eitaa logo
پرویزن
526 دنبال‌کننده
296 عکس
34 ویدیو
103 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی، دانشگاه شیراز)
مشاهده در ایتا
دانلود
"اندر فواید جوراب و در فضایل عید جوراب‌گیران" جوراب در ریشه، متشکل از جور و آب است. یعنی آنچه بر آب جوریده یا جُسته می‌شود و بر اساس مثل آب آورده(یا باد آورده) را آب(باد) می‌برد، به زودی از دست خواهد رفت؛ یعنی سوراخ می‌شود. شیخ جابر جورابی در کتاب قلوب الکبابیه فی اعیاد الجورابیه، معتقد است که جوراب اعلی‌ترین ابزار سِتر است و آنچه پس از برهنگی آدم و حوا به سبب گناه، ساتر آنان شد نوعی جوراب بود؛ اما به غایت بزرگ که می‌شد در آن تمام بدن را نهفت. باری در این شب‌های مبارک که منتهی به یا و به قول تازیان یوم‌الجوراب است؛ چند فایده از فواید جوراب، در ذیلِ اقلام آن نگاشته می‌شود، باشد که سبب روشنی چشم مردان سعادتمند شود: ۱_ جوراب آبکی: از طاهرترین اقسام جوراب است که جلوی فشار آب سینک و شیر حیاط را می‌گیرد و با آن دهان لوله و شلنگ را می‌بندند. مردان را با این نوع جوراب بسیار کار افتد. ۲_ جوراب صافکی که نوعی جوراب ریاضت کشیده و به غایت نحیف است که به جای توری یا به قول شیرازیان ترشپاله از آن استفاده کنند و با آن آبغوره و آبلیمو و سرکه و نعوذابالله... صاف کنند. ۳_ جوراب صلاتی، گونه‌ای است که برخی مسلمانانِ از خدا بی‌خبر می‌پوشند؛ ده روز نشُسته و در کفش مانده و از برکات آن، در وقت نماز، جانِ نمازگزار صف بعد را از ملکوت به تابوت می‌کشند. ۴_جوراب اعیانی و آن گونه‌ای است که بانوان گرامی در عید جوراب‌گیران برای همسران خود می‌خرند. این نوع جوراب بافته از طلای ناب است و تنها راه جبران این هدیه‌ی شریف، رفتن به بازار زرگران و خرید تحفه‌ای گران، برای همسران است. ۵_ جوراب شویانی که مادربزرگ‌ها و خانم‌دوستی‌ها برای شستن ظرف از آن بهره‌ها برند و هرچه سوراخ‌تر بهتر. این گونه را شیرزنانِ شیرازِ قدیم جُلک خوانند. ۶_ جوراب اختلاسی، نوعی جوراب است که در گذشته سارقان بر صورت می‌کشیدند تا از نظر نامحرمان پنهان مانند و در روزگار ما، به سبب نیت خیر متصدیان بانکی و ارزی، رنگ از کف داده تا تجلیات انوار خفیه‌ی این خدمتگزاران، چه باختری و چه خاوری بر ملت شریف بتابد. ۷_ اما گونه‌ی جدید و ممتاز جوراب، نوع یا ویروسی آن است که در این روزگار وانفسا و در نبود ماسک می‌توان آن را به بینی و دهان گرفت و نفس کشید. اگر جوراب نو باشد؛ سی‌درصد ممکن است آن ویروس نامسلمان بینی‌ات را بگزد؛ اما اگر چون شراب خالص، اربعینی در کفش مانده باشد؛ بیماری را از ایران به چین می‌تاراند و سبب قوت قلب و سلامت حال و آینده‌ی صاحب آن است. پس جوراب‌هایتان را بر قلب بفشارید و عاشق این متاع شریف باشید. (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
بسم الله الرحمن الرحیم "دیباچه" فصلی خواهم نبِشت در بیان کار و اطوار و دوران حکومت امیر العالم و الآدم سلطان العجم، الوالی المظفر والمعظم، فخر الدول والملل، ذومواعید بِلاخلل، قطب المریخ والزحل، سلطان مسعود چُوْلَوی، ادام الله بهتانه، باشد که آیندگان را در آیین مُلک و پاسداری رعیّت به کار افتد. اینک که این حقیر سراپاتقصیر و این فقیر حوادث‌اسیر، محمدصادق رویانگار ملقّب به ملجم‌الدوله‌ی شیرازی این تاریخ آغازکرده‌ام، به حکم مثل "الانسانُ صَفریٌّ، او سفریٌّ"، نوزده روز از ماه صفر سنه‌ی سبع و اربعین و اربعمائه اسپری شده و بیم است که پسین‌روزها، چون باقی، سفری شود که نیمی از عمر بل بیشتر، بر کرانه‌ی باداست و این رانده‌ی بر لب گور مانده را مرگ به محاذات است و نظر به حادثات مفاجات. اما بعد، این تاریخ را که می‌نگارم، دو وجه است یکی دنیوی و دیگر اخروی، حاصل دنیایش تکفیر و تعزیر است و در آخرت، اِنْ اَرادَ الله، گواهِ بلای صغیر و کبیر، شاید که در ترازوی عمل مقبول افتد و فوجی از صغائر و بهره‌ای از کبائر را بپوشاند. آنچه در اين سطور، به رقم سنگ اهل قبور مسطور می‌افتد، ترّهاتی است از کاتبی مجنون و مورخی مغبون که عمر را بر سر زایدات مبالغ و عایدات معالق نهاده و چیزی جز رطب و یابس در کاغذ ندارد که حکم توقیع حضرت باقی، مسوّد بر عذاب این عامل باغیّ است و طغرای توبه، آنچنان که باید بر کارنامه‌اش عنوان‌نشین نشده است. حال ای‌که نظر بر این جریده‌ی لون‌پریده افکنی، هوش‌دار که مرا ازین کتابت مرادی جز انابت و امیدی غیر اجابت نیست. باشد که خداوند کریم، کلمات این کتاب را برکاتی و جملاتش را حسناتی بنویسد. اما بدان که این تاریخ را ازآن "مسعودی" نام نهادم که سراسر خیر و سعادت است و غبار نحوست و نجاست بر دامانش ننشسته است که به نام سلطان‌الاعاظم و پادشاه اطاعت‌لازم امیر مسعود آل چُوْلِه نگاشته و واژه‌های آن به مشک خرد انباشته شده است. مباد آنرا با تاریخ آن پیرِ فرتوت بیهق‌نشین اشتباه گیری که از مسعود تا مسعود فرق است جهانی اندرین مسعود غرق است مسعود غزنوی کجا و این پادشاه خلدآستانِ ملک‌نگهبان کجا؟ که صیت نامش از شیراز تا طهران رفته و عنان اسب کلماتش، خاور و باختر در نوریده. پس به گوش جان بسپار و خریطه‌ی خاطر پر گوهردار! https://eitaa.com/masoodhistory