یکم آذر سالگرد شهادت سمیه انقلاب💥خاطراتي از شهيده ناهيد فاتحي كرجو, دختری که به امام خمینی توهين نكرد، كوموله زنده به گورش كرد
💢دختري هفده ساله كه همه ناخنهايش را كشيده بودند...😰 موهای سر او را تراشیده و او را در روستا می گرداندند. شرط رهایی ناهید توهین به حضرت امام خمینی قرار داده بودند.اما ناهید استقامت کرده و دربرابر این خواسته ی آنها، شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجیح داده بود. مردم روستا، در آن شرایط سخت که جرات دم زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه ی این دختر اعتراض کرده بود. بعد از مدتی به آن ها گفته شد، او را آزاد کرده اند. ناهید در آن زمان هفده سال داشت...💢كار زيادي از او نخواسته بودند، گفتند به خميني توهين كن تا آزادت كنيم؛ همين!😇 اما همين چيز كوچك براي او خيلي بزرگ بود. آنقدر بزرگ كه حاضر شد به خاطرش ماهها اسارت بكشد، با سر تراشيده در روستاها چرخانده شود. ناخنهايش را بكشند و بعد از كلي شكنجههاي ديگر زنده بگورش كنند. براي دختر هفده سالهاي كه به بعدها سميه كردستان معروف شد، تحمل همه اينها آسانتر بود از توهين به امام و رهبرش...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصر_کاوه
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘🌺☘ شهید علی شفیعی از آن دسته انسان های پاک و ساده زیستی بود که در شب عروسی اش هم این سادگی را رعایت کرد، او در خانه ی یکی از همرزمانش مراسم ازدواجش را گرفت.
💕روایتی از مراسم عروسی ساده شهید علی شفیعی را در کلیپ بالا مشاهده کنید.
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💐 علی شفیعی در 18 آبان ماه 1345 در شهر کرمان و خانواده ای مذهبی پا به عرصه ی هستی گذاشت. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. در این زمان پدر را به خاطر سرطان از دست داد و در کنار مادر رنجدیده خود به دست و پنجه نرم کردن با فقر ایستاد.
💐در سال 1356 که 11 سال داشت کم و بیش در فعالیت های انقلابی علیه رژیم در مسجد جامع شرکت می کرد. در سال 1357 به دلیل شلوغی اوضاع مملکت، ترک تحصیل کرد و فعالیت های خود را با ورود به بسیج مسجد گسترش داد.
💐با شروع جنگ تحمیلی همراه با هدایای مردمی که به جبهه فرستاده می شد، پا به جهاد گذاشت و کم کم خود جزء رزمندگان اسلام در جبهه حضور پیدا کرد.
در سال 1362 وارد سپاه شد و علاوه بر حضور در عرصه جنگ، در فعالیت های سیاسی - مذهبی شهر کرمان هم شرکت داشت. با حضور در جنگ، با آن سن کم و بروز خصلت های بارزی چون مدیریت، تدبیر، اخلاص و عاشق بودن، شجاعت و روحیه دادن به بچه های رزمنده، نقوذ کلام، جذابیت و بسیاری از خصلت های دیگر توانست خیلی زود جزء فرماندهان فعال جبهه جنگ شود.
💐در عملیات های والفجر 8، بدر و کربلای هشت حضوری فعال داشت. علی سرانجام در عملیات کربلای 4 و سال 1365، پس از منهدم کردن سنگر دشمن، در حالیکه 20 سال بیشتر نداشت و تازه 4 ماه از ازدواجش می گذشت در محور عملیاتی جزیره ام الرصاص بر اثر برخورد ترکش خمپاره به بالای ابروی چپ یکی از مسافران آسمان شد.
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💌 وصیت نامه شهید والامقام علی شفیعی
🌷خدایا در این ساعت آخر که تا شهادتم چیزی نمانده اینطور عرض میکنم شهادت میدهم که خدا یکی است، محمد رسول و بنده خداست و علی(ع) ولی و رهبر تمام شیعیان.
🌷 خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترین دوستها و عشقها و اعمالها یافتم. پس مرا به سوی خودت فراخوان و بدان که از تمامی مظاهر جاری بردیم تا به تو بپیوندم، خدایا من خواهان شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم.
🌷خدایا عمریست پیشانی را بر در گاهت بر روی خاک گذاردهام پس در حقم لطفی بفرما؛ خدایا این دستها عمری در خانه تو را زده است. خدایا این چشمها بهانه تو را میگیرد و بی اختیار اشک میریزد، خدایا این خون که در رگهای من میچرخد همهاش به شوق توست. خدایا این زبان همچون لایههای ترک خورده زلالی باران تو را له له میزند پس خدایا با من آن کن که مرحمت و لطف وجود توست ای مهربانترین مهربان.
❤️ با درود و سلام خدمت حضرت حجتابنالحسنالعسکری و سلام بر نائب برحقش حضرت امام خمینی و سلام و درود بیکران به خانوادههای شهدا و مفقودین و مجروحین و اسراء جنگ تحمیلی و سلام مجدد بر تمامی رزمندگان اسلام که به حق پشتیبان انقلاب هستند. هدف از نوشتن این چند خط فقط این است که بر من واجب شده است آنچه که در زندگی و دیگر جاها بدهکار و یا هر مطلبی دیگر دارم شرح دهم و بهعنوان وصیت نامهای بر جای بگذارم.
❤️خدمت همسر محترم و بزرگوارم سلام عرض مینمایم ... اگر شهید شدم هیچ غم و غصهای را به قلب راه نده و همچون زینب(س) صبر کن که نصرت خدا نزدیک است.
❤️ای مادر مهربان غمگین مباش از اینکه فرزندی را از دست دادی و در مقابل خدا و حضرت زینب(س) سربلند باش، برایم طلب مغفرت نما که گنهکار هستم و مرا ببخش که نتوانستم در این عمر کوتاه قدر زحمات شما را بدانم.
❤️و اما صحبتی با شما دوستان و آشنایان و رفیقان و شما که مرا می شناختید... ای دوستان جنگ را فراموش نکنید و پیرو خط رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی باشید و حرکت کنید دنبال این رهبر عزیز. مساجد را که سنگرهای این انقلاب هستند حفظ کنید. تمام این شهدا که از کنار ما رفتند گفتند تکلیف این بیحجابی را معلوم کنید. امید است ای دوستان خداوند بر همه ما رحم کند و روز جزا بتوانیم جوابگوی حرکتهایمان باشیم.
❤️در پایان از همه کسانی که از من بدی دیدند خواهش میکنم ببخشید و عفو کنید امید است خدا هم عفو کند من هم بخشیدم اگر حقی بر گردن کسی داشتم. خدایا تو را به واسطه عظمت قدرت تمامی ماها عنایت بفرما. خدایا عفو کن ما را ببخش ما را که در مقابل تو هیچ جوابی نداریم بدهیم و بنده خوبی نبودیم خدایا رهبر ما را سلامت بدار و قائم مقام آن را بهسلامت خدا ما را در مقابل ولی عصر(عج) سربلند بگردان.آمین
☘انا لله و انا الیه راجعون. تا عملیات حدود نصف روز باقی نمانده همه آماده برای نبردی سخت با کافران هستند.»☘
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#شهید_سید_جعفر_موسوی، معلمی خوش سیرت که در عملیات مرصاد توسط منافقین به اسارت درآمد. منافقین#صورتش_را_لگد_مال_کرده و #زنده_زنده_پوست_کندند_و_سپس #سوزاندند.😭😭
لحظه شهادت
خرداد سال۱۳۶۷ زمانی که منافقین قصد حمله به مناطق غربی کشور را داشتند، سیدجعفر خبردار شد و راهی منطقه غرب شد. در آنجا درگیری سختی بین رزمندهها و منافقان صورت گرفت. از بین افراد اعزام شده فقط 5نفر مانده بودند. خواستند بین تپهها موضع بگیرند که گلولهای به پهلوی سیدجعفر اصابت کرد. سیدعلی میگوید: «این 5نفر توسط منافقین اسیر میشوند. یک به یکشان شکنجه شده و با تیرخلاص به شهادت میرسند. منافقین صورت برادرم را لگدمال کرده و زنده زنده پوست کنده و سپس سوزانده بودند».😭😭😭
روز تشییع پیکرش کارنامه قبولی او در دانشگاه بهدست مادر رسید.
رشته پزشکی قبول شده بود.😭