🌀 #معلمهای_کوچک
🔰تا اینکه فرصت تدریس های گروهی در درس های مختلف را ایجاد کردم و خود بچه ها در جایگاه معلم قرار گرفتند
❇️ آن لحظاتی که هرکدام در مقام یک معلم قصد پرسیدن سوال و انتخاب چند نفر از دوستانشان را برای پاسخگویی داشتند دیدنی بود؛ 👇🏻
♦️مجددا تمامی الفاظ و حرکات توسط بچه ها تکرار میشد
🔸اما این بار یکی از خودشان باید آنها را انتخاب میکرد
🔅اصرار ها و تهدیدات بچه ها برای انتخاب شدن ، دیدنی و ظاهر مستأصل، سردرگم و درمانده و نگاه ملتمسانه دانش آموز به معلم برای کمک به انتخاب یکی از دوستانش، دیدنی تر بود...
✅حالا با گذشت زمان و درک چنین تجربه ای توسط دانش آموز در جایگاه معلم، عده زیادی از آنها هنگام اجازه گرفتن کمتر بی قراری میکنند و ناراحت میشوند...( حتی اگر ببینند دوست شان دوباره اصرار میکند، به طور کاملا منطقی او را قانع میکنند که معلم نمی تواند همه را انتخاب کند)
💠چرا که خود به طور کامل با اقتضای شرایط کلاس و درس آشنا شده و توانستند به خوبی معلم شان را درک کنند .
شاید لازم باشد گاهی ما معلم ها خودمان را جای بچه ها بگذاریم و از دریچه چشم انها به خواسته ها و تمناهایشان بنگریم و متقابلا" شرایطی به وجود بیاوریم تا بچه ها درجایگاه یک معلم به پدیده ها بنگرند و انگاه خواسته های خود را تعدیل کنند.
(تجربه و نگارش از یکی از آموزگاران منطقه فورگ)