eitaa logo
محمد علیان
555 دنبال‌کننده
104 عکس
40 ویدیو
2 فایل
پیشرفت و انقلاب اسلامی راه ارتباطی: @khakrizfekri @maliyan.ir" rel="nofollow" target="_blank">Instagram:@maliyan.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا و الصدیقین با توجه به محدودیت های ایجاد شده در پلتفرم هایی مانند اینستاگرام و در خواست همسنگران و مخاطبین محترم، از این پس در فضای ایتا، در این کانال مطالب رو منتشر می کنم باشد که مورد رضای الهی قرار بگیریم ماییم و نوای بی نوایی... بسم الله اگر حریف مایی... @moaliyan
من هم مقصرم... روایت میدانی ١ روز چهارشنبه ٣٠ شهریور است، صبح زود است که راهی صدا و سیما می شوم، حراست ورودی کارت ملی میخواهد، تقدیم می کنم، بعد بررسی سیستمی، می گوید ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟ می گویم نه. آدرس می دهد و بعد می گوید: لطفا حقیقت را بگو! لحظه ای به فکر فرو می روم که یعنی چی که بوق ماشین عقبی بسمت جلو هلم می دهد. به استودیو ١١ میرسم، هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث متفاوت است و مجری محترم مشخص است که نمودارهای ذهنی اش بهم ریخته، اما همراهی می کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می گویم و ثقل بحث اینجاست که : "برای برداشتن گامهای درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می گیرد" برنامه تمام می شود، راهی محل کار می شوم، به کارهای پیشرفت منطقه ای و... می پردازم، خبر شلوغی ها بالاگرفته است، عصر شده و به سرم میزند بروم کف میدان شاید بشود با این دهه هشتادی ها که می گویند آتش بیار معرکه شده اند صحبت کرد، تجربه ٨٨ تا ٩٨ هست، آنجایی که وقت میذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی بعضی ها رها می کردند و برمی گشتند! می روم خ.حجاب و به سمت کشاورز قدم میزنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می کند و همان اول مقداری متلک چیزدار نصیبم می شود، همین اول می فهمم این ها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می کنم، به تقاطع وصال-ایتالیا می رسم، جمعیتی که شعار می دهند در حال بیشتر شدن هستن، سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم، به شانه یکی از پسرها میزنم، برمی گردد: - یاعلی ریشو؟ -محمد هستم و دست دراز می کنم. -دست می دهد، ارسلان هستم. -کجا بسلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست بند؟ -نه هیچکدام. میخوام باهاتون بیام - ما داریم میریم انتقام بگیریم، به قیافت نمیاد - چرا اتفاقا منم میخوام انتقام بگیرم - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمیاد ما رو اسکل نکن - نه به جان مسیح علینژاد، منم دنبال انتقامم؟ -ععع ایول مسیح رو میشناشی؟ حالا دیگر همراهشان شده ام. من بینشان هستم. این اولین بار است که اینگونه بین دختر و پسرها هستم. - اره، میشناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام؟ کی؟ - حسین علم الهدی؟ کیه؟ - از مسیح باحالتره؟ اصلا مسیح فقط زر میزنه؟ - درست حرف بزن! مسیح خط قرمز ماست! - یکیشان سریع دارد در گوگل سرچ می کند و با دوتا فحش رکیک به مسئولان می گوید: قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟ - گفتم که باحالتره!اصلا حسین ما ادم کشته و بدجوری انتقام گرفته! - دمش گرم از حکومتی هازده؟ -اره از اون بالایی ها؟ - حاجی عکسش رو نداری -محمد هستم -ما بگیم ممد؟ -بفرما -یه خانم می آید جلویم، گوشی بدست، از حسین که حکومتی زده بگو، میخوام با صدایت پادکست درست کنم برای مبارزه! -اینطوری نمیشه بیایید یه گوشه. می پیچیم تو یه فرعی کنار جوب میشینیم! به چشم ١٠ نفر میشن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگار ها تعارف می شود، به من هم تعارف می کنند، میگم تو ترکم، می خندن - ارسلان: بگو میخوایم بریم - شروع می کنم و خاطرات مبارزه حسین علم الهدی و کشتن ساواکی ها در کرمان و... را برایشان می گویم، ارام ارام چهره ها متفاوت می شود، یکیشان بلند می شود و دوتا فحش خاردار می دهد و می رود. اما بقیه نشسته اند و من داغ تر حرف میزنم تا شهادت حسین علم الهدی زیر شنی های تانک... ادامه 👇👇👇 @moaliyan
من هم مقصرم... روایت میدانی ١... ادامه 👇👇 یکی از دخترها شالش را سرش می کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می کند که ناگهان چند نفر دنبال چند زن و مرد هستن که مشخص است حرفه ای هستند هر دوطرف، با صدای این اتفاق همه حساس می شویم. - یکی از دنبال کننده ها که با لباس عملیات مشکی s313 هست تا ما را می بیند جلو می آید، چه غلطی می کنید اینجا؟ سرم را بلند می کنم : من مسئولشان هستم. -شما؟ -دوست شما! - پاشید متفرق شید بزن بزن شروع شده - دختر و پسر ها و من بلند می شویم، یکیشان جلو می آید خیلی نزدیک، لباس s313 کنار من است، ممداقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر میشیم - دست برادر s313 را میگیرم، کنارش می کشم، حرف میزنم و میگم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه! - به من نگاه می کند: بخدا تازه از اربعین و موکب داری امده ام، خسته و داغان، خداخیرت بدهد، هر گلی زدی به سر خودت زدی... و میرود - بر می گردم، از جمعیت ١٠ نفره دختر و پسرها، ٧ نفر مانده اند. - می گویم:نمیخواید برید تظاهرات مگه؟ - با مدل مسیح بریم یا حسین؟ -انتخاب با خودتان؟ - سر دوراهی گیر افتاده اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن - یه جمله می گم و خداحافظی می کنم: حسین قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده اما مسیح اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم - یکی از پسرها: بس که این مسیح فلان فلانه... خداحافظی می کنم که بروم، سه نفرشان با من می آیند، نزدیک فسلطین هستیم، دیگر حریف سوال هایشان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را میبرم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین، سه جلد"سفرسرخ"میخرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها و می گویم: این شما و این حسین... - میزنیم بیرون، میخواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می آید: - اسمم فاطمه است، تو گروه مینا صدایم می کنند. - عکس فاطمه خودم را نشان می دهم که منم یک فاطمه دارم. - بغضش می ترکد، خوشبحال فاطمه که بابایی مثل تو دارد... میخواهد حرف بزند، نمیتواند. پسرها سرشان پایین است... - دیگر وقت گذشته و هوا دم تاریکی است، میگم چه می کنید؟ - هر سه می گویند بر میگردیم خانه حسین بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می کند. شماره میخواهند، میدهم... - خداحافظی می کنیم، حالا اول طالقانی بسمت ایرانشهر هستم، اشک هایم میریزد که چقدر کم کاری کرده ام برای این دهه هشتادی ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پتک در مغزم کوبش دارد... یک جواب دارم فعلا: در کنار همه دشمنان و... من هم مقصرم... و یک جمع بندی: فردا زودتر بیایم شاید بتوانم بیشتر اثر گذار باشم... @moaliyan
و اما بعد... از دیروز که مطلبی پیرامون حضور در خیابان ها در اتفاقات اخیر نوشتم، بر خوردهای مختلف از نظرات عمومی تا دایرکت و پیامک و زنگ صورت گرفت، که هر کدام قابل احترام است و باید بگویم که دو روز دیگر هم در ٣١ شهریور و ٢ مهر هم رفتم که به ترتیب یکی از آن ها به ماجرای منافقین و شهدای ترور ختم شد و اثرات خودش را داشت و روز ٢ مهر با موضوع نقشه برای عملیات شروع شد و به شهید حسن باقری ختم شد که شاید نوشتم. آنچه در این ٣ روز حضور در میدان فهمیدم را در چند محور جمع بندی می کنم: ١. اولا که ما اصلا مدیریت خبر و رسانه نداریم چرا که ما روایت اول را نمیگوییم،بلکه همیشه اول محکم می خوریم و بعد دنبال دفاع در زمین طراحی شده هستیم که همچنان ماجرایش در اتفاقاتی مانند خانم "نیکا شاکرمی" یا قائله چابهار و زاهدان باقی است. ٢.دوما که در کنار نیروهای امنیتی که باید به دنبال منافقین داخلی و حرفه ای ها باشند، بهتر است نیروهای اجتماعی - فرهنگی هم به میدان بیایند و نقاط شروع بحران را با گفتگو و مداخلات نرم کنترل کنند، چرا که زمان و مکان قرارها مشخص است یا بعد روز اول و دوم مشخص می شود ٣.قبول کنیم که نوع اعتراضات و معترضین متفاوت شده و نسل دهه هشتادی که در انتخابات ٨٨ تازه حداکثر ۴ سالش بوده هیچ ذهنیت و هویت تاریخی برایش شکل نگرفته و این یکی از نقاط بحران آفرین و ظرفیت ساز مااست که باید برایش چاره کنیم و هر چه چشمهایمان را ببندیم دیرتر میشود ۴. الگوی اعتراض عمومی در کشور ما باید چگونه باشد و مردم اگر نسبت به موضوعی معترض بودند چه باید بکنند تا فرصت برای معاندین فراهم نشود و آسیب و تخریب صورت نگیرد؟ ۵. در سطح حکمرانی به زنجیره وار بودن اتفاقات معتقد باشیم و بدانیم که در یک جنگ ترکیبی تمام عیار قرار داریم که یکی از محورهای اساسی اش "عصبانی سازی و تولید نارضایتی عمومی تدریجی" است و نباید با این قضیه بازی کنیم، برای مثال الان وقت طرح این سوال است که چه کسی و جریانی ماجرای "گشت ارشاد و حجاب" را در شرایط فعلی داغ کرد؟ آیا موضوع اصلی ما امروز این است؟ ۵. ما در مورد نقش آفرینی زنان در امر نظام سازی اجتماعی هیچ برنامه ای نداریم و بهتر است بدانیم که طبق مطالعات آینده پژوهی تا ١۵ سال آینده ٧٠ درصد مسئولیت های دنیا در اختیار" زنان" خواهد بود و حالا سوال این است که نحوه برخورد ما با این روند تحولی چگونه باید باشد و نقشه ما چیست؟ نکات دیگری هم هست که بعدها می نویسم، اما در مورد بعضی از نکات فوق حرف هایی دارم که به بضاعت خودم خواهم نوشت تهران، ١٨ مهر، ١۴٠١ @moaliyan
هدایت شده از همپای پیشرفت
🔰 فراخوان رویداد آموزشی رمپ 👈 محورهای رویداد: ✔️ آشنایی با نظریه پیشرفت از منظر امامین انقلاب ✔️آشنایی با فناوری طراحی نقشه پیشرفت جامع منطقه‌ای ✔️الگوی نقش، شایستگی و انتظارات از حلقه‌های میانی ✔️شاخص‌های پیشرفت منطقه‌ای ✔️الگوی مسئله‌شناسی در تدوین سند جامع پیشرفت منطقه هدف ⭕ مزایا 🔻بکارگیری نفرات برتر به عنوان راهبر هسته‌های پیشرفت منطقه‌ای 🔻اتصال به زیست‌بوم پیشرفت منطقه‌ای کشور 🔻گواهینامه پایان دوره 🔵ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر: hampa-pishraft.ir @hampa_ir
مسئله را جمع نکنیم... حل کنیم ١. خروج از چرخه عصبانی سازی تدریجی آنچه در پی اتفاقات اخیر پس از ماجرای مرحوم خانم امینی پیش آمد و تا به امروز ادامه دارد و با اتفاقات دیگری مثل دختران دانش آموز اردبیلی شاید مدت دار هم بشود، نشان از پیچیدگی و وجود زمین طراحی شده و اهداف مشخص شده دارد. ساده ترین سطح برخورد با این اتفاقات و مسائل علی آن، این است که با فشار امنیتی بدنبال جمع کردن آن باشیم که البته باید در مقابل آنهایی که فضای زندگی را ناامن کرده و به اقتدار جامعه لطمه میزنند محکم ایستاد و برخورد کرد. اما باید باور کنیم که اگر فقط به دنبال "جمع کردن" مسئله ها باشیم، به مزمن شدن و خلق شکست های عمیق تر اجتماعی در آینده ای نه چندان دور کمک کرده ایم، پس بهتر است بجای "جمع کردن" بر روی "حل کردن" تمرکز کنیم. حال اگر بخواهیم به "حل" و ریشه های اتفاقات اخیر بپردازیم، باید اقدامات را در چند دسته، طبقه بندی کنیم و در پی این طبقه بندی انجام اقدامات "فوری" در این روزها از نیاز های ماست که یکی از آن ها "خروج از چرخه عصبانی سازی تدریجی" است. یعنی چه؟ بدلایل مختلف داخلی و خارجی معتقدم ما در یک چرخه طراحی شده برای افزایش عصبانیت اجتماعی در همه سطوح جامعه قرار گرفته ایم و الان حتی آن ها که در اتفاقات اخیر به میدان اعتراض و آشوب نیامدند اگر مقداری سر صحبت باز شود اعلام نارضایتی های قابل توجهی خواهند داشت. پس با توجه به اینکه زمین طراحی شده به دنبال عصبانی سازی جامعه آن هم بصورت تدریجی است تا در زمان های لازم از آن بهره برداری کند، لازم است تا هوشمندانه این چرخه را بشکنیم و از آن پیاده شویم تا اولا سطح عصبانیت ایجاد شده را افزایش ندهیم و ثانیا از رشد یا خلق زمینه های جدید عصبانی سازی تدریجی در جامعه جلوگیری کنیم و ثالثا حواسمان باشد در این گونه زمین ها بازی نخوریم و بازی نکنیم چرا که چرخه های اینچنینی بخشی از چرخه ی بزرگتری با عنوان "چرخه های معیوب و بحران آفرین اجتماعی" است. خب حالا سوال این است که چگونه بصورت فوری از چرخه عصبانی سازی تدریجی خارج شویم؟ تلاش می کنم در چند پست نسبت به پاسخ این سوال نکاتی را بنویسم، هر چند می دانم که از همین الان تلفن ها و... شروع می شود که فیتیله کار را پایین بکش! پ.ن.١: فهم و پذیرش اینکه بجای "جمع کردن" مسئله ها باید بدنبال "حل کردن" آن باشیم، گمشده سال های گذشته، حال و آینده ما است که خیلی ها دوست ندارند به آن بپردازند. پ.ن.٢: در مشهدالرضا نائب الزیاره شما به شرط لیاقت هستم. ٢٧مهر ١۴٠١
مسئله را جمع نکنیم، حل کنیم ١. خروج از چرخه عصبانی سازی تدریجی: الف. عبور از مصادیق عینی تولید و استمرار عصبانیت یکی از کارهایی که می تواند نقش خوبی در خروج از چرخه عصبانی سازی ایفا کند این است که بدانیم خواسته یا ناخواسته بعضی ها به عنوان مصداق عینی تولید و استمرار عصبانیت در ذهن عموم جامعه ثبت شده اند. برای مثال آ. عرفاتی به یکباره توئیتی می زند که رئیس جمهور گفتند: "اگر پسر رفت، پدر هم برود" و زیر مطلبش هشتک می زند: و بعد کاشف به عمل می آید که پسر معاون زنان رئیس جمهور خیلی وقت است که رفته است اما معاون زنان نمی رود یعنی نمیشود که برود چون بانویی دیگر برای آمدن و ماندن او تلاش ها کرده و می کند و چند وقت بعد خ.چنارانی نماینده نیشابور در مجلس داد میزند که ۴۵٠٠ نفر از فرزندان مسئولان در خارج از کشور هستند! حالا شما خودتان را جای مردم بگذارید بالاخره خارج رفتن خوب است یا بد؟ اگر بد است چرا فقط برای ما بد است؟ چون اگر یکی از اعضای فرزندان خانواده ای قصد استخدام در اداره دولتی را داشته باشد و فرزند دیگر خانواده در خارج از کشور مشغول تحصیل باشد، به احتمال زیاد دستگاه های امنیتی به دلیل امکان سوار شدن سرویس های امنیتی بیگانه بر روی فرزند خارج رفته، فرزند مقتاضی استخدام را رد می کنند. بعد شما به این مردم حق می دهید عصبانی بشوند یا نه؟ حق می دهید در این تعارضات دچار ابهام بشوند؟ به آن دختر و پسر نوجوان که در همان خانواده است و در حال تحصیل در مدرسه است حق می دهید که سوال بپرسد که سرویس های امنیتی بیگانه فقط برای ماست؟ و برای فرزند معاون رئیس جمهور و... نیست؟ چرا روی این موضوع ایستاده ام؟ بخاطر اینکه رفتارهای دوگانه حاکمیت منجر به تولید تعارضات می شود و تعارض هم حل نمی شود و این عدم حل تعارضات افراد را آزار می دهد و آن وقت در زمانی که اوضاع بحرانی می شود خودش را نشان می دهد و حالا حاکمیت بجای عبور از عده ای که زمینه ساز دردسرها شده اند، در همین ایام به آن ها تریبون می دهد. خیلی صریح و محکم می گویم، مادامی که افرادی که مصداق تولید و استمرار عصبانیت شده اند را کنار نگذاریم، نمی توانیم از این چرخه پیاده شویم و اگر این جرأت را پیدا کردیم آن وقت در ساحتی دیگر به خودمان اجازه نمی دهیم چنین افرادی را در رئوس مسئولیت های حاکمیتی بکار بگیریم. پ.ن:جریان های دانشجویی و تشکل های منتسب به انقلاب اسلامی چرا موضوعات اینچنینی را مطالبه نمی کنید؟ مراقب باشید در کوران فتنه ها بعضی ها قسر در نروند! تهران، ٢ آبان ١۴٠١ @moaliyan
١.خروج از چرخه عصبانی سازی تدریجی: ب. لشگرکشی نکنیم یکی دیگر از اقداماتی که می تواند منجر به خروج فوری از چرخه عصبانی سازی شود این است که "لشگرکشی" نکنیم. شاید بعضی ها خرده بگیرند، اما باید بدانیم که آنچه امروز اتفاق افتاده است، اثر جنگ ترکیبی تمام عیاری است که یکی از مولفه هایش "اختصاصی سازی سلولی" است. به این معنا که جریان معاند با همه ابزارهایش راهبرد "فرد به فرد" را به کار گرفته است و منتظر است تا شرایط برای ایجاد بحران فراهم شود. حالا افرادی که هر کدام به دلیلی به خیابان آمده اند و اختلاط معترض و آشوبگر، شفافیت صحنه را سخت کرده است، یکی از بدترین کارها این است که ما هم به دنبال "لشگرکشی" باشیم حالا یک روز به بهانه سالروز شهادت پیامبر عزیز اسلام(ص) و امام مجتبی(ع) یا روزی دیگر به بهانه جشن میلاد پیامبر(ص). یک نکته را همین جا بگویم، منظورم نفی حضور در مراسمات آیینی و انقلابی مانند ١٣ آبان و ٢٢ بهمن و روز قدس و... نیست، بلکه حرف این است که اگر ما به تحریک جریان خاصی به میدان آمدیم یعنی در زمین طراحی شده توسط او داریم بازی می کنیم و آن وقت زمینه را برای فاجعه سازی در ماجراهایی چون اجتماع بانوان اردبیلی بخاطر پرکردن خیابان ها با دانش آموزان دختر فراهم می کنیم. حالا اگر ما بجای لشگرکشی خیابانی در سالروز میلاد پیامبر و برگزاری ١ جشن متمرکز، به سراغ برگزاری ١٠٠ جشن محلی در تهران می رفتیم و همزمان با این جشن های کوچک گفتگوهای اجتماعی را رقم میزدیم بهتر نبود؟ دانشجویانی که در کف میدان دانشگاه با جریان حرمت شکن صف آرایی می کنند و از آبرو و جان می گذرند، آیا به این هم فکر می کنند که می شود با تشکیل جمع های کوچک در خوابگاه و...گفتگوها را راه بیندازند و نفر به نفر وقت بگذارند برای تبیین؟ آری سخت است، نیاز به حوصله دارد، فحش خوردن مستقیم دارد، مطالعه و عمیق بودن می طلبد! آنچه مسلم است این است که ما در سال ٨٨ نیستیم که بخواهیم با تجمعات بزرگ کار را جمع کنیم، بلکه در ١۴٠١ هستیم با اقتضائات خاصش که بنده معتقدم با لشگرکشی و میتینگ خیابانی مسئله حل که نمی شود هیچ، دو قطبی سازی و فاصله اجتماعی بیشتر می شود و این همان خواسته دشمنان ایران قوی و یکپارچه است، پس در رفتارمان دقت کنیم پ.ن: در این لشگرکشی ها بعضی ها می خواهند بگویند "ما هم هستیم"، خطاب به آن ها باید گفت، یادتان باشد آنچه را در عملیات رمضان شکست ما رقم زد، غرورهای بی جای آقایانی بود که "بلدم بلدم شان" گرفته بود. تهران، ٣ آبان، ١۴٠١ @moaliyan