شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهیدسرفراز
💠 شهید هراچ هاکوپیان💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
بخنــد...😔
زندگے بعد تو بر هیچ ڪس
آسان نگرفت..💔
💔
سفره را جمع نکن! آمده ام پشت درم
من همان بیسروسامانشدهی خون جگرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
سحر آخر _ یا رحمان.mp3
8.42M
💔
#حرفهای_من_و_خدا
🌟 پرسهای شاعرانه حوالیِ یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر آخر ؛ اسم شریف #یا_رحمان
💔
به مِی فروش بگو سی شب است منتظرم
بیا که گوشهی ابرویِ ماه را دیدم!
#سعید_بیابانکی
#عیدسعیدفطرمبارک
#شهید_سیف_الله_شیعه_زاده🥀
در دهم شهریور سال ۱۳۴۸ در یک روز تابستانه چشم به این دنیا گشود و در آغوش پرمهر مادر💐 قرار گرفت تا لبخند خانوادهای را با صدای گریههایش آذین کند.
از محمودآباد کودکی از روستاهای خوش و آبوهوای👇
🌿مازندران، شهرستان محمودآباد، روستای ولم توابع بخش سرخرود🌿
با نگاهی بیآلایش در کنار خواهران و برادرانش جای گرفت.
در نخستین روز از ادوار کودکی طعم بیمادری را چشید😭 و بر حسب زمانه مورد تازیانه ناملایمات روزگار قرار گرفته و از آغوش گرم خانواده جدا شد.😔
کودکی که محبت را در بین همسن و سالان خود در بهزیستی شهرستان آمل جستجو می کرد واین محبت در کنار خواهرش یافت.😔
برای آشنایی زندگی این شهید بزرگوار به عنوان تنها شهید بهزیستی استان مازندران
نشستی با #رقیه_شیعهزاده خواهرشهید🥀 و
طیبه علیپور مربی شهید🥀 سیفالله شیعهزاده
ترتیب دادیم که نظر شما را به خواندن آن جلب میکنیم👇
چی شد که وارد پرورشگاه سازمان کودکان و نوجوانان بهزیستی آمل شدید؟
_سال 1350 پس از دست دادن مادر💐 و ازدواج مجدد پدر و ناتوانی مالیاش برای نگهداری فرزندانش، ابتدا من را که آن موقع چهار سالم بود به سازمان نگهداری کودکان و نوجوانان بهزیستی شهرستان آمل تحویل داد و پس از شش ماه سیفالله دو ساله به جمع ما پیوست.😭
چند خواهر و برادر بودید و شهید🥀 چندمین فرزند بود؟
_پنج خواهر و برادر که سیفالله 🥀سومین فرزند بود، برادر بزرگم پیش پدرم ماند، دو برادر و خواهرم نیز بدلیل سن پایینشان به سرپرستی دو خانواده درآمدند و من و سیفالله تحت حمایت بهزیستی قرار گرفتیم.
عکسالعمل شهید🥀 پس از ورود به پرورشگاه چگونه بود؟
_شهید 🥀بدلیل سن کوچک و بیپناهیاش به من روی آورد و تمام تنهاییاش را با وابستگی به من تامین میکرد.😭
چند سال کنار هم بودید؟
_سیفالله 🥀و من به مدت هفت سال در بهزیستی آمل زندگی کردیم سپس به بهزیستی مشهد انتقال یافتیم و طی این سالها هیچ کسی از خانواده و بستگان به دیدن ما نیامدند.💔😭
_ در پرورشگاه بهزیستی مشهد به مدت یک سال نگهداری شدیم که براساس یک تصمیمگیری دختران را به پرورشگاه تهران انتقال دادند و پسران را به تربیتحیدریه که شهید🥀 سیفالله نیز به همراه آنها بود.😭💔