eitaa logo
شهدای مدافع حرم
913 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1هزار ویدیو
30 فایل
🌷بسم الرب الشهدا والصدیقین🌷 🌹هر روز معرفی یک شهید🌹 کپی با ذکرصلوات ازاد میباشد ایدی خادم الشهدا @Yegansaberenn
مشاهده در ایتا
دانلود
✨زندگی و نماز 📿 ❣به نماز سید كه نگاه می‌كردم، 🍃 ملائك را می‌دیدم كه در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشسته‌اند. ✨ رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز در پی تعلقات بود.  گفتم: «نمی‌دانم‏, چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.» 🌿 به چشمانم خیره شد. 🌱 «مواظب باش! كسی كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.» 🌹 گفت و رفت. 🍃 اما من مدتها در فكر ارتباط میان نماز و زندگی بودم. 🕊 «نماز مهمترین چیز است، نمازت را با توجه بخوان» (1). بار دیگر خواندم, اما نماز سید مرتضی چیز دیگری بود. ❤️  1- از سخنان سید مرتضی آوینی🌿 منبع: كتاب همسفر خورشید 🌙 راوی: اكبر بخشی🌹 💚 ✨ 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
✨دفتری سپید ، قلمی سرخ❤️🌿 ✨به چشمانش كه نگاه كردم، 🍃 تبلور ایمان را یافتم  سر بر خاك كه می‌نهاد، 🍃 هق‌هق اشك بود و ناله‌های بی‌قرار 💔 درست از همانجا حضور خدا را حس می‌كردی  لحظه لحظه رسیدن به قرب الهی را🍃  خاكی و متواضع با لباس ساده بسیج  دست در دست دلاوران از حماسه سازان گفت،✨  زمان گذشت و زمانه عوض شد. اما سید هنوز با دهان روزه و دعای زیر لب از سفرهای سبز آسمانی شاهدان جان بر كف، بر دفاتر سپید با قلمهای سرخ می‌نوشت.❤️🌱 منبع: كتاب همسفر خورشید🌙  راوی: دالایی🌹 ❤️ 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
🌱سفر حج✨ ❣سفر حج ، میقات با خدای عشق با پای دل راه سخت صفا و مروه را پیمودن كار عاشقان است. بین آنكه دلش مشتاق باشد،‌ با آنكه پایش مشتاق باشد فاصله‌ای است به وسعت آسمان تا زمین. 🌿 مرتضی كه از این سفر بازگشت،‌ به دیدارش رفتیم، در عرفات گم شده بود، می‌گفت: «آنقدر گشتم تا توانستم كاروان خودمان را پیدا كنم. خیلی برایم عجیب بود. من كه گم بشوم دیگر چه توقعی ازآن پیرمرد روستایی است.»  لبخندی بر لبانش نشست و ادامه داد :« بعد یادم آمد كه ای بابا! حدیث داریم كه هركس در عرفات گم بشود خدا او را پذیرفته است.» 🌱✨ صحرای عرفات، حضور صاحب‌الزمان (عج) و دل بی‌قرار آوینی، اگر تمام اشك‌هایش در جبهه بی‌شاهد بود،‌ آنجا كه دیگر مولایش دل بی تاب سید را می‌دید. آنجا كه حجه‌بن‌الحسن(عج) اشك را از روی گونه‌های مردان خدا پاك می‌كند، دستانش را می‌گیرد،‌ تا راه را گم نكند سیدی دست در دست سیدی والامقام هفت وادی عشق را با پای جان می‌دود. 💛🌿✨ منبع: همسفر خورشید🌙  راوی:‌ شهید سید مرتضی آوینی🌹 📿🌿 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
✨|• 🌹داروی درد وصال 🍃 ❣مرتضی خیلی خسته بود، خسته عشق و همه می‌دانند كه نوشداروی این درد، وصال است. در عملیات طریق‌القدس علی به شهادت رسید و در آغوش آوینی آخرین نفس را كشید، این‌بار خون بود كه از دیدگان مرتضی می چكید، برایش سخت بود، علی در نزدیكی او شهید شود و او كه كمی جلوتر بود....✨❤️  وقتی عشق حسین (ع) در جانت ریشه كرد،‌ 🍃 دیگر قدرت ماندن نداری، در قافله حسین(ع) كسی قصد ماندن ندارد همه بار سفر بسته‌اند،‌ آن‌روز كه رضا در كنار او به شهادت رسید،❤️ قریب دو ساعت مرتضی بی‌تاب و سرگردان در شلمچه راه می‌رفت، بی‌قرار بود گمان می‌كرد از قافله جا مانده است،‌ یا اینكه قافله سالار او را در كاروان خویش نپذیرفته است. آرام پرسیدم :«مرتضی جان چرا پریشانی؟» بغض گلویش را فشرد :‌«من نمی‌فهمم چرا در این مدت من شهید نشده‌ام.درست می‌دیدم كه درآخرین لحظه تیر به افراد نزدیك من می‌خورد و من سالم از كنار آنها بلند می‌شوم🍃   منبع: همسفر خورشید🌙 ❤️ ✨🌿 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
💫|• 🌱درباغ شهادت باز است ✨ ❣آن روزگار اتاق بچه‌های سوره تنها محفل انس كسانی بود كه «هنر دیانت مدار» را بر «دئانت هنرمدار» ترجیح می‌دادند. آن روز تازه خبر شهادت سفیر فرهنگ ولایت «صادق گنجی» را در روزنامه‌ها نوشته بودند. وارد اتاق كه شدم بوی خوش عطر «تی‌رز» به مشامم رسید، فهمیدم كه سید آنجاست. مقابل پنجره ساكت و منتظر ایستاده بود. جلو رفتم. دانه های درشت اشك گونه‌هایش را نوازش می‌كرد، با صدای بلند گفتم:«خدا قوت آقا مرتضی!» یكی از بچه‌ها سریع مرا به سكوت دعوت كرد، همانجا سر جایم نشستم نمی‌دانستم حالش بد است».🌱  ناگهان برگشت و با بغض گفت: « می بینی حسین؟ می بینی چه جوری داریم در جا می زنیم ؟  هفته پیش با او بودیم. کاش او را می شناختی. گل بود! به خدا گل بود، اونم چه گلی!... خوش به حالش 🍃 کی فکر شو می کرد به این قشنگی اونم بعد از این همه مدت که از قطعنامه می گذره بره ؟»🍃  دیگر چیزی نگفت. هق هق گریه امانش را برید. او عاشق رفتن بود و بالاخره پر کشید🕊❤️ #شهیداوینی❤️ #درباغ_شهادت🌿 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
🍁|• 🌱تشیع باشکوه ✨ ❣اواخر فروردین ماه بود، پیكر خونین و خسته سید مرتضی بر دوش امت حزب‌الله در مقابل حوزه هنری تشییع می‌شد،‌ در همین لحظه اتومبیل حامل مقام معظم رهبری در خیابان سمیه ایستاد،‌🍃 آقا برای ادای احترام به شهید علی‌رغم مسائل امنیتی از ماشین پیاده شد،‌ كنار پیكر سرباز دلخسته خویش ایستاد، و زیر لب زمزمه نمود، «انا لله و انا الیه راجعون» نگاهی به اطراف انداخت، در جست و جوی خانواده شهید بود. آقا آرام و بی‌صدا در حالیكه چشم به تابوت سید مرتضی دوخته بود، به راه افتاد خیابان سمیه هنوز صدای گام‌های آهسته مقام معظم رهبری را به دنبال پیكر سربازش در ذهن دارد.🍃✨ و چه سخت است،‌ كه سربازی را در مقابل چشمان مولا و مقتدایش به خاك بسپاری، و چه بغضی در دل دارد، سالاری كه فرزند،‌ سرباز و سردار فاتح قلبش را به خاك می‌سپرد. 💕 منبع : کتاب راز خون🌹 💜 🌿 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
📌 بعد از خوندن هردو رکعت نمازشب، مےخوابید و بیدار میشد تا دو رکعت دیگه بخونه. ازش پرسیدن چرا؟ 📍 گفت: را باید داد تا بشه... @moarefi_shohada
بسم رب الشهدا و الصدیقین..
#سلام_مولای_مهربانم 💫برای آمدنت دیر می شود، برگرد ❣زمان ز پرسه زدن سیر می شود، برگرد 💫در انتظار تو با کوله باری از وحشت ❣زمین دوباره زمین گیر می شود، برگرد 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹
نیست بوی آشنا را تاب غربت بیش از این از نسیم صبح، بوی یار می باید کشید... به تو نشستن که نه، باید ایستاد @moarefi_shohada
⚘﷽⚘ روشن از #روی_تو چشم و دلـ❤️ روز #صبحـ☀️ از نـام "تو" دم زد که دمید😍 #شهید_محمود_رضا_بیضائی #سلام_صبحت_بخیر_علمدار ✨ @moarefi_shohada ✨
شهادت مقصد نیست، راه است مقصد خداست و شهادت معقول ترین راه رسیدن به خدا... _شهید غلامرضا خدایی |🌸🍃 🌹✨ @moarefi_shohada ✨🌹