eitaa logo
محمد علیان
1.2هزار دنبال‌کننده
145 عکس
57 ویدیو
2 فایل
پیشرفت و انقلاب اسلامی راه ارتباطی: @khakrizfekri @maliyan.ir" rel="nofollow" target="_blank">Instagram:@maliyan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش قسمت چهارم مستند یادمان شهید حسن باقری شنبه ۲۰ اسفند همزمان با روز ملی راهیان نور ساعت ۹:۱۵ صبح شبکه ی سوم سیما 🔸یادمان شهید حسن باقری 🔹محلی برای تفکر 🔺امسال منتظرتان هستیم. @yademan_hasanbaghari
🔺پخش مستند یادمان ۵ 🔸روایت پنجمین سال یادمان شهید حسن باقری 📅سه شنبه ۱۵ اسفند ⏰ساعت ۱۰:۲۰ صبح 📹شبکه ی سوم سیما 🔸یادمان شهید حسن باقری 🔹محلی برای تفکر 🔺امسال منتظرتان هستیم. 📬https://zil.ink/yademan_hasanbagheri
روزهای دودی؛ آدم‌های دودی این روزها که زمستان را پشت سر می‌گذاریم و هر چند روز یک‌بار در بعضی نقاط کشوری بخاطر آلودگی هوا مدارس و ... مانند هفته گذشته تهران تعطیل می‌شوند، من به یاد «آدم‌های دودی» می‌افتم! آدم‌های دودی چند ویژگی اصلی دارند: ۱. بلحاظ مبنا و محتوا «خالی از پر» هستند، یعنی چه ؟ یعنی سوادشان را از داخل جلسات متعدد، متکثر و یا چهارتا محصول رسانه‌ای سطحی بدست می‌آورند، این‌ها چنان سخنوری می‌کنند که در نگاه اول فکر می‌کنی بعد از خدا و اهل‌بیت (ع)، علامه دهر هستند، اما مقداری که مورد سوال قرار می‌گیرند، متوجه می‌شوی که اقیانوسی هستند به عمق نیم‌سانت، در مورد یک موضوع بیش از یک ساعت حرفی ندارن! ۲. رسانه را دوست دارند، به دنبال جمع کردن، همایش و خلق تصاویر یهویی از اجتماعات هستند، خودشان را با رسانه بالا می‌برند و معتقد به نهضت «meeting & seeting» هستند، اتفاقا با همین‌ها رشد می‌کنند اما رشدی بادکنکی آن‌هم از جنس «هلیومی»! ۳. معتقد هستند باید دیگران را خفه کنند، پس با القای اینکه من «خیلی بلدم» اجازه حرف زدن به کسی نمی‌دهند و این عدم اجازه را با افزایش «دودشان» تشدید می‌کنند. ۴. دودی‌ها هیچ کار موفق پایداری از خودشان بجا نمی‌گذارند. آن‌ها دائما با این ادعا که باید به دنبال طرح‌های نو و تحول و ... بود؛ حرف‌های غیر معقول می‌زنند، راستش را بخواهید آن‌ها دنبال تحول نیستند بلکه دنبال «دکان جدید» هستند و کسانی که بر روی کار مشخصی تمرکز کرده اند را بعضا کافر یا خوارج هم می‌دانند. ۵. دودی‌ها «خلسه‌باز» هستند، همیشه دوست دارن در خلسه پرسه بزنند! بقول ش.ه.ی.د ح.س.ن باقری زود داغ می‌شوند و زود سرد و هیچ وقت به مقام ««پختگی» نمی‌رسند. اگر بخواهم ادامه بدهم حداقل ۱۰ ویژگی دیگر هم می توانم بگویم، اما همین‌ها بس است، حرف اصلی ام این است در برخورد با این آدم‌ها که کم هم نیستند باید چند نکته را رعایت کنیم؛ اولا مراقب باشیم «دودشان» ما را خفه نکند، دوما فریب رنگ و لعاب‌شان را نخوریم، سوما از وجودشان ناامید نشویم، چهارما بدانیم که همانند «دود» ناپایدار هستند و دیر یا زود رفتنی اما اگر برای عدم‌رشدشان فکری نکنیم مثل تولید مثل «موش‌ها» زیاد می‌شوند و هر روز یک دخمه‌ی خلسه‌ای برای جامعه درست خواهند کرد. پ.ن: دودی نشویم، دودی‌ها را تحویل نگیریم، دودی‌ها را رشد ندهیم! شامگاه سرد سرخس - مشهد، ۳ بهمن ۱۴۰۳، به ‌خانه برمی‌گردم https://eitaa.com/joinchat/1062011092Cc44bc57306
محمد علیان
او زنده است و‌ ما را زنده می‌کند ... هنوز او پشت دوربین ایستاده.... در ادامه بخوانید 👇👇👇👇 https://
او زنده است و‌ ما را زنده می‌کند ... هنوز او پشت دوربین ایستاده، از دوربین وارد میدان شده و قدم به قدم میدان را متر می‌کند تا یادمان دهد معنای این جمله را « اطلاعات ۱۰۰ درصد!». حالا او سرش را برگردانده مهدی زین‌الدین را در لبه خاکریز از تصمیمش منصرف می‌کند و به او می‌گوید« برای اداره جنگ باید فکری کرد»... آری راز زنده بودن او همین است ... او تفکر و عقلانیت را در جنگ احیا کرد و این تفکر است که زنده می‌ماند چرا که در احیای تفکر، بر روی «تغییر افق و خلق نگاه جدید» ایستاد و در جلسه ۲۳ دی ۱۳۵۹ به نمایندگان امام گفت برای تغییر سرنوشت جنگ باید از «قالب‌های پیش‌ساخته ذهنی» عبور کنیم و سازمان رزم را به نفع نقش‌آفرینی «مردم» طراحی کنیم و او بر این مسیر ایستاد تا در نهایت ۳ گانه نقش آفرینی مردم را مبتنی «حمایت روانی، مادی و انسانی» از جنگ تبیین نمود. اما تازه در وسط میدان بود، فهمید که باید مرکز فتنه را بزند! آری قلم را برداشت و بعد از عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا، که بنی صدر عزل شده بود جریان لیبرال را رسوا کرد و گفت که جریان لیبرال «فهم، استعداد و خلاقیت» نیروهای حزب ال.هی را نابود می‌کند. حالا دیگر همه او را می‌شناختند، حتی اسرای عراقی هم به او می‌گفتند؛ «اخ الباقری؛ برادر باقری» روز ۹ بهمن ۱۳۶۱ که شد، برادرباقری به دیدار امام نرفت، دوربین شناسایی‌اش را برداشت و در فکه شمالی برای ادامه انقلاب اسلامی دوربین کشید چرا که می‌گفت «من برای امام حرفی ندارم!!» او عمل به تکلیف را به دیدار امام ترجیح داد و وقتی در همین ۹ بهمن به ش‌.ه.ا.د.ت رسید امامش زیر عکسش نوشت؛ « خدا آن ش.ه‌.ی.د شب زنده‌داری ما را با ش.هدای صدر اسلام محشور نماید» آری او شب زنده‌دار انقلاب اسلامی بود، پس زنده است و ما را زنده می‌کند پ.ن؛ دلتنگ فکه شمالی در روز عید مبعث و ش‌.هادت حسن باقری تهران، ۹ بهمن ۱۴۰۳ https://eitaa.com/joinchat/1062011092Cc44bc57306
محمد علیان
آن دو جمله!!! روزهای سخت تابستان ۱۳۹۵ را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد، بعد از ۲ سال تلاش بدون وقفه در ط
آن دو جمله!!! روزهای سخت تابستان ۱۳۹۵ را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد، بعد از ۲ سال تلاش بدون وقفه در طرح ولایت دانشجویی و ارائه طرح امتداد دانش‌پژوهان آن حالا باید با همه آنچه خودم را برایش آماده کرده بودم‌، خداحافظی می‌کردم! چرا که رئوسای وقت تمایلی به این کار نشان نداده و ما را دور سر خودشان می‌چرخاندند! این خروج سخت و دل کندن، در عین دوری از خانه‌ای که چشم انتظار آمدن «دختر اولم-فاطمه خانم» بودیم بیش از پیش من را در تنگنا می‌گذاشت. فراغت حاصل از آن خروج خیلی طول نکشید که خودم را در میانه قرارگاه پیشرفت و آبادانی دهستان‌های محروم پیدا کردم و باز هم دوری از خانه، جز لاینفک این کار بود، جوری که اول هفته به تهران می‌آمدم و اگر میشد آخر هفته‌ را به اصفهان برمیگشتم تا کمی مونس خانم خانه در آن دوران سخت باشم. خروج از طرح ولایت، محیط پیچیده و مبهم کار جدید، دوری از خانواده در آن شرایط و شب‌های تنهایی در یک ساختمان چند طبقه، دست به دست هم می‌داد تا در سکوت احساس بن‌بست کنم و پیش خودم بگویم از کجا معلوم این کار هم مثل قبلی‌ها نشود؟ در این بین آنچه می‌توانست کمی شرایط را بهتر کند مطالعه بود و طبق معمول مطالعه دفاع مقدس در اولویت. کتاب را باز کردم، در قسمت پیش گفتار صفحه ۸ خط چهارم من را میخکوب کرد؛ « چیزی که دشمنان و آمریکایی‌ها را به تنگ می‌آورد، این است که ما در فکر کردن به بن‌بست نمی‌رسیم و این باعث می‌شود در عمل نیز به بن‌بست نرسیم»؛ انگار دریچه‌ای دیگر به رویم باز شده بود که چند خط بعد جمله‌ای دیگر کار را تمام کرد؛ « در عوض روحیه ایمان و توکل‌ به‌ خدا، جایگزین آن آیین‌نامه‌ها شد» دو جمله را کنار هم گذاشتم و در حاشیه کتاب نوشتم؛ حسن باقری: «تفکر بر پایه ایمان»! آری حالا شب‌های من با خواندن کتاب روایت زندگی او می‌گذشت و این شب‌ها روزها را سازماندهی می‌کرد و نوع نگاه به همه چیز را تغییر می‌داد. ای عزیز مقیم فکه شمالی، از آن روز تا به الان ۹ سال می‌گذرد و من که تو را تجلی عقلانیت بر پایه ایمان یافتم، ۲ روز پیش یک بار دیگر در سطحی بالاتر فهمیدم که این مولفه را تو از امام (ره) گرفته‌ای و به صورت عینی آن را در دفاع مقدس معنا کرده‌ای! پس ای شب ‌زنده دار انقلاب اسلامی، مثل همیشه سرم در برابرت پایین است، آن دو جمله‌ات در گوشم می‌پیچد و می‌خواهم که دستم را در مسیر ساخت آینده مبتنی بر عقلانیت برخاسته از ایمان بیش از پیش بگیری. پ.ن: این ها را نوشتم که یادم نرود چگونه حسن باقری من را از بن‌بست خارج کرد. تهران، شامگاه ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ https://eitaa.com/joinchat/1062011092Cc44bc57306