی با آن، شناخت واژهها، اصطلاحات و القای معنای درست آنهاست. متاسفانه، گاه برخی منتقدان عوامگرا و در نقدهای روزنامهنگارانه، بیتوجه به اصول و مبانی این تفاوتها، دچار خطاهایی در کاربست واژهها و اصطلاحات و جابهجایی معنایی آن میشوند؛ خطایی که خواسته و ناخواسته، به تحریف و تخطئهی نقد و ساحت علمی آن میانجامد.
برای مثال، ممکن است در زبان نویسنده یا منتقدی، واژههایی چون "جنگ، جهاد، پایداری و ایثار و دفاع مقدس" و ادبیات متصل به آنها به جای یکدیگر بهکار رود، حال آنکه هریک از این واژهها محدوده و تعریف و معنایی خاص خود دارد؛ هرچند ممکن است مشترکاتی نیز در آنها بتوان دید.
برای مثال در هر سه گونهی ادبیات "جهادی، دفاعی و جنگ" نشانههایی از پایداری میتوان دید.
ادبیات پایداری مقولهای گسترده است که حتی محدود به انقلاب اسلامی، دین اسلام یا حتی گرایشهای مذهبی نمیشود و شیوههایی از آن را در ادبیات زنانه و ملیگرایانه و ضد استعماری یا حتی مادی میتوان دید. البته اگر ادبیات پایداری با صفاتی نظیر "ملی، اسلامی، انقلابی، شیعی و..." مقیّد شود، تعریفی محدود به آن خواهد داشت و از این منظر ادبیات پایداری اسلامی نیز با دیگر ادبیاتهای پایداری تفاوت دارد.
در کنار اصطلاح پایداری، واژهی ایثار مفهومی عمدتا اخلاقی_ انسانی و چیزی فراتر از مباحث حتی دینی است و با حسن و قبح اعمال سر و کار دارد. ادبیات مربوط به ایثار اسلامی، علاوه بر خاستگاه توحیدیاش که بر دیگر جنبهها غلبه دارد، ساحتهایی بسیار گسترده از حیات بشری را در بر میگیرد؛ چنانکه در سنت اسلامی و بر اساس احترام به خلقت و فطرت و انسانیت، علاوه بر ایثار عام در برابر برادر مومن، روایاتی بسیار از ایثار معصومان(ع) در برابر اهل کتاب و حتی کافران نقل شده است. بسیاری از اشعار و آثار سعدی و حافظ و مولوی و نظامی و عارفان اسلامی را بر اساس این نوع نگاه از ایثار میتوان تحلیل کرد که اگر با نگاهی محدود به آنها بنگریم، باید آنها را از قلمرو ادب اسلامی کنار گذاشت.
ادبیات جنگ اما ساحتی محدود به نبرد و توصیفات آن دارد و حتی از این زاویه با حماسه متفاوت است. در حماسه، ابعاد اسطورهای و تمدنی/ملی و کهنالگویانه، بیش از دیگر ساحتها اهمیت دارد؛ حال آنکه ادبیات جنگ در ساحتهای مختلف فردی/ جمعی، ملی/قومی/ مذهبی و سیاسی/اجتماعی/فرهنگیاش، بیشتر بیانگر شیوهی مواجههی خالقان با این پدیده است. متناسب با تفاوت تلقی و جهانبینی خالقان از جنگ نیز، تعریف و کارکرد این آثار ادبی متفاوت است و نمیتوان، از نویسندهی جنگ خواست، این مفهوم را در دایرهای محدود بگنجاند، مگرکه آن را به صفتهایی دیگر مقید کند، مثل جنگ دفاعی، جنگِ مقدس، جنگ مذهبی و ... .
ادبیات دفاعی ساحتی از جنگ را مطرح میکند که در آن تهاجم و دعوت به خونریزی آغازین جایگاهی ندارد. در ادبیات دفاعی چنانکه در نهضت عاشورا نیز دیده میشود، دفاع و مقاومت دربرابر هجوم و ظلم، فضیلتی برای مدافعان است. به همین دلیل است که در اصطلاح ادبیات دفاع مقدس، برای این دفاع جنبهی قدسی قائلیم. پس، ادبیات دفاع مقدس هیچگاه صفت "سیاه" نمیپذیرد، هرچند ادبیات جنگ میتواند سیاه باشد.
از این زاویه، لفظ دفاع مقدس مربوط به آثاری است که بیش از هجوم، جنبهی دفاعی جنگ را نشان دهد و قهرمانان آن، در مسیر حفاظت از امور مقدس دینی_ ملی گام بر میدارند و بر این اساس، اغلب آثار آفریده شده در چهاردههی اخیر، جزو آثار دفاع مقدس محسوب نمیشود. باید توجه داشت که ادبیات دفاع مقدس با ادبیات جهادی گاه مشترک و گاه متفاوت است، از آنجا که جهاد "در جایگاه یکی از فروع دین" نه هر جنگی را در بر میگیرد و نه صرفا دفاعی است، ادبیات جهادی نیز ساحتها و مرزهایی خاص خود دارد.
#محمد_مرادی
#ادبیات_پایداری
#ادبیات_جنگ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"او که میداند..."
پس هر کسی سنگی میانداختند. شبلی موافقت را گلی انداخت. حسین منصور آهی کرد. گفتند: ازینهمه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند؛ معذورند. ازو سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.
"تذکرهالاولیا/ داستان منصور حلاج"
#ادبیات_عرفانی
#حلاج
#عطار
https://eitaa.com/mmparvizan
یا هو
آبستن است این شبِ طولانی، خورشید کودکی است که میآید
بعد از غروبِ آخر آذرماه، فردایِ کوچکی است که میآید
فردای این جهانِ پر از سرما، شاید هوای تازهتری باشد
فردا: بخاریای است که میسوزد، فردا چکاوکی است که میآید
*
یلدایِ لحظهلحظه غم و سرما! یلدای درد و رنج بگو آیا؟
نوروز غنچهای است که خواهد رُست؟ خورشید کودکی است که میآید؟
میدانم ای مصیبتِ طولانی، بعد از تو ای عروسِ زمستانی
شبهای تیرهای است که خواهد رفت، عیدِ مبارکی است که میآید
*
با اینکه با یقین و گمان گاهی، اینجا به نور و آینه شک دارم
در هر گمان گلی است که می بوید، با هر یقین شکی است که میآید
*
هرچند در تکدّرِ این کابوس، پایان داستان جهان تلخ است
در شعر من کسی است که میخندد، در قصهها یکی است که "میآید"
#محمد_مرادی
#یلدا
#میلاد_خورشید
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از مهدی فاموری
⭕️ فراخوان جشنواره ملی شعر مهدوی اقوام ایرانی🇮🇷
از سری برنامههای چهارمین جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت.
🔹دانشگاه آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد 🔹
پذیرای اشعار مرتبط با فرهنگ انتظار و مهدویت از تمامی قومیتها و گویشهای ایرانزمین هستیم.
شرکت در جشنواره برای عموم آزاد است.
✅ مهلت ارسال آثار:
۱۰ دی ۱۴۰۳
✅ تاریخ اختتامیه جشنواره:
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
✳️ سامانه همایش و ارسال اشعار:
https://emamat.iau.ir
🔹شماره هماهنگی:
۰۹۳۶۷۱۴۹۹۷۹
⭕️ مزایای شرکت در جشنواره:
۱. دریافت گواهینامه معتبر.
۲. چاپ اشعار در مجموعه اشعار برگزیده جشنواره.
۳. کسب جوایز.
🏆 جوایز جشنواره:
برگزیدگان اول:
۵۰ میلیون ریال.
برگزیدگان دوم:
۳۰ میلیون ریال.
برگزیدگان سوم:
۱۵ میلیون ریال.
♦️نشانی دبیرخانه:
یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت فرهنگی و دانشجویی.
"فراخوان نهمین کنگرهی سراسری شعر و داستان ایثار"
تا ساعت ۲۴ جمعه ۳۰ آذرماه
*به دلیل آغاز فرآیند داوری مقدماتی، مهلت ارسال آثار به هیچوجه تمدید نمیشود.
✅محورهای موضوعی کنگره:
شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان؛ زیست شهیدانه و ایثار اجتماعی؛ شهدای مظلوم غزه و محور مقاومت؛ شهدای امنیت، جهاد تبیین و جهاد علمی؛ شهدای مدافع حرم و شهدای شاهچراغ؛ شهدای غریب آزاده و شهدای غواص؛ نماز، امر به معروف و حجاب در سیره شهدا و بانوان عاشورایی (مادران، همسران و دختران معظم شهدا و جانباران).
✅جوایز:
_ نفرات اول تا سوم در هر یک از بخشهای چهارگانهی شعر(سنتی، نو، کودک و نوجوان، ترانه و تصنیف):
به ترتیب ۲۵، ۱۶ و ۱۰ میلیون تومان.
_سه اثر برگزیده در بخش شاعران جامعه ایثارگری، ۲۵ میلیون تومان و پنج اثر تقدیری هر یک ۵ میلیون تومان.
_ سه اثر برگزیدهی داستان کوتاه، ۱۲ میلیون تومان.
_ سه اثر برگزیدهی بخش داستان کوتاه کوتاه، ۷ میلیون تومان.
_ بخش طرح رمان، ۳ جایزهی حمایت از تولید اثر تا سقف ۵۰ میلیون تومان.
_سه اثر برگزیدهی داستاننویسان جامعهی ایثارگری، به مبلغ ۱۰ میلیون تومان.
✅شاعران و داستاننویسان سراسر کشور بدون محدودیت سنی میتوانند آثار خود را به صورت فایل word به پست الکترونیک دبیرخانه به نشانی isaar.festival@gmail.com بفرستند یا به شماره ۰۹۳۷۲۹۰۳۳۴۷ در پیام رسانهای بله و ایتا ارسال کنند.
با ما همراه باشید👇
🇮🇷ایتا
➡️https://eitaa.com/navideshahedfars
🇮🇷سروش
➡️https://splus.ir/navideshahedfars
#بنیاد_شهید_و_امور_ایثارگران
#فارس
#شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan
"شعر نوتغزلی طبیعت گرا و گلچین گیلانی"
برخی پژوهندگان شعر معاصر در جریانشناسی شعر تغزلی و رمانتیک، از شاخهای با عنوان شعر طبیعتگرا یاد کردهاند. طبیعتی که در اشعار شاعران جریان رمانتیک نوگرا نمود دارد، عمدتا طبیعتی تصویری، مبهم، اثیری، درونی شده و حتی گاه ماورایی است که شاعر آن را بستری برای انعکاس عواطف خود قرار داده است. خلاف شاعران نوتغزلی طبیعتگرا، که جلوههای بیرونی و طبیعی در اشعار آنان هویتی مستقل از شاعر دارد و طبیعت مورد نظر آنان را میتوان ادامهای از نگاه به طبیعت در اشعار کهن فارسی دانست.
با این حال، تصویری که شاعران نوتغزلی از طبیعت ارائه میدهند، پویاتر و انسانیتر از شاعران سنتی؛ برای نمونه شاعران سبک خراسانی است.
اگر شعر باران(سرودهی 1323) و کتاب« گلی برای تو» از گلچین گیلانی را نمایندهی این جریان بدانیم؛ خواهیم دید که«تجربهی عاطفی واحد در تمام شعر پابهپای تصویرها پیش میرود؛ تصویرها به حرکت در میآیند؛ درست مانند تصویرهای یک فیلم. شاعر پشت پنجره میایستند، تماشا میکند. باران می بارد، گنجشکها میپرند. سرعت، شتاب، پیوستگی و تداوم و پویایی تصویرهای شعر گیلانی بسیار قویتر از شعر منوچهری است».(فتوحی، بلاغت تصویر، ص ۱۳۹)
علاوه بر اشعار گلچین گیلانی، برخی اشعار خانلری، شهریار(برای مثال حیدر بابایه سلام)، اسلامی ندوشن؛ فریدون مشیری و مفتون امینی را نیز میتوان در این شاخه قرار داد؛ البته باید تصریح کرد که طبیعت حاضر در این دست اشعار با طبیعتی که در اشعار احساسی شاعرانی چون نیما و توللی میبینیم، تفاوت دارد. در نگاهی کلی، ویژگیهای شعر نوتغزلی طبیعتگرا در موارد زیر خلاصه میشود:
-انعکاس تجارب عاطفی بومی در اشعار و زیباشناسی ساده؛
-استفاده از رکنهای بحر رمل، بلندی و کوتاهی سادهی سطرها و اصرار بر استفاده از قافیه؛
-توجه به قالبهای نزدیک به شعر کلاسیک چون: نیمایی- مثنوی، بحر طویل و شکلهای مستزادگونه؛
-تاثیر پذیری از زبان و شیوهی بیان شاعران انجمن دانشکده؛
-توجه به جنبههای مثبت هستی، فضای امیدبخش؛
-نمود عانصر و واژههای محلی و بومی در اشعار؛
-زبان ساده و فراوانی تصاویر و جلوههای طبیعت در اشعار؛
-توجه کمتر به ترکیب سازیهای خوشآهنگ در مقایسه با شاعران رمانتیک؛
-بازسازی رویاها و خاطرات کودکانه و یادکرد از آنها؛
-تصویر گری و توصیف شاعر از طبیعت در حد فاصل رمانتیسیسم و رئالیسم. از این منظر شاعران نه چون شاعران سبک خراسانی صرفا مشاهدهی خود را ارائه میدهند و نه چون شاعران رمانتیسیسم و بیش از آن سمبولیسم، با طبیعت یکی میشوند.
در ادامه بخشی از شعر بلند «باران» سرودهی گلچین گیلانی را که نمودی کامل از شعرنوتغزلی طبیعتگرا دارد، از نظر میگذرانیم:
باز باران،
با ترانه،
باگهرای فراوان،
میخورد بر بام خانه.
من به پشت شیشه، تنها
ایستاده،
در گذرها،
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم،
یک دو سه گنجشک پرگو،
باز هر دم
میپرند اینسو و آنسو.
میخورد بر شیشه و در
مشت و سیلی،
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی.
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگلهای گیلان:
کودکی دهساله بودم،
شاد و خرم،
نرم و نازک،
چست و چابک،
...برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هرجا نمایان،
چتر نیلوفر درخشان،
آفتابی.
سنگها از آب جسته،
از خزه پوشیده تن را،
بس وزغ آنجا نشسته،
دمبهدم در شور و غوغا.
رودخانه،
با دوصد زیباترانه،
زیر پاهای درختان
چرخ میزد... چرخ میزد همچو مستان.
چشمهها چون شیشه آبی.
نرم و خوش در جوش و لرزه،
توی آنها سنگریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی،
با دوپای کودکانه
میدویدم همچو آهو،
میپریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه...
"کتاب نیما و پیروانش/ محمد مرادی"
#گلچین_گیلانی
#شعر_طبیعت_گرا
#شعر_رمانتیک
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan