••✾🌻🍂🌻✾•• یک شب در خواب دیدم... در گلزار شهدا هستم... تعجب کردم که چرا من اینجا هستم... یک قدم عقب گذاشتم،خواستم برگردم!اما کسی مانع بازگشتم شد... یک مرد با لباس های جبهه... چهره اش معلوم نبود،رفتم جلو تر... چهره اش نمایان شد... یک شک بزرگ!... او اینجا چه میکرد،خیلی متعجب شدم!... آرام اما متعجب گفتم:شهید ابراهیم هادی! آری آن مرد شهید ابراهیم هادی بود... با صدای رسایی گفت:سلام خواهرم یک آن از شک در آمدم... آرام سلام کردم... او با همان صدای رسا گفت:من آمده ام تا بهتان بگویم وقار یک خانم به چادری بودنش است. وقتی شما چادر یا همان حجاب برتر را انتخاب کردین برای هر مسئله کوچک یا بزرگ چادر را کنار نگذارید . من هم آمده ام تا پیغامی را که مادرم حضرت زهرا (س) به من سپرده تا به شما بگویم را برایتان بازگو کنم...مادرم فرمود: ای شهیدی که پروردگار تو را برای نوکری اش برگزیده این پیغام را به شهیده آینده من بگو (امنیت،سیاهی چادری است که پشت در خانه ای سوخت اما از سر نیوفتاد...) و ناگهان یک باره از خواب پریدم... صورتم خیس از اشک بود که چرا من را حضرت زهرا(س)برای نوکری اش برگزیده!.. (مهدیس پارسا) (بر اساس واقعیت) #ارسالی‌اعضا @moarefi_shohada

#پویش مطالبه سؤال حسن عباسی از وزیر اطلاعات توسط خانواده شهدا @moarefi_shohada

💌🍃 #خاطره دوسال پیش باهم رفته بودیم بهشت زهرا، یکی از مهمترین تفریحات و عاشقانه هایش با شهدا، تمیز کردن سنگهای مزار و چیدن گل روی آن بود.😍 رسیدیم به مزار شهید محرم ترک،☺️ رفت نشست کنار مزار و گفت: "سریع اینجا از من عکس بنداز!! "😉 با تعجب 😧گفتم : "چرا اینجا؟ پاشو کنار آقارسول ازت عکس بگیرم! "🙂 گفت :" نه! شهید ترک کلید فتح شهدای ایران توی سوریه ست! آقارسول و آقامحمودرضا هم اینجا عکس دارن! ازم عکس بنداز که بعد از شهادتم پخش کنی..." عکس انداختم اما به او خندیدم😄 و گفتم: اگر به عکس انداختن بود، الان نصف تهران شهید بودند!! گاهی فکر می کنم چقدر لحظه پروازش🕊 را دور میدیدم. حالا سه شهید کنار مزار محرم ترک عکس دارند!!! راوی :خواهرشهید 🌷 @moarefi_shohada

#عکس_مناسب_پروفایل ▪️السلام علیک یا ابالفضل العباس ▫️اباصالح محفل عباسـ﷽ــیون💔

ییخیلیب #عباسیم نهره فرات اوسته آذری بسیار دل نشین محفل عباسـ﷽ــیون💔

🌹#خاطرات_شهید🌹 "مفقود الاثر" می گفت:" دوست دارم مفقودالاثر باشم، این آرزوی قلبی من است. آخر در مقابل خانواده هایی که جوانانشان به شهادت رسیدند، ولی نشانی از آنان نیست، شرمنده ام". در روستای خودشان چند جوان شهید مفقودالجسد بودند، واقعا احساس شرمندگی می کرد. می گفت:" آرزو دارم حتی اثری از بدن من به شما نرسد". در نامه ای که برای دخترش، بنت الهدی فرستاد، نوشته بود:" دخترم شاید زمانی فرا رسد که قطعه ای از بدنم هم به تو نرسد، تو مانند رقیه امام حسین (علیه السلام)هستی، آن خانم لااقل سر پدرش به دستش رسید، ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما، نمی رسد". یکی از رزمندگان که از جبهه برگشته بود تعریف می کرد، که از او شنیده:" دوست دارم مفقودالاثر بمیرم، اگر شهادت نصیب من شود، دوست دارم مفقودالاثر باشم چون قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) هم ناشناخته مانده است". #شهید_محمدرضا_عسگری شهدا خواستن و شد ما نخواستیم و نشد....😔🍂