eitaa logo
استاد حامد رضا معاونیان
3هزار دنبال‌کننده
391 عکس
329 ویدیو
23 فایل
┄┅✿🍃❁﷽❁🍃✿┅┄ ❀ ارائه گلچینے از بیانات؛ سخنرانےها و اشعار و ڪلیپ های صوتے و تصویـــرے از استاد معاونیان ✍️این کانال توسط دوستداران استاد اداره می شود ارتباط : @Bigharar2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌گوشه ای از منبر امشب استاد 💠 شرح زیارت نامه حضرت زهرا (س) ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🏴شب اول مجلس فاطمیه ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_5845729903248409755.mp3
12.55M
🎧 📋 موضوع 💠 وفای به عهد 💎 مجلس بیستم 🎙استاد معاونیان ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
26.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌🎙 🎞 ارزش بی‌نهایت در مودت به اولاد فاطمه (س) 🎙استاد معاونیان ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
➖پیامبرخدا صلی الله علیه و آله از این انسان فرار کرد 🛑عَنْ أَبِي دَاوُدَ اَلْمُسْتَرِقِّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : دُعِيَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى طَعَامٍ فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَ اَلرَّجُلِ نَظَرَ إِلَى دَجَاجَةٍ فَوْقَ حَائِطٍ قَدْ بَاضَتْ فَتَقَعُ اَلْبَيْضَةُ عَلَى وَتِدٍ فِي حَائِطٍ فَثَبَتَتْ عَلَيْهِ وَ لَمْ تَسْقُطْ وَ لَمْ تَنْكَسِرْ فَتَعَجَّبَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ أَ عَجِبْتَ مِنْ هَذِهِ اَلْبَيْضَةِ فَوَ اَلَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ مَا رُزِئْتُ شَيْئاً قَطُّ قَالَ فَنَهَضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ يَأْكُلْ مِنْ طَعَامِهِ شَيْئاً وَ قَالَ مَنْ لَمْ يُرْزَأْ فَمَا لِلَّهِ فِيهِ مِنْ حَاجَةٍ 🔰امام صادق(عليه السّلام)فرمود: پيغمبر(صلّى الله عليه و آله)براى خوردن طعامى دعوت شد،و چون به منزلِ‌ آن مردِ ميزبان در آمد،ديد مرغى بر سر ديوارى تخم كرد و آن تخم بر سر ميخى افتاد كه در ديوار باغى بود و روى آن به جا ماند،نه افتاد و نشكست،پيغمبر از آن در شگفت شد،آن مردِ ميزبان گفت: شما از اين تخم مرغ در شگفت شديد،سوگند بدان كه تو را به راستى فرستاده من هرگز زيان و غمى نديدم،فرمود:پيغمبر(صلّى الله عليه و آله)از جابر خاست و از خوراك او چيزى نخورد،فرمود:كسى كه زيانى نديده، خدا را بدو نيازى نيست. 📚الکافي ج ۲، ص ۲۵۶ ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
4_5765050750774284168.mp3
2.19M
🎧 🎞 قهر فاطمه زهرا سلام الله علیها بر جفاکاران 🎙استاد معاونیان ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌 اللهم بارک لنا لمولانا صاحب الزمان صلواتک علیه و علی آبائه. 🔖 مقتل الحسین علیه‌السلام، خوارزمی؛ به نقل از حسن بصری: 📍 امام حسین بن علی علیهماالسلام، سَروری زاهد، پارسا، شایسته، خیرخواه و خوش اخلاق بود. ایشان روزی با اطرافیانش به باغ خود رفت. در این باغ، غلامی کار می کرد که نامش «صافی» بود. چون امام علیه‌السلام به باغ نزدیک شد، غلام را دید که نشسته و نان می خورد. امام حسین علیه‌السلام بدو نگریست و زیر درخت خرمایی نشست که ایشان را می پوشانْد و غلام نمی توانست ایشان را ببیند. غلام، یک گرده نان را بر می داشت و نصف آن را به طرف سگش می انداخت و نیم دیگر را خودش می خورد. امام حسین علیه‌السلام از این کار غلام در شگفت شد. چون غلام از خوردنْ آسوده گشت؛ 📃 گفت: سپاس، خداوند جهانیان را. 💚 خدایا! مرا بیامرز و سَرورم را بیامرز و به او برکت بده، چنان که به پدر و مادر او برکت دادی، به رحمت خودت، ای مهربان ترینِ مهربانان!💚 در این هنگام، امام حسین علیه‌السلام برخاست و 📜 فرمود: «ای صافی!». غلام، وحشت زده برخاست و 📃 گفت: سَرورم و سَرور همه مؤمنان! من شما را ندیدم. مرا ببخش. 📜 امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «مرا حلال کن، ای صافی؛ زیرا من، بدون اجازه تو به باغت وارد شدم». 📃صافی گفت: به سبب فضیلت و کرم و سَروری خودت چنین سخنی را می‌گویی، سَرورم! 📜 امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «دیدم که نیمی از گرده نان را به سگَت می‌دهی و نیم دیگر آن را خود می‌خوری. این کار چه معنا دارد؟» 📃 غلام گفت: سَرورم! هنگامی که من نان می‌خوردم، این سگ به من می‌نگریست. من از نگاه او شرم کردم. ❤️ آخر، این هم سگِ توست که باغت را در برابر دشمنان حفظ می‌کند. من برده تو هستم و این، سگ توست و هر دو با هم، روزی از تو رسیده را خوردیم.❤️ 📜 امام حسین علیه‌السلام گریستند و فرمودند: «تو در راه خدا آزادی و با طیبِ خاطر، دو هزار دینار به تو می‌بخشم». 📃 غلام گفت: اگر مرا آزاد می کنی، من باز هم می خواهم عهده دار باغ تو باشم. 📜 امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «مرد، هر گاه سخنی بر زبان می آورد، شایسته است که آن را با عمل خود تأیید کند. من گفتم: بدون اجازه تو به باغت وارد شدم و سخن خود را تأیید کردم و باغ را با هر آنچه در آن است، به تو بخشیدم؛ ولی این گروه از اطرافیان من آمده اند تا میوه و خرما بخورند. آنها را به خاطر من، میهمان خود بدار و ارجشان نِه. خداوند در روز رستاخیز، بر تو ارج نهد و به سبب خوش اخلاقی و ادبت، به تو برکت دهد!». 📃غلام گفت: اگر تو باغت را به من بخشیدی، من هم آن را وقف اطرافیان و شیعیان تو می کنم. 📚 مستدرک الوسایل، جلد ۷، صفحه ۱۹۲، حدیث ۸۰۰۶؛ 🤲 اللهم بارک لنا لمولانا صاحب الزمان صلواتک علیه و علی آبائه. ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عن الرّضا علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ: قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم: إِنَّ اللَّهَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَی لِرِضَاهَا حضرت رضا علیه السلام از پدران بزرگوارشان روایت میکنند : که رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند : خداوند متعال به خشم فاطمه خشمگین می شود و با خشنودی فاطمه خشنود می گردد 📚عیون اخبارالرضا علیه السلام . ج۲ . ص۵۱ ✨ 🆔‌@moaveniiyan ‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
——————- درد های روز های آخراستاد معاونیان هرگز حديث عشق به پایان نمی‌رسد  سِحر بيان به پايه ي قران نميرسد روح القدس به شعر من الهام می کند شعر مرا شراره ی ایام میکند گوید بگوی از غم زهرای مرضیه از درد و رنج و‌ماتم حورای انسیه بنویس از شهادت صدیقه ی بتول بنویس از مصائب آن بضعة الرسول بنویس بی هراس و تقیه و واهمه از آنچه رفت بر سر رفت اولاد فاطمه باری بگو ز حال فاطمه در روز اخرش از گریه اش وقت وصیت به شوهرش آیا دلی هست که تاب آورد مرا ؟ تا درد دل کنم وَ بگویم ز ماجرا بشنو حدیت درد و غصه ی ناموس مرتضی بشنو به گوش جان که آتش زنم ترا : جانم به لب رسيده ، اجل دير كرده است آلام روزگار مرا پير كرده است گرچه كتاب عمر كم ام رو به آخر است  اما خطابه ي فدك ام وحي ديگر است   مغموم و داغدارم و رنجور و خسته‌ام  در ژرفناي دره ي غربت نشسته‌ام  احساس بی‌کسی نفسم را گرفته است  بغضی گلوگه جرسم را گرفته است من بضعة الرسولم و بنت محمد ام من دخت بي نظير خديجه و احمدم اینک كه «لات » جای نبی روي منبر است همچون هـ‌ُبَل نشسته به جاي پيمبر است اکنون که باز دوره ي بيداد و شرك شد   اینک که کعبه خانه ی بت هاي چرك شد درگیر با خلافت بیداد می‌شوم  احقاق حق کنم، همه فریاد می‌شوم  هر روز گر گريه كنم يا فغان کنم  باید که راز حق و‌ حقیقت عیان کنم  فریاد حق زنم که جهانی خبر شود  گوش فلک ز ناله ي «هشدار» کر شود  در شهر هرچه می‌نگرم اهل درد نیست  آيا ميان اينهمه اصحاب مرد نيست؟! آري نفس به حنجره ام شعله مي كشد   شيطان براي قتل علي نقشه مي كشد ديگر اذان مگو ي بلال  اي سپيد روي بت روی منبر است و ابلیس روبروي دیو نفاق نخفته و بیدار می‌شود  شرک خفی دوباره پدیدار میشود خشم من است خشم خدا اي حراميان! آهم بسوزد همه ي فتنه هایتان دیوار و‌ در : دو شاهد مظلومي من است محسن شهید معرکه در روز روشن است با ازدحام حقد و کینه ی مردان نابكار مخفی شده است حق و حقیقت و‌حق مدار ای از تمام هرچه سیاهی، سرشت‌تان  قعر جهنم است خیال بهشت‌تان  توجيه هاي کهنه خود را رها کنید  از قبر و روح و‌ منبر طاها حیا کنید  بی‌شک اگر جهادتان ز پی ذوالفقار بود  جرثومه ي نفاق ز امت کنار بود اما به غدر و سفسطه، بیداد کرده‌اید  ابلیس را ز خویش بسي شاد کرده‌اید  مَردم! در این سقيفه به‌جز ظلم و دردنیست  "هرکس که لاف مردی خود زد که مرد نیست " مردم! مرام اين دو ستمگر جنايت است اين كفر باطني به امير ولايت است صحبت ز هتک حرمت ناموس کبریاست  اینک منم فاطمه ، پس دینتان کجاست ؟ انصاریان ! مگر كه شما کور گشته‌اید؟!  یا از مرام صدق و صفا ؛ دور گشته‌اید ؟!  اینان که از قبیله شوم جهالت اند اين نانجيب كسان پر رذالت اند ! مشعل به دست ، لشکر ظلم و سیاهی‌اند  فرع فساد و اصل نفاق و تباهی اند گفتید که سکوت ؛ فقط راه چاره است!  این : مکر و حیله و کذبی دوباره است!  آیات حق مگر که نرفته به گوش تان؟! بي شك طمع زدوده تمامی هوش تان اصحاب ! از چه روی چنين خواب رفته‌اید ؟ در این کویر تشنه، پیِ آب رفته‌اید ؟! آيا در انتظار غديري دوباره‌اید ؟!  در جستجوی نور کدامین ستاره‌اید؟!  اي بر فنا رفته همه تار و پودتان؟ آيا غدير وافي و كافي نبودتان؟ رفته است از خاطر تان بيعت غدير؟ يا پشت كرده ايد به مولايتان امير ؟ جز مكر زير سقف سقيفه مگر كه چيست؟ شايسته خلافت احمد مگر كه كيست ؟ اي گمرهان ! برای شما آبرو نماند  فریاد دادخواهی ما در گلو نماند  دونان ز ما ملك فدك را گرفته‌اند  ابليسيان بجاي نبي جا گرفته‌اند ! هر چند من خسته و پهلو شکسته ام هرگز گمان مبر كه از پا نشسته ام در زیر بار غم ، دل من ناله می‌کند  خیل ملک ز غربت من لابه می کند اما خطابه ام، زند آتش به  ماسوا کم مانده حتی که کند گریه ها خدا   هَل مِنْ مبارزِ علی رفته ز یادتان؟ هل ناصر ینصرنی ؟ کو جهادتان؟ اينك بسي زخمي و مجروح و پر غمم از اينهمه جفا به وصي غرق ماتمم حالم چنان وخيم شده كه دو قاتلم رو كرده اند بهر عيادت به منزلم ! اي اسمان شاهد من باش ، اي فلك رد كرده اند شاهدِ حق من از فدك قديسه ام ، طاهره و بضعه ي رسول صدیقه ام ، پاك ز هر رجس ام و بتول قران گواه عصمت و هم عفت من است مصداق و‌ نص آيه تطهير در من است یاللعجب: که شاهد از من طلب کنند؟! تیشه به ریشه ی شجر پاک می زنند زهرا منم ، که «نور علی نور » از من است هفت آسمان ز پرتو من صبح روشن است 🥀 بابا ببين كه داغ دلم تازه می‌شود  این خطبه ام طنین پر آوازه میشود بابا ! نبود آنچه که دیدم ؛ سزاي من  آتش زدند هم دل من ، هم سراي من بابا به بالهاي پر از خون، که پر زدم رفتم به نیمه شب در اصحاب در زدم بنگر پدر هيچكسي ياري ام نكرد