بسم رب الشهدا
امشب بهصورت کاملا ناگهانی و بدون هیچ اخطار قبلی صفحه اینستاگرام بنده از دسترس خارج شد
بعد عملیات راهیاننور امسال بعضیها پیام داده بودن که یا کوتاه بیا یا شروع میکنیم به زدن... 😂😂😂
خب الان مثلا با این اتفاق من کوتاه میام ... 😉😉😉
اینستاگرام و ... ابزاری بیش نیستند ... مسیر مبارزه برای ما بسته نیست و فرا رسیدن آن روز معین هم نزدیک است ...
بعون الله تعالی ...
۹ فروردین ۱۴۰۳، اصفهان
#آزادی
#آزادی_بیان
#مبارزه
#پیشرفت_انقلاب_اسلامی
https://eitaa.com/joinchat/1062011092Cc44bc57306
محمد علیان
این روزها، شبیه آن روزها در ادامه بخوانید 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2309030767C6f2e59ffd6
این روزها، شبیه آن روزها
سفرهای مربوط به پیشرفت منطقهای کمتر که نشده هیچ، بیشتر و فشردهتر شده، بعد از ۲۴ شهرستانی که قبل اربعین رفتم، آخر هفته گذشته ۵ شهرستان از استان ایلام رو رفتم و شنبه(یعنی دیروز) ساعت ۵ صبح راهی مشهد و بعد سرخس برای پیگیری کارهای تحقق سند پیشرفت شدم،امروز صبح ساعت ۵ از سرخس راهی شهرستان «قوچان» شدم و بعد از نماز ظهر از قوچان راهی شهرستان «درگز» و بعد از نماز مغرب از درگز راهی مشهد برای رسیدن به پرواز تهران، حالا بعد از طی کردن حدود ۹۵۰ کیلومتر در یک روز، رسیدم فرودگاه تا حوالی ساعت ۱:۳۰ بامداد برسم تهران و صبح فردا بعد نماز صبح از اول!
در این بین حال جسمیام شبیه دوران این عکس است،دوره صراط نور ۱۴۰۰ و مریض احوالی که اینجا آخرین نفسها را برای روایت فتح المبین میزدم و نفسم به خاطر سرفههایم به سختی بالا میآمد حالا دوباره سرفهها به سراغم آمده و توانم را بهشدت در این فشردگی ها میگیرد چاره ای نیست باید ساخت!
و اما بعد
ما راهی جز رفتن برای ماندن نداریم، ما نمی توانیم بنشینیم گوشه دفتر و خانه؛ قیافه روشن فکری به خود بگیریم همانند محسن رنانی که ؛« آخ ایران دارد نابود میشود» و با کشیدن دو نخ سیگار و یک اسپرسو دبل( من به گور خودم بخندم اگه از این کارا بکنم😉) کتاب نسخه صفر توسعه بنویسیم و ایران عزیز را سیاه ترسیم کنیم. ما حتی نمیتوانیم سرمان را بر گوشه دیوار بگذاریم و یک چفیه بر روی سر خود بیندازیم و بگوییم؛ « ش.ه.د.ا شرمندهایم» و با نغمه فلان مداحی به خلسه برویم تا بلکه با کمی تخدیر فارغ از دنیا شویم. نه، هیچکدام اینها مسیر و راه و روش ما نیست، روش ما همان روش ح.س.ن باقری است که در دل عملیات طریق القدس وقتی برای هدایت عملیات به خط مقدم می رفت در سکوت رادیویی و ماشین چراغ خاموش دچار سانحهای شد که آهن جلوی جیپ، پیشانیاش را پاره کرد و وقتی بههوش آمد،اولین سوالش این بود که به فلانی گفتید آنجا برود یا نه ؟ فلان پل چی شد؟ فلان نقطه که فلانی بود چه اتفاقی افتاد ؟
آری راه و روش و مسیر ما همین است،مریض می شویم! نوش جانمان،سختی دارد؛ چشممان روشن! عدهای هم دنبال زیر بغل مار هستند، خب به درک! عدهای دیگر هم هنوز افسوس میخورند که چرا فلان نشد؟ خب باشد ادامه بدهند؛ به قول اصفهانیها؛ « طرف عباش رو گرفتِس بالا که نِجِس نشه»
راه ما حرکت از مبنا تا میدان است، حلوا هم خیرات نمیکنند، با دمپایی ابری هم خط مقدم کسی را راه نمیدهند!
پ.ن: مقداری تند بود، اما لازم، محتاج دعاتون هستم
بامداد ۲۶ شهریور ۱۴۰۳، مشهد - تهران
#پیشرفت_منطقه_ای
#مبارزه
#پیشرفت_انقلاب_اسلامی
https://eitaa.com/joinchat/2309030767C6f2e59ffd6