#ضیافت_شهدایی🕊
#عاشقانه_های_شهدایی💞
وقتي مي آمد خانه ☺️
من ديگر حق نداشتم كار
كنم...😉
بچه را عوض مي كرد
شير براش درست ميكرد 🍼
سفره را مي انداخت و جمع مي كرد...
پا به پاي من مي نشست لباسها را مي شست ،پهن ميكرد،خشك مي كرد وجمع مي كرد.... 😍🍃
آنقدر محبت به پاي زندگي ميريخت كه هميشه بهش ميگفتم «درسته كم ميآي خونه
ولي من تا محبتهاي تو رو جمع كنم، براي يك ماه ديگه وقت دارم.»😍💌
نگاهم ميكرد و ميگفت «تو بيشتر از اينا به گردن من حق داري.»☺️💞
يك بار هم گفت «من زودتر از جنگ تموم ميشم. 😔
وگرنه، بعد از جنگ به تو نشون ميدادم تموم اين روزها رو چهطور جبران ميكنم.»❤️
📝خاطره ای از همسر شهید ابراهیم همت
دوســــتان شهــــ🕊ــدا
#ضیافت_شهدایی🕊
#امروز_با_شهید_بابک_نوری♥️
🖋 #برگی_از_خاطرات📃
💠شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون داعش بود و آزادسازی هنوز انجام نشده بود😔
حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم بابک بود، من خوابم بردبیدارشدم دیدم نماز صبحه به بابک گفتم چرا منو بیدار نکردی پست بدم😳؟
✨ گفت لزومی نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود
گفت من خودم داشتم با خدای خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم🤲 و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود،
📎بنده خدا بابک نوری از خودگذشتگی نشون داد و تو اون هوای سرد حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو #شرمنده خودش کرد...🥀
@moarefi_shohada