eitaa logo
♡حسینیـہ معلی♡🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
5هزار ویدیو
28 فایل
💠در دستگاه امام حسین مسابقه، مسابقه دیده نشدن است💠 🍂این کانال وابسته به هیچ ارگان و... دولتی نیست...!!! جهت حمایت وپشتیبانی از برنامه تلویزیونی "حسینیه معلی" +جهاد تبیین🍂 جهت ارتباط بامدیر کانال👇 @mojtaba_sp "تبلیغات" 👇 @hoseiniyehmoalla
مشاهده در ایتا
دانلود
در آستانه ویران شدن لس آنجلس، یادی کنیم از شهید علی لندی. نوجوانی اهل ایذه که در ۱۸ شهریور ۱۴۰۰ در یک حادثهٔ آتش‌سوزی، پس از اقدام به نجات دو نفر از همسایگان اقوامش، دچار سوختگی شد و مدتی بعد به شهادت رسید. ـ •💛🕊. 🔸♡حسینیـہ معلی♡ 💠 " حسینیه ای به وسعت ایران " ☑️ کانال ♡حسینیـہ معلی♡               ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ @hoseiniyehmoalla               ┈┉┅━❀💠❀━┉┉┈
👌قدیمی ها میگفتند: لباس مرد، تمیز بودن زن را نشان می‌دهد. لباس زن، غیرت مرد را نشان می دهد. لباس دختر، اخلاق مادر را نشان می‌دهد و لباس پسر، تربیت مادر را نشان می‌دهد. رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که در تربیت ما نقش داشتەاند. آنها خواندن و نوشتن بلد نبودند، اما در دانش گفتار، تسلّط داشتند. آنها ادب را نمیخواندند، اما ادب را به ما یاد دادند. آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را مطالعه نکردەاند، اما هنر زندگی را به ما آموختند. آنها یک کتاب دربارۀ روابط مطالعه نکردەاند، اما رفتار و احترام را به ما آموختند. آنها در دین تحصیل نکردند، اما معنای ایمان را به ما آموختند. آنها کتاب برنامەریزی را نخواندەاند، اما دور اندیشی را به ما آموختند. آنها به ما یاد دادند كه به دیگران، چگونه احترام بگذاریم ... ‌‎‌‌‎‌ •💛🕊. 🔸♡حسینیـہ معلی♡ 💠 " حسینیه ای به وسعت ایران " ☑️ کانال ♡حسینیـہ معلی♡               ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ @hoseiniyehmoalla               ┈┉┅━❀💠❀━┉┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴نامه یک بانو به بانوان عزیز 👌 مهربانوی عزیز سلام! روز مرد نزدیکه به نظرم اومد چند جمله ای هم از مردها بگیم... کلی عکس و متن دیدم اینروزا برای روز مرد... خانمی که کیکی به شکل جوراب درست کرده یا دسته گلی از جوراب... جملاتی مثل .... در ظاهر شاید تمام اینا شوخی به نظر برسن اما... توی این زمونه مرد بودن جرات میخواد واقعا مردانگی میخواد که برای رفاه حال زن و بچه صبح زود بزنی بیرون و تو تاریکی شب برگردی... مردهای این دوره جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند مسئولیت زندگی، بی سر و صدا دونه دونه موهای تیره شون رو سفید میکنه... راستی خانوما، تا حالا همسراتون از آرزوهاشون براتون گفتن؟ بی انصافیه که اینهمه گذشت و مظلومیت و تلاش مردها رو نبینیم بانو....! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز... و به خطوطی که در اطراف چشم ها و پیشونی همسرت داره عمیق میشه... گاهی به جای اینکه تو آغازکننده باشی، سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم گوینده باشه و از خودش بگه... بانو..! گاهی عکسهاشو از جوانی تا الان کنار هم بچین و باور کن فقط تو جوانیتو توی این خونه نذاشتی... مرتب تلاششو در ترازو قرار نده و باعرضه بودن و نبودنش رو، با کمتر و بیشتر داشتن دارائیهاش قیاس نکن... سعیش رو ببین... و تغییراتشو بخاطر تو و زندگی مشاهده کن... موهای سفیدش را ببین... بانو! باور کن جهان هرگز به صلح نمیرسه اگر ما غرق مظلومیت خودمون باشیم... تربیت کامل نمیشه ، اگر یاد نگیریم که تمسخر مردان و زنان، در حقیقت تمسخر بخش مهمی از خودمونه... کاش یاد بگیریم بزرگ کردن و بزرگ دیدن همسرمونو... پدری کردن هاش رو... از بزرگیش برای بچه هامون بگیم کاش به جای هدیه دادنها و گرفتن ها، زمانی رو صرف شنیدن بدون قضاوت کنیم بانو جان بیا امسال کنار هر هدیه ای که برای همسرت گرفتی، توی یه برگ کاغذ حداقل 20 تا ویژگی همسرت رو هم بنویس و ازش بخاطر این ویژگی هاش تشکر کن... (اون رو هم ضمیمه ی هدیه ات کن) مطمئن باش نتایج شگفت آوری در وجود خودت و او خواهی دید... یادمون باشه بین ما، سپاسگزاری و مشاهده همه جانبه ی افراد خیلی کم شده... و نوشته ی تو سپاسگزاری بزرگی خواهد بود برای جهان و جهانیان ... 🌺 🍃پیشاپیش میلاد مولی الموحدین علی علیه السلام وروز شیر مردان سرزمینم مبارک باد 🌹🌹🌹🍃🌺 @hoseiniyehmoalla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_17119019472980562423939.mp3
4.99M
به نام علی به کام نجف واجب تر از کعبه شده احترام نجف به موی علی به جان نجف شیعه شدم من از ضربان اذان نجف 🎙 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ ❇️ @hoseiniyehmoalla
_ عیدکم مبروک شیعه علی -💚-
❤️امام علی علیه السلام : ♦️آن که کینه را کنار بگذارد ♥️قلب و ذهنش آرامش می یابد 📚(غررالحکم حدیث ۸۵۸۴) •💛🕊. 🔸♡حسینیـہ معلی♡ 💠 " حسینیه ای به وسعت ایران " ☑️ کانال ♡حسینیـہ معلی♡               ┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈ @hoseiniyehmoalla               ┈┉┅━❀💠❀━┉┉┈
♦️آن کس که نه با علی دل خویش بباخت چیزی نشناخت، گرچه بس چیز شناخت 🔹با هرچه بدی بود دلم ساخت ولی با آن که بدِ علی به دل داشت نساخت 🔹 خجسته میلاد مولود کعبه امیرالمومنین علی علیه السلام و روز پدر مبارک
♡حسینیـہ معلی♡🇵🇸
#قسمت_نهم #سالهای_نوجوانی قرار دوستانه در یک روز سرد زمستانی☃️☔️ ساعت هفت صبح هوا خیلی سرد بود د
هنگام تحویل سال ... 😍 روز شنبه بعد از نماز صبح سفره ی هفت سین را پهن کردم آیینه ی کوچک 🪞که دورش با نقش و نگار های خاص تزئین شده بود را از طاقچه برداشتم و در بالای سفره گذاشتم قرآن را نیز روبروی آیینه قرار دادم عکس قرآن که در آیینه افتاد نمای خیلی قشنگی ایجاد کرد ،هفت سین آماده شده را در سفره ی هفت سین گذاشتم ، بلند شدم نگاهی به سفره کردم خیلی زیبا شده بود کم کم لحظات تحویل سال نزدیک می شد . من همراه با خانواده دور سفره هفت سین نشستم و شروع به خواندن قرآن کردم که ان شاء الله امسال سال خیلی خوبی داشته باشیم مادرم دعا کرد، امسال انشالله سفر کربلا قسمتش شود. قطره ی اشک از چشمانش ریخت ، اشک چشمش را پاک کرد شروع به خواندن دعای تحویل سال شد.. یا مقلب القلوب و الابصار... بعد از تمام شدن دعا صدای توپ از رادیو شنیده شد همه به هم عید را تبریک گفتیم و خوشحال بودیم که سال ۱۳۷۴ در کنار هم آغاز کردیم بعد از یکی دو ساعت عید دیدنی ها شروع شد، من همراه خانواده به خانه مادربزرگم رفتیم چند ساعتی ماندیم همه عموهایم ، عمه هایم به آنجا آمده بودند ،همه به هم عید را عید تبریک می گفتند مثل شب چله خوشحال بودند که فرصتی پیش آمد که دورهم باشند من مشغول خوردن آجیل شدم مادربزرگم شیرینی ها و میوه🍊🍎 هایش را در گوشه ای قرار داده بود چون هوا گرم شده بود کرسی را جمع کرده بودند و میزی برای پذیرایی وجود نداشت. روز های عید طبیعت 🍃🌿روستا بسیار زیبا شده بود من یک روز با چند نفر از بچه های فامیل قرار گذاشتم تا به خانه چند نفر از فامیل ها برویم آن ها قبول کردند مسیر حرکت مان را از دشت انتخاب کردیم . رنگ سبزی بر دشت پهن شده بود حیوانات مشغول چرا کردند بودند گل زرد ، بنفش در جای جای دشت دیده می شد با دوستانم کمی در دشت دویدیم هیجان زیادی داشتیم کمی بعد در کوچه ها راهی شدیم و عید دیدنی را از خانه عمو هایم شروع کردیم حتی به خانه همسایه ها سر زدیم وقتی محله خودمان تمام شد محله های اطراف هم عید دیدنی رفتیم. روز سیزده فروردین همه ی فامیل قرار گذاشتند تا برویم کنار رودخانه اطراف رودخانه درخت های زیادی وجود داشت تا هم سایه مناسبی داشته باشد و هم برای اقامت مکان آرامی باشد وقتی در منطقه کوهستانی اطراف رفتیم یکی از عموهایم آتش🔥 درست کرد و با همکاری بقیه دیگ بزرگی گذاشت و زنان آش خوشمزه ای پختند زن پسر عمویم که تازه وارد خانواده ما شده بود. به بقیه کمک می کرد تا زیر انداز ها را پهن کنند و چای آتشی درست کنند بعد از مدتی چای آماده شد و همه مشغول خوردن چای با خرما شدند قبل از آماده شدن آش مشغول خوردن تخمه شدند . مثل همیشه صحبت کردند وقتی آش آماده شد در کاسه های روحی ریختند ، با کشک پیاز داغ تزئین کردند. پیازداغ را در سفره گذاشتند ، پس از نهار مشغول بازی هفت سنگ شدیم 😃خدا را شکر روز خیلی خوبی بود و در کنار اقوام خیلی به من خوش گذشت، تنها با نزدیک شدن به غروب سیزدهمین روز از تعطیلات به فکر تکالیف مدرسه افتادم البته خیالم از این بابت راحت بود چون در طول تعطیلات درس هایم را خوانده بودم. نویسنده :تمنا 💐🌱