هدایت شده از پرویزن
"روایت عطار از رفتار امام علی(ع) با ابنملجم پیش از شهادت"
چونک آن بدبخت آخر از قضا
ناگهان آن زخم زد بر مرتضی
مرتضی را شربتی کردند راست
مرتضی گفتا که خونریزم کجاست؟
شربت او را ده نخست آنگه مرا
زانک او خواهد بُدن همره مرا
شربتش بردند او گفت اینت قهر
حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر
مرتضی گفتا به حقّ کردگار
گر بخوردی شربتم این نابکار
من همی ننهادمی بیاو به هم
پیش حق در جنتالماوی قدم
پ.ن: روایت عطار از ماجرا، بعد عرفانی_ تاویلی دارد؛ هرچند مستندات تاریخی و دینی هم، سفارش امام(ع) به رفتاری انسانی با ابنملجم را تایید میکند. البته روایت سنایی در باب سوم حدیقه، نشاندهندهی قتل ابنملجم در مکان نزدیک به شهادتگاه امام است؛ گویا ماخذ تاریخی او، متفاوت با بسیاری از منابع شیعی است.
#امام_علی_علیه_السلام
#منطقالطیر
#عطار
@mmparvizan
"نمونهای از خطای قافیهی الحاق"
چنانکه پیش از این اشاره شد، در شعر برخی سدهها از جمله شاعران عصر صفوی، خطای کاربرد حروف الحاقی در جایگاه قافیهی اصلی، بهوفور دیده میشود.
از آن جملهاست غزلهای ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ از دیوان ملامحسن فیض کاشانی (ج۱، نشر اسوه) که چند بیت نمونه در ادامه آورده شده است:
نکردیم کاری درین بندگیها
ندیدیم خیری ازین زندگیها
ازین زندگیها نشد کام حاصل
درین بندگیهاست شرمندگیها
(دیوان ص ۴۸۶)
در ادامهی این غزل، فیض اصول قافیهگزینی را رعایت نمیکند؛ چنانکه هیچیک از کلمات قافیه، پس از حذف حروف الحاقی، نمیتواند قافیهی صحیح باشد:
بیا عشق! ویرانه کن صبر و طاقت
که آسوده گردیم زآسودگیها
اگر هست خیری در آشفتگیهاست
که آشفتهتر باد آشفتگیها
ز زنگار عقل آینه دل سیه شد
خوشا سادگیها و دیوانگیها
(همان)
#عیوب_قافیه
#حروف_الحاقی
#فیض_کاشانی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
" شرایط روزه/ هجویری"
و کمترین درجه اندر روزه، گرسنگی است... اما امساک را شرایط است چنانکه جوف را از طعام و شراب نگاه داری، باید که چشم را از نظارهی حرام و شهوت، و گوش را از استماع لهو و غیبت و زبانرا از گفتن لغو و آفت، و تن را از متابعت دنیا و مخالفت شرع نگاه داری؛ آنگاه این روزه بود بر حقیقت.
کشفالمحجوب هجویری، فصل کشفالحجاب السابع فی الصوم
#روزه
#کشف_المحجوب
#ادبیات_عرفانی
@mmparvizan
"ابیاتی از یک قصیده"
بهار_ آمد و جان پر شد از ولای علی(ع)
کجاست عطر دلانگیز آشنای علی؟
...
مگر مرام علی سادگی نبود؟ کجاست؟
گلیم کهنه و نعلین وصله_سای علی
مرید سنّت شیخین زور و میز شدیم
کجاست مذهبِ از زور و زر رهای علی؟
زبیرهای زمان، طلحهطلحه جمع شدند
جملنشین شده قرآن دلربای علی
چه زود بندِ امارت، چه ساده ذوق کنیز
گسست مارا، از بند کفشهای علی
چه زود وارث تخت بنیامیّه شدیم
چه شد طنین مناجات و ربنای علی؟
چه شد تقدّس لبخند بیریای رسول(ص)؟
چه شد تفاخرِ کفپوشِ بوریای علی؟
چه شد نهیب پر از درد و داغ ابن حنیف؟
غم رثای نبی خطبهی رسای علی؟
چه شد حکایت شبها و شمع بیتالمال؟
چه شد شکایت چشمان روشنای علی؟
چه شد طریقت خرما و نان و سنگ و شکم؟
کجاست سفرهی افطار باصفای علی؟
*
پس از غدیر چه کردید با علی؟ ایکاش
که از گناه شما بگذرد خدای علی...
#علی(ع)
#محمد_مرادی
#شکایت
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"سنتهای روزه"
... و در مسجد اعتکاف کردن_ خاصه در دههی بازپسین که لیلهالقدر اندر وی است_ و رسول(ص) اندر این ده روز جامهی خواب درنوشتی و ازار بربستی عبادت را، و وی و اهل وی از عبادتی نیاسودندی.
و لیلهالقدر، شب بیست و یکم است یا بیست و سه یا بیست و پنج یا بیست و هفت یا بیست و نه.
کیمیای سعادت، ابوحامد محمد غزّالی طوسی، به کوشش حسین خدیو جم، ص ۲۱۰
#شب_قدر
#ادبیات_دینی
@mmparvizan
"سحر"
ریشه میشوم که حس کنم، شب صدای پای آب را
برگ میدهم که بشنوم، گریههای آفتاب را
گوشها که باز سمت در... چشمها که مردمک بهراه
خاطرات دوره کردهاند، عکسهای کنج قاب را
پیچ میخورم به دور تو، تاب میخوری به گرد من
از غم تو ارث بردهام، ماجرای پیچ و تاب را
این شرابِ چندسالگی است؟ یاکه سکر همپیالگی است؟
مستم آنچنان که بعدازین، مست میکنم شراب را
*
ای نگاهِ لطفتان به غیر! اَلسّلام... صبحتان به خیر!
لااقل سری تکان دهید، این سلام بیجواب را
روزها همیشه داغ و زرد، روزهها هنوز گرم و خشک
از لبان سرخ من بپرس: طعم آیهی عذاب را
بیتو یکبغل جنازهایم... سالهاست در گدازهایم
یکنفس بیا و جان ببخش... این جنازهی مذاب را
بیتو شعرها خرابیاند... حرفهای ناحسابیاند
یکغزل بگو تمام کن حرفهای ناحساب را
این قلم شکسته بهتر است... آن کتاب... بسته خوب نیست
سورهای بخوان و باز کن، قفل ذالک الکتاب را
*
سالهاست یکحضور سبز، هر سحر به یاد نخلهاست
او که با خودش میآورد، شب "صدای پای آب" را
ریشه میشوم... عبور کرد: او که کولهبار نان به دوش
برگ میدهم... نسیم شد: کودکان نیمهخواب را
*
آی! چاههای منتظر! نخلهای تا همیشهسبز!
گوش وا کنید بشنوید: نالهی ابوتراب را
#رمضان
#غزل
#روزه
#ابوتراب
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"تقویم: بداههای به بهانهی امروز"
"یک" به در شد، "دو" به در شد، روز "سوم" هم به در شد
"چارم" آمد، زندگی چون باد، چون باران بهسر شد
ماه فروردین شبیه برق طی شد روز در روز
روز "پنجم" صرف غم، روز "ششم" صرف هدر شد
روز "هفتم" آمد و یکهفته از سال نوَم رفت
هرچه گفتم بیاثر، هر قدر کِشتم بیثمرشد
روز "هشتم سهم حسرت شد، نهم "سهم" نداری
روزها و هفتهها در درد و حسرت مختصر شد
یکنفر از من بپرسد قصهی روز "دهم" را
چشمههای شعر من خشکید در چشمی که تر شد
یازده روز است اینک رفته از سالی که نو نیست
این طرف نوتر شد ایام و از آنسو کهنهتر شد
"روز بعدی" بسکه سنگین بود زد از وزن بیرون
آرزوهایم یکایک بغض شد، خون جگر شد
از کفم رفته است این شبها و ساعات گرامی
تا که جنبیدم به خود، این "سیزده" روزم به در شد
*
روز و ماه و سال عمرم رفت در حیرت دریغا
آن جوان سالهای قبل پیری محتضر شد
#غزل
#عمر
#تقویم
#سیزده_به_در
https://eitaa.com/mmparvizan
"بهار"
شکوفهها که پر از عطر عید میرویند
به خیر مقدم سال جدید میرویند
بهار میرسد و سبزههای چشمبهراه
به شوق سفرهی تحویل عید میرویند
قنوت شاخه پر از ربنای غیرت کیست؟
که برگها مست از "یامجید" میرویند
به رستخیز بیاندیش، این تجلی اوست
که یکبهیک گلدانها: سعید میرویند
به لالههای پر از خون نگاه کن! انگار
به جلوهخوانی "حبلالورید" میرویند
شکوفهها شهدای همیشه در کفنند
که اینچنین سرخند و سپید میرویند
*
از آب و آتش... این باغ را مترسانید
درختها همه اینجا شهید میرویند
#غزل
#بهار
#شهید
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"رجزخوانی: مولفهای از شعر فلسطینی"
اشعار نزار قبانی شاعر بزرگ سوری از بسترهای نمود رجزهای پایدارانه در شعر مقاومت با موضوع فلسطین است.
سطرهایی از ترجمهی این شعر به روایت کتاب "در کوچهباغهای پرتقال و زخم"، در تصویر آمده است:
من قصب الغابات/ نخرج کالجنّ لکم.../ من قصب الغابات/ من رزم البرید... من مقاعد الباصات...
"بررسی جایگاه شعر پایداری فلسطین در ادبیات انقلاب و مقایسه با اشعار شاعران عرب: محمد مرادی، صفحههای ۸ و ۹"
#نزار_قبانی
#فلسطین
#شعر_پایداری
https://eitaa.com/mmparvizan
"نزول روح در شب قدر"
شب قدر که منزلت و قدر یافت، از روح و ملایکه یافت که "تنزّل الملایکة والّروح فیها". جمال روح چون جلوه کند، هرجا که پرتو این جمال رسد، آن چیز را قدر دهد و آن چیز، قدر یابد. ای عزیز! "قُل الّروح مِن أمر ربّی" خود شرح تماماست و لیکن اهل معرفت را زیرا که روح از امر باشد و امر خدا ارادت و قدرت است. از آیت "إنّما أمره إذا أرادَ شیئاً أن یقول له کُن فیکون" بشنو!
تمهیدات عینالقضات، اصل هفتم در حقیقت روح و دل
#ادبیات_عرفانی
#شب_قدر
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از بیدهای بی مجنون
• ربنای علی(ع) •
قصیدهای که در شب شهادت امام علی(ع)،
رزق من شد
.
.
ستاره، آینهگردانِ ربنایِ علی
درخت، یک ورق شعله از دعایِ علی
کدام سوست هلا شامگاهِ نخلستان؟
کجای این شبِ کوفیست جایِ پایِ علی؟
ستاره، گرمِ تماشا که تا سپیدهدَمان
نمازِ گریه بخوانَد به اقتدای علی
ستاره سوختگان کاسههای شیر به دست
نشستهاند به پشتِ دَرِ سرای علی
کدام صاعقه پژواکِ شقشقیهی اوست؟
کدام صاعقه چون خطبهی رسای علی؟
ستاره سوختگان، شرحهشرحه میپرسند
کجاست وسعتی از سایهی کَسای علی؟
به حبهی عرنیها بگو که رسم کنند
گزارهی نفَسی از خدا خدای علی
نوشتهاند سفرنامهی فتوّت را
چه پوریایِ ولیها به بوریایِ علی
فرود آمد تیغ و دو نیم شد دریا
که متصل نشد الّا که با عصای علی
هزار پنجره وا شد مرا به باغ نجف
هزار پنجره بر باغِ دلگشایِ علی
گدای آب حیاتی چرا تو درظلمات
بنوش جرعه ای ازمی به روشنای علی
بچرخ ساقی مستان وباهدایت ماه
بیار باده ای ازچشمه ی هدای علی
به روزِ واقعه نهجالبلاغه میشنوم
میانِ معرکه با چرخشِ صدای علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
که قسمتم بشود یک نخ از عبایِ علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
تمامِ حنجرهام شورِ هَل اتایِ علی
ستاره چیدهام از صبحِ سورهی یاسین
در این تجلّیِ و الشمس و الضُحای علی
انار چیدهام از باغِ سورهی طه
انار چیدهام از شرحِ «انَّما»ی علی
کدام قافیه از بوتراب، عرشیتر
کدام قافیه چون خاک سُرمهسایِ علی
مسجّلست به مُهرِ غدیریاش دریا
شناسنامهی دریا خطِ ولای علی
قیامتست به هنگامهیِ رجزهایش
قیامتست به چاووشِ لا فَتایِ علی
جفا کِشیده از آنان که خوردهاند دریغ
هزار مرتبه سوگند بر وفای علی
کدام حج قبول است بی ولایتِ او
اگرچه بگذری از مَشعَر و مِنایِ علی
خوشا به حالِ کُمِیت و فرزدق و دعبل
که جمله دار به دوشند با ثنای علی
هر آن غزل که سرودم نثارِ قنبر او
هر آن قصیده که ناگفتهام فدایِ علی
هزارها گره افتاده است در کارم
سپردمش به دو دستِ گرهگُشایِ علی
خوشم که جزء « گدایانِ خیلِ سلطانم »
به بویِ قطرهای از چشمهیِ سخای علی
چه میشود به جزا حالِ ما سوالله
خدا بخیر کند حال ماسوای علی
بگو به سینهزنان کبود کرب و بلا
حسین بگذرد از سمتِ کربلایِ علی
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۲۱ رمضان ۱۴۴۵
شیراز
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
هدایت شده از پرویزن
"به یاد پانزدهم فروردین، سالروز درگذشت پروین اعتصامی"
پروین اعتصامی را بسیاری از منتقدان، شاخصترین شاعر زن سنتیسرا در تاریخ ادبیات فارسی میدانند. محبوبیت و مقبولیت ادبی او میان خواص و عوام، در بیش از ۸۰ سال اخیر بهاندازهای بوده که تخلص شاعرانهی او، از مشهورترین نامهای ادبی پارسی بوده است.
هرچند، تخلص "پروین" در اغلب گفتگوهای ادبی ویژهی اوست، در تاریخ ادبیات فارسی زنان و مردان شاعر دیگر نیز ظهور کردهاند که با نام ادبی پروین شهرت داشتهاند.
قدیمترین آنان، پروین خاتون، از شاعران زن پیش از آغاز قرن ششم است که ابیاتی از او در لغت فرس اسدی توسی ثبت شده است. (بنگرید به لغت فرس و همچنین مدخل پروین خاتون در لغتنامهی دهخدا)*
خیامپور در فرهنگسخنوران، جز دو پروین یادشده، ۱۲ شاعر دیگر را با نام یا شهرت پروین نام برده است: بانو پروین تهرانی، ابوالقاسم پروین تهرانی، ملاعلی پروین تهرانی، محمدمیرزا پروین خراسانی، بانو پروین ریاضی یزدی، بانو پروین سلیلی، بانو پروین شیرازی، میرزا خلیل پروین شیرازی(ریحانهالادب: میرزا جلیل)، کریم پروین همدانی، پرویندخت پارسی و پروین(پری) دولتآبادی.
اغلب این شاعرانِ پرویننام یا پروینتخلص، در سدههای دوازدهم تا چهاردهم زیستهاند. علاوه بر نامهای یادشده که برای آشنایی با آنان میتوان به فرهنگ سخنوران و تذکرههای مربوط مراجعه کرد، در زیر به چند شاعر پروینشهرت دیگر که نام آنان در "فرهنگ سخنوران" ذکر نشده، اشاره میشود:
۱_ میرزا آقا پروین اصفهانی: به روایت تذکرهی انجمن شعرای اصفهان، "جوانی است با وقار و تمکین و اشعارش فصیح و نمکین، شغلش قنادیگری و اشعار شیرینش شکّری است". مطلع قصیدهای از او به نقل از همان تذکره:
نو بهار آمد و گلزار پی نشو و نماست
باد فروردین در طرف چمن نافهگشاست
۲_ پرویندخت، اختر شیرانی: از شاعران پارسیگوی شبهقاره است که مولف آثارالشعرا، به او اشاره کرده است. (بنگرید به فرهنگ شعرای فارسیگوی شبهقاره، ص۸۱)
۳_ پروین: شاعر پروینتخلص، صاحب منظومهی فصولالبکاء که نسخهای از آن در مجموعهی شمارهی ۲۱۰۱۵ کتابخانه مجلس، با توضیح (جناب پروین علیهالرحمه) ثبت شده است. این مثنوی در وزن "فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" و با موضوع حادثهی کربلا سروده شده و از منظر ادبی، متوسط است:
بس کن ای پروین که برپا شد فغان
زین بیان جانگداز اندر جهان
* در برخی نسخ پرویز ثبت شده است.
#پروین
@mmparvizan