"به بهانهی مهرگان"
یکی از موضوعهای پرتکرار در قصاید فارسی سدههای نخستین، توصیف جشنهای ایرانی و آیینهای مربوط به آن و تبریک به مخاطبان، بهخصوص ممدوحان است.
در شعر فارسی، از مناسبتهای ایرانی، پس از نوروز بیش از همه به مهرگان و جشن آن توجه شده است.
اشاره به این آیین را در نخستین سرودههای فارسی هم میتوان دید؛ چنانکه رودکی گفته است:
ملکا جشن مهرگان آمد
جشن شاهان و خسروان آمد
(دیوان رودکی)
در شاهنامه نیز، به مهرگان و آیینهای آن توجه شده است؛ اما به نظر میرسد در تاریخ شعر فارسی، بیش از همه در دیوان شاعران عصر غزنوی بهخصوص در دوران محمود، به مهرگان توجه شده باشد. به همین دلیل در دیوان اغلب شاعران متصل به دربار غزنوی نشانههای این جشن را میبینیم از عنصری که چند قصیده با این موضوع سروده تا فرخی که بیش از دیگر شاعران صاحب دیوان به این آیین توجه کرده تا آنجا که حدود ۳۰ قصیده در ستایش جشنهای ایرانی (جز نوروز) بهویژه مهرگان سروده است:
به فرخی و به شادی و شادی ایرانشاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
(دیوان فرخی)
هرچه از دوران شعر خراسانی به عصر شاعران سلجوقی و پس از آن شعر عراقی نزدیک میشویم؛ از اهمیت مهرگان در شعر فارسی کاسته میشود؛ البته در سدهی پنجم قطران و مسعود سعد و معزی نیز، در دیوانشان به مهرگان توجهی بارز کردهاند. (بنگرید به مقالهی پیوست)
در شعر فارسی سدهی هفتم به بعد از حضور مفهومی و مضمونی این آیین در شعر به دلایل مختلف اجتماعی و فکری و ادبی کاسته شده؛ بهطوری که غالب شاعران وقتی از "مهرگان" سخن می گویند، مرادشان فصل خزان و فرارسیدن پاییز یا مطلق ماه مهر بوده است؛ مفهومی که در شعر دوران صفوی و قاجار نیز دیده میشود.
#مهرگان
#قصیده_سرایی
#شعر_فارسی
https://eitaa.com/mmparvizan