⚡️به مناسبت رحلت عالم ربانی علامه حسنزاده آملی
🔹ایشان در جلد دوم کتاب «عیون مسائل نفس»، سِرّ عالم شدن خود را چنین بیان نموده اند:
"در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارك سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل كردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا - علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء - نائل شدم .
در آن لیله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و من فرمودند: در كنار این تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا - روحى لتربه الفداء، و خاك درش تاج سرم - رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون اینکه سخنى بگویم ، امام كه آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیك بیا!
نزدیك رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دیدم آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه : بنوش ، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از كوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اكرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشین شیرین كه از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم كه روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم كه :
دوش وقـت سحـــر از غصه نجــــاتم دادند
وندر آن ظلمـــت شـــب آب حیــــاتم دادند
چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شب قـــــدر كه این تازه بـــــراتم دادند
🔻🔻🔻
@mobahesat
12.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️مرحوم علامه حسنزاده آملی در بیان آیتالله جوادی آملی
«ایشان این جمله را بارها میگفت که:تا جان به لب نرسد، جام به لب نمیرسد....»
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از مباحثات
✔️نگاهی به تاریخچه پیادهروی اربعین
🔸بازنشر | به بهانه پیادهروی عظیم اربعین حسینی
🖊سید سجاد مرتضوی
🔹از نقلهای تاریخی این گونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛ ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمانها و مکانهای مختلف دچار سختیهای فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
🔹حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدولة، یکی از نوادگان عضدالدولة، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.
🔹در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. نقلهای دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب میدهد.
🔹علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار(ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشتهاند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفتهاند و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف میشدند. میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین(ع) به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام میکردند و این سفر، سه روز به طول میانجامید.
🔹تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیلها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی میکردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت.
🔹ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی میکردند. این امر سبب شد تا پیادهروی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارتهایی که به کربلای معلی داشتهاند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیمودهاند. این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین(ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروههایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت میکردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.
🔹سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبتهای مختلف، زائران امام حسین(ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را میپیمودند و در بین آن مناسبتها، پیادهروی اربعین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین(ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21846/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️مباحثات
🔹روایت آیتالله سیفی مازندرانی از چگونگی حضور در جبههها و جانبازی
چرا علیرغم وعدهی پزشکان اسپانیائی برای معالجه ۳۰درصدی چشم، ایشان این پیشنهاد را نپذیرفتند؟
🔸قسمت شانزدهم گفتوگوهای تصویری مباحثات
مشاهده و دانلود نسخه کامل گفتوگو:
https://www.aparat.com/v/0jdhw
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡پیام تسلیت ۱۱۰ تن از علما و اساتید حوزه علمیه در پی رحلت علامه فقید حسنزاده آملی
بسم الله الرحمن الرحیم
ارتحال اندوهبار و جانسوز عالم ربانی و حکیم صمدانی، فانی در ولای اهلبیت و عترت طاهره (صلوات الله علیهم) حضرت استاد، آیةالله حسنزادۀ آملی (طیّبالله ثراه و جعل الجنة منقلبه و مثواه) را به محضر انور حضرت بقیةالله الأعظم (أرواح من سواه فداه) مراجع معزّز، حوزههای علوم دینی، دانشگاهیان، علاقهمندان، شاگردان، بستگان ایشان، و به مردم خونگرم مازندران تعزیت میگوئیم و از خداوند رحمان و رحیم برای آن فقید عزیز رَوْح و ریحان و رضوان و حشر با انبیاء و اولیاء الهی مسألت میکنیم.
آیةالله حسنزاده عمری را با تعلّم و تعلیم معارف دین به سرآورد و صدها طالب علم را از آبشخور معارف زلال ثقلین، با بیانی شیرین و کلامی دلنشین سیراب میکرد و شاگردان و علمآموزان را با محبّت و علاقه شدید به اهلبیت(علیهمالسلام) بهویژه حضرت سیدالأوصیاء امیرالمؤمنین(علیه افضل صلوات المصلِّین) و حضرت صدیقۀ طاهره(سلام الله علیها) میپرورانید و اصرار داشت که از حضرت مولی با تعبیر «وصیّ» و «سید الأوصیا» یاد کند. نیز چنان علاقۀ وافری به تراث ارجمند شیعه و عالمان شیعه بهویژه بزرگانی امثال کلینی، شیخ طوسی، محقّق طوسی و علامۀ حلّی داشت که خواهناخواه شاگردان ایشان نیز به امثال این بزرگان علاقهمند میشدند، و اصول کافی شریف را نخستین بار ایشان اعرابگذاری و مشکول کرد.
تواضع علمی و عملی و مهربانی و رأفت شدید او با همه بهخصوص جوانان و عموم مردم زبانزد بود و سفارش ایشان به تهجّد و تعبّد و تأمّل در معارف ثقلین بر دل و جان مینشست؛ زیرا خود عالم عامل، و سالهای سال سه ماه رجب، شعبان و ماه رمضان را روزهدار بود.
چنان علاقهای به تربیت طلّاب و شاگردان امام صادق(علیه السلام) داشت که ایام تعطیل نیز برای آنان جلسه تدریس برگزار میکرد.
جامعیت علمی، آزادگی، شیوایی بیان، صفای باطن، علاقۀ شدید به مردم و طبقۀ محروم و فروتنی ایشان، باعث میشد که نصایح ایشان نه تنها بر دلها بنشیند بلکه به أعماق روح و روان شنونده نفوذ کند.
از شمار دو چشم یک تن کم / وز شمار خرد هزاران بیش
از خداوند رحمان و رحیم و غفّار و غفور مسألت میکنیم که ایشان را با اولیاء خود محشور بفرماید.
۱. مسعود آذربایجانی ۲. علی رضا آل بویه ۳. عبدالرحیم اباذری ۴. محمدعلی اسکندری ۵. محسن الويری ۶. حمید الهیدوست ۷. علی رضا امینی ۸. ناصرالدین انصاری ۹. عبد الرضا ایزدپناه ۱۰. مهدی باقری سیانی ۱۱. سید حسین بهشتینژاد ۱۲. علي بنايي ۱۳. محسن پرویز ۱۴.حمید پارسا نیا ۱۵. حسن پویا ۱۶. محمود تقي زاده داوري ۱۷. سعید جازاری ۱۸. مصطفی جعفر پیشه ۱۹. رسول جعفریان ۲۰. مجید جلالی ۲۱. محسن جلالی ۲۲. محمود رضا جمشيدي ۲۳. جویا جهانبخش ۲۴. محسن جوادی ۲۵. مرتضی جوادی آملی ۲۶. ابوالفضل حافظیان ۲۷. مهدی حقی ۲۸. مهدی خاموشی ۲۹. عبد الحسين خسروپناه ۳۰. عبدالامیر خطاط ۳۱. محمد رحمانی نیشابوری ۳۲. حسین رحیمیان ۳۳. سید حسین رضوی ۳۴. مهدی رضوی ۳۵. سید عباس رضوی فدکی ۳۶. ناصر رفیعی ۳۷. حسن رمضانی ۳۸. احمد زادهوش ۳۹. محمد زاهد نجفی ۴۰. علی اکبر زمانی نژاد ۴۱. محمدتقی سبحاني، علیرضا سبحانی ۴۲. سید محمد حسین سجاد ۴۳. سید احمد سجادی جزی ۴۴. سید علی سیدی ۴۵. سید علی شبیری زنجانی ۴۶. حمیدرضا شریعتمداری ۴۷. مهدی باقر شریف قرشی ۴۸. سید کاظم شمس ۴۹. علی شیروانی ۵۰. محسن صادقي ۵۱. هادی صادقی ۵۲. سيد عباس صالحي ۵۳. حسن طارمي راد ۵۴. سید یوسف طباطبائینژاد ۵۵. سید کاظم طباطبایی ۵۶. سید محمد طباطبايي يزدي ۵۷. عباس ظهيري، ۵۸. احمد عابدی ۵۹. سيد محمود علوي ۶۰. سید علی عماد ۶۱. مهدی غروی قوچانی ۶۲. علی فاضلي ۶۳. محمد هادی فلاح زاده ۶۴. محمد حسین فلاح زاده ۶۵. علي اكبر فصيحي ۶۶. رحیم قاسمی ۶۷. کاظم قاضیزاده ۶۸. سید علی قاضی عسکر ۶۹. محمد قائینی ۷۰. محسن قمی ۷۱. علی کرباسی زاده ۷۲. کریم کشکولی ۷۳. نجف لکزایی ۷۴. محمد جواد محمودی ۷۵. محمد کاظم محمودی ۷۶. علی مختاری ۷۷. رضا مختاری ۷۸. عبد الهادی مسعودی خمینی ۷۹. علی اکبر مسعودی خمینی ۸۰. محمدمهدی معراجی ۸۱. احمد مبلغی ۸۲. جواد محدثی ۸۳. محمد محمدی ریشهری ۸۴. محمد مطهری ۸۵. محمدحسن مظاهری ۸۶. مرتضی مقتدائی ۸۷. مسعود مکارم ۸۸.محسن مهاجرنیا ۸۹. محمدعلی مهدویراد ۹۰. سید ابوالحسن مهدوی ۹۱. مهدی مهدوی پور ۹۲. مهدی مهریزی ۹۳. محمد علی میرزایی ۹۴. سید علی میرشریفی ۹۵. حامد ناجی ۹۶. احمد نجفي خوانساری ۹۷. سید جعفر نبوی ۹۸. هادی نجفی ۹۹. سید حسین نسابه ۱۰۰. سید محمد نقیب ۱۰۱. محمد نقدی ۱۰۲. علی نکونام گلپایگانی ۱۰۳. علی نظری منفرد ۱۰۴. سید عبدالفتاح نواب ۱۰۵. محمد جواد نورمحمدی ۱۰۶. هاشم نیازی ۱۰۷. احمد واعظی ۱۰۸. علی ورسهای ۱۰۹. مجید هادیزاده ۱۱۰. محمد رضا یوسفی
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡️اعضای جدید جامعه مدرسین؛ از عالمان نامدار تا مدرسان اثرگذار
🔹از زمانی که آیتالله مقتدائی اعلام کرد 7 نفر به عنوان اعضای جدید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انتخاب شده اند 8 سال می گذرد. آخرین بار در سال 1392 بود که حضرات آقایان احمد بهشتی، محسن فقيهی، محسن اراكی، سيد احمد حسينی خراسانی ، سيد عليرضا حائری، محمد عندليب همدانی و جواد مروی به جمع اعضای جامعه مدرسین اضافه شدند. این عضوگیری تا قبل از دهه 90 در اغلب موارد حداکثرهر پنجسال یکبار انجام میشد.
🔹اما انتخاب اعضای جدید اکنون چندسالی است به تاخیر افتادهاست، بویژه آنکه در دهه 90 قریب به پانزده نفر از اعضای این جامعه که اغلب از نسل اول هم بودهاند رحلت کردهاند و لزوم افزودن عضو جدید بیش از همیشه احساس میشود.
🔹انتخاب اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برعهدهی کمیسیونی است که شرایط مختلف علمی، حوزوی، اجتماعی و سیاسی دهها نفر از گزینههای احتمالی را سنجیده و پس از تایید نهائی به جلسه شورای عالی جامعه مدرسین عرضه میکنند تا با رای اعضای این تشکل قطعی شوند.
🔹جایگاه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از جهات مختلف درون حوزوی و برونحوزی قابل توجه است. انتخاب اعضای شورای عالی حوزه و مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور و معرفی او به مراجع تقلید برای تایید نهائی، تشکیل و ساماندهی مجمع نمایندگان طلاب و مهمتر از همه معرفی مراجع تقلید به مکلفین از جمله امورات درونحوزوی جامعه مدرسین است که رهبر معظم انقلاب آنها را «وظیفهی ذاتی جامعه مدرسین» عنوان کردهاند.
🔹از جهت برون حوزوی نیز در دهه شصت و هفتاد جامعه مدرسین نقشآفرینی جدی در سطح ملی داشت. از ورود به موضوع اختلاف برسر اقتصاد باز یا دولتی گرفته تا مواضع پدرانه نسبت به تشکلها و جریانهای مختلف سیاسی و اعمال نظر جدی در لیستهای انتخاباتی مجلس و ریاستجمهوی و ارائه لیست مستقل در خبرگان و ... که به دلائل مختلفی که در این خلاصه نمیگنجد این نقشآفرینی - به جز ارائه لیست خبرگان- از اواخر دهه هشتاد کم فروغ و رو به افول گذاشت.
🔹اما هماینک علیرغم برخی نقدهای موجود به عملکرد جامعه مدرسین بویژه در امور درونحوزوی و خطر از بین رفتن مرجعیت این نهاد در حوزه، فرصت خوبی برای تزریق انرژی مجدد به این نهاد پیش آمدهاست. به رسم گذشته لازم است تعدادی از مدرسان و شخصیتهای حوزوی به این جمع اضافه شوند و در صورت انتخاب عالمانه و دوراندیشانه آنان میتوان انتظار داشت موتور محرکه این نهاد بیبدیل مجددا به حرکت درآید.
🔹در کنار تمامی معیارهای انتخاب اعضای جدید که مدنظر اعضای کمیسیون و سایر اعضای جامعه مدرسین است توجه به دو نکته ضروری است:
🔸نخست آنکه با نگاهی به اعضای اولیه جامعه مدرسین در ابتدای دهه 40 شمسی مشخص میشود این اعضا علمای وقت نبوده و با میانگین سنی بین 35 تا 45 سال جزء فضلاء محسوب میشدند و بواسطهی دارا بودن کرسی درس و حضور بدون تکلف در میان بدنهی طلاب به معنای واقعی جامعهی «مدرسین» بودند و شاید به همین دلیل بود که ورود آنان به فعالیتهای انقلابی و مبارزانی توانست موج بزرگی در حوزه ایجاد کند. با توجه به همین الگو و بررسی اعضائی که در سه دهه اخیر به جامعه مدرسین پیوستند میتوان گفت به جز چند مورد نادر، مذاق این نهاد در انتخاب اعضا به سوی علمای طراز نخست با میانگین سنی بالای 60سال گرایش پیدا کردهاست. این درحالی است که هماکنون تعداد قابل توجهی از اساتید قریبالاجتهاد با همان سن اعضای نخست تشکیلدهندهی جامعه مدرسین ظرفیت بسیار مناسبی برای عضویت در این نهاد هستند.
🔸دوم آنکه اعضای منتخب لازم است توانمندی نقشآفرینی در مسئولیتهای گوناگون را داشته باشند؛ مسئولیتهایی که در نهاد جامعه مدرسین لزوما بر عهدهی اعضای آن باید باشد وعملکرد قوی این معاونتها و بخشهای گوناگون است که در نهایت به پررنگتر شدن جایگاه درونحوزوی و برونحوزوی جامعه مدرسین منجر میشود.
https://mobahesat.ir/23509
🔻🔻🔻
@mobahesat
مباحثات
🔸پیام ذیل از سوی جمعی از طلاب حوزه علمیه خواهران برای مباحثات ارسال شدهاست و با توجه به رسالت رسانه
⚡️پاسخ سرکار خانم منصوری به درخواست تعدادی از طلاب حوزه علمیه خواهران
این پاسخ اگرچه برای مباحثات ارسال نشده است اما به رسم ادب و انعکاس دیدگاههای مختلف منتشر میشود.
بسم الله الرحمان الرحیم
ریاست محترم حوزههای علمیه خواهران
جناب حجه الاسلام والمسلمین آقای بهجت پور
باسلام و احترام
هفتهای که گذشت، این حقیر، به بهانههای مختلفی، آماج توهینها، حسادت و تنگنظریها و سخنان دور از انتظاری، درون و بیرون مرکز مدیریت حوزههای علمیه قرار گرفت که البته، مقاومت از درون سازمان با توجه به فضایی که وجود داشت، برای بنده امری طبیعی به نظر میرسید.
لیکن در صفحه مباحثات متنی با عنوان "حوزه علمیه خواهران، بازیچه رویکردهای جامعهشناسانه" قرار گرفت که نکاتی چند، لازم به تذکر است.
✅تا آنجا که مساله، مسالهی شخص بنده است، دوستان و طلاب عزیز را که در محضر حضرت حق و به قصد سربازی حضرت ولیعصر، ارواحنا لتراب مقدمه الفداه در این عرصه حضور دارند، به تقوای الاهی توصیه مینمایم و خود را در کنار آنان، مفتخر به شاگردی مکتب اهل بیت در حوزههای علمیه و بالنده به حفظ قرآنی میدانم که هرچه داریم، از این دو امر ارزشمند است. نگارندهی متن مذکور، به خوبی بنده را میشناسند و طلاب عزیز خوب است متوجه این نکته باشند که مسالهی نگارنده، مسالهای کاملا شخصی است و دعوا، دعوایی علمی نیست.
هرچند، ذکر این مساله لازم است، که به نظر می رسد حوزهی محترم علمیه، بعنوان نهادی که متولی اصلی تهذیب و تربیت اخلاقی و معنوی جامعه است، نیازمند بازنگری جدی در علل و ملزومات وضعیتی است که از این دست رفتارهای به دور از اخلاق و انصاف را موجب میشود.
اما ناظر به عنوان و برخی گفتارهای درون متن، چند مساله را باید متذکر شد.
✅اولا؛ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، در صدد لبیک به دغدغهی بزرگی است که امامین انقلاب مکررا بر آن تاکید کردهاند و اصل هدف انقلاب اسلامی، یعنی ایستادگی در برابر علم سکولار و فرهنگ، سیاست و اقتصادی است که برخاسته از این علم، جوامع بشری را به بحران کشانیده است و اساسا، داب بزرگ مجموعهی دفتر تبلیغات اسلامی، که با هدایت و حمایت رهبر معظم انقلاب تاسیس گردیدهاست، تحول در علوم انسانی و اسلامیسازی علومی است که سیل گونه، وارد جامعهی علمی کشور(چه دانشگاهها و چه حوزهها) شده است.
✅ثانیا؛ حقیر، حقیقت علوم انسانی را در مالکیت علوم اسلامی دانسته و بر این نکته تاکید و اصرار دارم که هرچقدر ما در شناخت دقیق جهان اجتماعی و مسائل آن، که بحرانهای جدی برای جامعهی کنونی ایجاد کردهاست، تعلل کنیم، باید در محضر خداوند متعال پاسخگو باشیم.
اگرچه که جریانهای ضد دین و سکولار پیش از انقلاب و حتی پس از آن، با تزریق ارزشهای مدرن، گسستی جدی در ساحت علم و عمل را موجب شدند، لیکن علوم اسلامی و مبانی دینی، این ظرفیت را دارا هستند که با تفصیل و مبتنی بر آنچه در منابع اسلامی و تراث مسلمین است، به بازخوانی و بازسازی علم اجتماعی در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی همت گمارند.
دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، با تاسیس رشتههای فلسفهی علوم اجتماعی و دانش اجتماعی مسلمین، که مورد حمایت رهبر معظم انقلاب نیز بوده است، تلاش داشته تا نشان دهد، اولا علوم اجتماعی سکولار، داشتهای جز بحرانزایی و سکولار کردن برای جامعهی اسلامی_ایرانی نداشته است و ثانیا، ظرفیت عظیم تراث مسلمین را در زمینهی حل مسائل اجتماعی نشان دهد و بارور سازد. دانش آموختگی بنده در این دو رشته نیز، با همین رویکرد بوده است و خوب است گرامیان، تفاوت ماهیتی این دو رشته را از جامعهشناسی مرسوم دانشگاه متوجه باشند.
✅اصل قبول معاونت حوزههای علمیهی خواهران از جانب این حقیر، به قصد تبدیل علم آموخته در دانشگاه و حوزه با دغدغههای مذکور، به عرصهی عمل و یاری رساندن به بخشهای فرهنگی حوزههای علمیه در فضایی است که مسائل و بحرانهایش از جنس جهان مدرن هستند و راهکار مقابله با آنان، نیازمند شناختی دقیق از نقاط بحرانزاست.
لیکن به نظر میرسد با فضایی که در هفته گذشته در و بیرون از مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران به عنوان یک نهاد بالادستی، رقم خورد، عملا بخش زیادی از نیرویی که میتوانست صرف مدیریت بخش فرهنگی و ورود به عملیات جدی فرهنگی شود، باید صرف مشاجرات و منازعات درون سازمانی گردد و عملا دغدغههای حقیر، یا با تعویق محقق خواهند شد و یا با سد بزرگی از جمله مقاومت نیروهای سازمان_به جای همکاری_، ولو برای مدتی خاص مواجه خواهد شد که هدف این حقیر محقق نخواهد گردید. همان گونه که بارها به برخی دوستان نیز متذکر شدهام، اینجانب هیچ کاری را مهمتر و شیرینتر از فعالیت در عرصهی علمی و فعالیت پژوهشی نمیدانم و قبول این مسئولیت را صرفا از سر تکلیف میدانستم و در همین جا، انصراف خود را از قبول این مسئولیت اعلام میدارم.
مباحثات
🔸پیام ذیل از سوی جمعی از طلاب حوزه علمیه خواهران برای مباحثات ارسال شدهاست و با توجه به رسالت رسانه
و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
با تشکر از حسن ظن حضرتعالی
مریم منصوری، یکم مهرماه ۱۴۰۰ شمسی
⚡ حسین مهدیزاده و تدریس انتقادی کتاب «پسااسلامیزم» میلاد دخانچی
✏ محمد لیاقت
🔹 با آقای مهدیزاده در یک مدرسه مشغول تدریس بودیم؛ من ادبیات عرب و ایشان کلام و عقاید.
کلاس ادبیاتم مقارن با کلاس او بود.
گاهی در سکوت بچه های کلاسم برای تامل در پرسش کلاسی، صداهایی از کلاس آقای مهدیزاده به گوش میرسید. پیدا بود که سطح نشاط و فعالیت بچهها در کلاس بالاست.
🔹 اتفاقا چند بار شنوای تمجید بچهها از روش تدریس مهدیزاده بودم.
برای منی که از بیرون نظارهگر بودم، گویی روش تدریسی که در این کلاس اتخاذ شده بود، بیش از حتی یک دیالوگ فعال بود چه برسد به مونولوگ کم فایدهی یک طرفه. آنطور که بچههای کلاس نقل میکردند کار استاد در کلاس طرح جدی مسائل_شبهات و وظیفهی بچهها حل آنهاست؛ در واقع اصل فرآیند شکلگیری دانش بر عهدهی خود بچههاست و استاد نقش ناظر و مدیر را دارد.
🔹 هرچند حسین مهدیزاده متعلق به سنت فکری است که شخصا آن را در برخی از بنیادهای نظری معرفت و همچنین بخشی از پازل معرفت عام دینی مورد نقد میدانم، امّا آنچه که لازم است مورد تمجید و توجه قرار بگیرد، اقدام عالمانه و مترقیانهی او در این روزهاست؛ اقدامی که از نظرگاه من در راستای ترویج و توسعهی فرهنگ ناب علمی قابل تحلیل و تعریف است.
🔹 من به عنوان فردی که مدتهاست دغدغهی فرهنگیِ ارتقاء بسترهای نرم پیشرفت(ترقی و تعالی)در فضای فرهیختگانی ایران را در سر میپرورانم، شاید بیش از هر کسی باید تلاش کنم تا اهمیت این فعالیت را بدانم و آن را به فعالین این حوزه گوشزد کنم.
🔹 او مشغول تدریس انتقادی کتاب پسااسلامیزم، نوشته ی دکتر میلاد دخانجی است. فارغ از اصل اشکالات و چالش های مربوط به ایده و پروژهی این کتاب و جریان فکری که به زعم حقیر، در بستر ناکارآمدی های وضعیت فعلی حکمرانی در ایران، پروپاگاندای سمی رسانه ای علیه جامعهی ایران و البته جذابیت فرمی این جریان از ایده تا صاحب ایده، در بین جوانان در حال توسعه و شکلگیری است، آنچه که امیدبخش و نویدآفرین است، نوع تعامل فرهنگی جناب مهدیزاده به عنوان یک فاضل حوزوی، نسبت به این جریان است.
🔹 این فعالیت مهدیزاده به مثابهی یک پیشران فرهنگی در عرصهی برقراری دیالوگ بین حوزه و افکار رقیبش است؛ حوزهای که روزگار مدیدی با خاستگاه کاملا دینی، سردمدار تعامل و گفتگوی علمی با سایر تفکرات و جریانات بوده است. برای منی که از بیرون این اقدام حسین عزیز را مورد تحلیل قرار میدهم، به روشنی عیان است که در وضعیت نابسمان فرهنگی نقد و نظر در جامعه فرهیختگانی در ایران، این تلاش، عمق استراتژیک صدور معارف اسلامی و انقلاب فرهنگی را چندین پله ارتقاء خواهد داد.
🔹 تصور کنید که اگر تنها درصدی از ظرفیت فلسفهی اسلامی با این رویکرد با مخالفین یا رقبای آن، به اشتراک گذاشته میشد، چه پیشرفتی در توسعهی عرضی اولا و ثانیا به انضمام و امتداد عملی_طولی آن (همچون فلسفهی غرب)، صورت میگرفت!
مشاهده متن کامل یادداشت:
https://mobahesat.ir/23517
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ حوزه تهران نیازمند یک «فیضیه» است
✏ حمید سبحانیصدر
🔹 طلبه که باشی، از هر نقطه کشور که به شهر مقدس قم مشرف شوی، بعد از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) مکانی را سراغ داری که میتوانی با دیگر طلبهها ساعاتی را سپری کنی.
🔹 آری؛ مدرسهی فیضیه این خصوصیت پدرانه را دارد که به روی هر طلبهای آغوش بگشاید. مدرسه فیضیه نگهبان دارد، اما جلوی ورود هیچ طلبهای را نمیگیرد. چون اینجا سالیان درازی است که مأمن طلاب علوم دینی است. فرقی نمیکند از کدام شهر یا از کدام مدرسه دیگر آمده باشی. در فیضیه میتوانید به ملاقات هم بروید، دور هم بنشینید و مباحثه و گفتگو کنید.
🔹فیضیه مأمن و مأوی و مدرس و مصلی و میعادگاه است؛ هم برای اساتید بزرگ حوزه، هم برای طلاب، هم برای تجمعات بزرگ و اثرگذار.
مرکز مدیریت حوزه بهجای خود، اما وجود فیضیه و دارالشفاء و حرم مطهر و مسجد اعظم و مراکزی عمومی از این دست، نقش مهمی در یکپارچهسازی و پیوند میان مدارس متعدد و متنوع قم آن هم با آن گستردگی دارد، و شناساندن و بهرهمندسازی از محضر جمع کثیری از اساتید بزرگ در فنون مختلف دارد.
🔹 اما تهران؛
کجاست مکانی که مأوی و مدرس و میعادگاه اساتید و طلاب باشد؟
اگر اهل علمی از شهری دیگر به تهران بیاید، کجا را دارد که بیآنکه از نام و نشانش بپرسند، برای ساعتی هم که شده در آن مأوی گیرد و تنی بیاساید؟
🔹 اصلا طلبههای همین شهر تهران، اگر بخواهند چند ساعتی در یک محیط حوزوی، آسودهخاطر کنار هم به گفتگو بنشینند، کجا را دارند؟
آری؛ تهران فیضیه ندارد! تهران دارالشفائی ندارد که اهل علم آن از پیر و جوان به همدلی یکدیگر، ساعتی در سایهسار درختان آن به ملاقات و گفتگو بنشینند.
🔹 البته تهران هم فیضیه داشت؛ اما در سالهای پس از انقلاب با محذوراتی که بود، محدودش کردند و درب آن را به روی عموم بستند.
اما در سالهای کمی دورتر اساتید مبرز حوزه جایی برای بروز و ظهور داشتند، بیآنکه درب و دربانی مانع حضور آنها شود، تا جویندگان علم از برکات آنها بهره ببرند.
🔹 وقتی مراکز عمومی و پر رفت و آمد حوزه، به مدارس خصوصی تبدیل شد، (منظورم از مدارس خصوصی مدارسی است که تنها به طلبههای همان مدرسه اختصاص دارد و مانع حضور دیگر طلاب میشود)، خیلی از اساتید صاحبنام حوزه تهران هم به خانه و مسجد خود محدود شدند. جویندگان علم تنها میتوانستند به مدارسی بروند که در آن پذیرش شده بودند و ناگزیر از فیض حضور اساتید بزرگ بازماندند.
🔹 اگر امروز در تهران اساتیدی هستند که بقیةالسلف علمای ماضیناند و کاملا از وجودشان بیخبر و از نورشان بیبهرهایم، یک دلیل آن نبود یک مرکز علوم دینی عمومی است که محل رفت و آمد طلاب و فضلای حوزه تهران باشد.
نمیدانم شاید اگر مراکز اداری حوزهی تهران یا به عبارتی مرکز مدیریت حوزه علمیه تهران هم به جای یک آپارتمان، در مسجد_مدرسهای بزرگ از همان مدارس کهن تهران استقرار مییافت کمی صورت مسأله فرق میکرد.
شاید میشد از این همه پراکندگی مدارس تهران جلوگیری کرد.
🔹 سخن کوتاه؛
حوزه تهران نیازمند یک فیضیه است!
ان،شاءالله در هفتههای پیشرو کمی جزئیتر در اینباره خواهم نوشت.
مشاهده متن در سایت
https://mobahesat.ir/23522
🔻🔻🔻
@mobahesat
⚡ مجمع نمایندگان طلاب، از انتخابات الکترونیک تا لزوم تحول در منتخبین
🔸 نهمین دوره انتخابات مجمع نمایندگان طلاب در موعد قانونی خود یعنی پایان سال 1400 در حالی برگزار خواهد شد که چند چالش جدی این انتخابات را منحصربهفرد کردهاست.
🔸 مجمع نمایندگان که با دغدغهی تعدادی از طلاب انقلابی و تاکید صریح امام خمینی و با هدف مشارکت بدنهی طلاب در تصمیمگیریها و ارتباط با سطوح تصمیمگیر حوزه تشکیل شده بود هماینک پس از گذشت 32 سال افت وخیزهای زیادی را تجربه کرده است. افتوخیزهایی که به دلایل مختلف منجر به کمرنگتر شدن نقشآفرینی این نهاد انتخاباتی حوزوی شدهاست.
🔸 اما هماینک علیرغم همهی آنچه که در هشت دورهی اخیر گذشتهاست، در آستانهی اتمام دورهی هشتم و برگزاری انتخابات دورهی نهم قرار داریم که چند موضوع مهم در این زمینه مطرح است.
🔹 اصلیترین نقطهی قوت مجمع نمایندگان طلاب ساختار انتخاباتی آن است و نمایندگان خود را منتخب طلاب دانسته و با همین پشتوانه به دنبال ارائه طرحها و انجام سایر وظایف محوله هستند. اما در انتخابات دوره هشتم مشارکت طلاب تنزل قابل توجهی داشته – که در جای خود به صورت مشروح به چرائی آن خواهیم پرداخت- و بیم آن میرود بخاطر شرایط کرونائی، انتخابات پیشرو با استقبال سردتر از گذشته نیز مواجه شود. بویژه آنکه سبک زندگی کرونائی در دو سال اخیر هم عملا حضور در محافل عمومی را برای همهی مردم دشوار کردهاست؛ از سوی دیگر در دوسال گذشته جلسات حضوری طلاب شهرستانها هم برگزار نشدهاست.
در همین راستا پیشنهاد میشود برگزاری غیرحضوری انتخابات ( الکترونیک) مورد توجه مسئولان برگزاری قرار گیرد، چه آنکه بسترهای لازم فنی از طریق سامانههای مختلف از جمله سامانهی مرکز خدمات حوزه برای تمامی طلاب فراهم شده است. اگرچه برخی مشکلات فنی مانند حوزه انتخابی وجود دارد اما مصلحت و منافع برگزاری غیرحضوری انتخابات به قدری بالا و مهم است که میتوان راهکارهای مناسب هم برای این مشکلات فراهم نمود.
🔹 یکی از لوازم بازگشت مجمع نمایندگان طلاب به جایگاه واقعی خود تغییر اساسی بافت آن که شامل نمایندگان منتخب و به تبع آن کمیسیونها و هیئترئیسه و رئیس این مجمع است. بدون تعارف شرایط فعلی مجمع نمایندگان یک سازمان ایستا و بدون تاثیرگذاری خاصی است که عمده دلیل آن خود نمایندگان هستند. قطعا تحول جدی بویژه در بین نمایندگانی که طی چند دوره حضورشان تمامی ظرفیت خود را به کار بستهاند لازم است تا نمایندگانی با انرژی، پویا و دارای ایدهها و طرحهای نوین وارد این مجمع شوند و کمیسیونها و هیات رئیسه و بویژه رئیس هم متاثر از این تحولات، با ترکیبی جدید نهمین دوره را آغاز نماید.
🔹 از جمله دلایل کمرنگ شدن نقش مجمع نمایندگان، اعتقاد ونوع نگاه تصمیمگیران و نهادهای بالادستی به این مجمع است. به اعتقاد بسیاری از نمایندگان فعلی مجمع، متاسفانه شخصیتهای بالادستی باور لازم به جایگاه مجمع و جدی گرفتن آن را ندارند و به همین دلیل نمایندگان هم عملا انگیزهای برای نقشآفرینی و انجام وظایفی که بدان قسم یاد کردهاند ندارند. لازم است این نگاه و باور با مطالبهی جدی بدنهی حوزه علمیه و طلاب و اساتید محترم تغییر یابد.
🔸 آنچه که به صورت خلاصه بیان شد مسائل و اولویتهای فعلی مجمع نمایندگان است و مباحثات تلاش خواهد کرد در روزهای پیشرو با هدف کمک به برگزاری پرشور و انتخاب آگاهانه طلاب، به بررسی دقیقتر این مسائل از جمله آسیبهای موجود مجمع نمایندگان بپردازد.
🔸 ازشما اساتید،طلاب و عموم مخاطبان مباحثات دعوت میکنیم با ارسال نظرات و یادداشتهای خود ما را در این امر مهم یاری نمائید.
مشاهده متن در سایت:
https://mobahesat.ir/23525
🔻🔻🔻
@mobahesat
هدایت شده از پرسش و پژوهش ,🏳️
⚫️ مراسم بزرگداشت تولیت فقید حوزه علمیه مروی ؛ حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله
🎙سخنران:حضرت آیت الله اعرافی
📚همراه با رونمایی از کتاب گرانسنگ «فیضیه تهران»
⏰ زمان: سه شنبه ۲۷ مهرماه ساعت ۱۵
🕌 مکان: مسجد حوزه علمیه فخریه مروی
🌐 پخش زنده:
www.howzehmarvi.ir/live
#آیت_الله_مهدوی_کنی
#معاونت_پژوهش
#فیضیه_تهران
#حوزه_مروی
•┈•✾•🍀🌺🍀•✾•┈•
🕌 کانال رسمی معاونت پژوهش حوزه علمیه مروی تهران:
🆔 @Pajouheshgaranemarvi