eitaa logo
جعفر روحی|معلمانه
486 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
697 ویدیو
110 فایل
جعفر روحی ، معلمی با دغدغه های فرهنگی ،تربیتی ‌، رسانه ای و... 🇮🇷 کلاسی به وسعت سرزمینم 🇮🇷 آیدی بنده : @jafarroohi
مشاهده در ایتا
دانلود
جعفر روحی|معلمانه
▫️پر حجمی منکرات ، کم حجمی معروفات ! در جامعه ای که منکرات روز به روز در حال گسترش و زیاد شدن هستند
ضعف‌های درونی ما کدام است؟ 🔺تکیه‌ی ما بر دشمنیِ دشمنان خارجی به معنای اغماض از ضعف‌های درونی خودمان نیست. ‼️ما در درون خودمان ضعف‌هایی داریم؛ دشمن در موارد زیادی از ضعف‌های ما استفاده میکند؛ این ضعف‌‌ها را باید برطرف کنیم. ❗️ما ضعف در سیاست‌گذاری داریم؛ ❗️ضعف در اجرا داریم؛ ❗️ضعف در تلاش داریم؛ گاهی دچار تنبلی و دچار کاهلی در حرکت‌های خودمان می‌شویم؛ ❗️ضعف در [تشخیص‌] اولویّت‌های کشور داریم؛ ⚠️گاهی اوقات سر یک چیز جزئی، گروه‌هایی در درون کشور از خودمان با همدیگر درگیر می‌شوند، سر یک امری که ضرورتی هم ندارد، لزومی هم ندارد؛ از دشمن غافل [می‌شویم‌]؛ 📌اینها ضعفهای ما است.. 📝امام خامنه ای عزیز ۱۳۹۴/۰۸/۱۲ ┏━━ 🖌 ━┓ 🆔 @moallemaneh_ir ┗━━ 🖌 ━┛
💢 تصویر پانوراما از میدان سبعین صنعاء و جمعیت حاضر در جشن میلاد پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)
جعفر روحی|معلمانه
💢 تصویر پانوراما از میدان سبعین صنعاء و جمعیت حاضر در جشن میلاد پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)
🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه می‌کنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی خبرم. می‌گویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمی‌گرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره می‌گوید «علی بیا!». اشاره می‌کند که «سرت را جلو بیار». سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: «ان شاء الله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم «ان شاء الله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور میکنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: «یمن را دریاب ...!» ┏━━ 🖌 ━┓ 🆔 @moallemaneh_ir ┗━━ 🖌 ━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا