"به بهانهی روز کارگر"
شعر کارگری یکی از شاخههای مربوط به ادبیات معاصر است که پس از تشکیل جنبشهای کارگری در قفقاز، از میانهی دوران قاجار به قلمرو ادب فارسی نیز راه یافته است.
در شعر مشروطه و بهویژه در جریان شعر انتقادی و همچنین سرودههای شاعران چپ، به مضامین مربوط به زندگی کارگران بسیار توجه شده؛ بهطوری که نشانههای این جریان را در اشعار عارف و بهار و لاهوتی و بیش از آنان، فرخی یزدی میتوان دید.
فرخی در اشعارش چه در قالب غزل و چه در رباعی، بارها به وصف کارگران و نقش آنان در جامعهی ایرانی پرداخته؛ تا آنجا که از این واژه در جایگاه ردیف اشعار خود بهره برده است.
در زیر سهرباعی از دیوان او با موضوع "ادبیات کارگری" نقل شده است:
در مملکتی که جنگ اصنافی نیست
آزادی آن منبسط و کافی نیست
در جشن به کارگر چرا ره ندهند؟
این مجلس اگر مجلس اشرافی نیست
(دیوان فرخی، ص ۲۲۰)
جان بندهی رنج و زحمت کارگر است
دل غرقه به خون ز محنت کارگر است
با دیدهی انصاف چو نیکو نگری
آفاق رهین منت کارگر است
(همان، ص ۲۰۹)
سرمایهی اغنیا اگر کار کند
با زحمت دست کارگر کار کند
جانم به فدای دست خونآلودی
کز بهر سعادت بشر کار کند
(همان، ص ۲۳۵)
"دیوان فرخی یزدی، به کوشش حسین مکی"
#ادبیات_کارگری
#شعر_مشروطه
#رباعی
#روز_کارگر
https://eitaa.com/mmparvizan