⁉️متن شبهه:
درگوشم اشهد الله نخوانید وقتی نمیفهمم
چیزی را به من تحمیل نکنید
بگذارید بزرگ شوم تا بفهمم
تا خودم انتخاب کنم زندگی ام را
بگذارید بخوانم و مطالعه کنم
در گوشم از اذان و گلدسته نگویید
میخواهم خودم خدایم را بشناسم
میخواهم خودم بنویسمش وقتی خودش را به من نشان داد
نگذارید این ابهامی که خدا کیست و چیست در ذهنم رخنه کند
بگذارید خودش دستم را بگیرد
برایم از بی دینی و ارتداد نگویید
از اعدام و سنگسار بگویید
از بی دینی و فاحشه شدن نگویید
به من نگویید جرم است بدون چند آیه عربی با کسی که تمام زندگی ام است بخوابم
تحمیل نکنید چیزی را که از قالب درک خارج است
به من از لبخند کودکان گویید
به من نگویید هرچه هست و نیست این است
به من از تفسیرش بگویید
از زبانش
به من از کشتار بگویید
از کفار
از دختران نُه ساله ای که در خون حجله غلتیدند
به من از زنان حرم سرا بگویید
از شکم و زیر شکم گویید
از زنان به اسارت برده و به عقد در آمده
از فاحشه های بهشت گویید
از نهر های عسل و شراب
از تاک های انگور بگویید
شما دیده اید ؟
جهنم را چه ؟
خوانده اید ؟
بگویید که خدا را دیده اید ؟
پیامبران را چه ؟
مهدی را دیده اید ؟
آن وحی ها را چه ؟
برایم از منطق بگویید
چند دین وجود دارد و چند دسته ؟
همه خدا و دینشان کامل است و برتر
کدام درست است ؟
چند خدا مگر وجود دارد ؟
برایم از عقل بگویید
از واقعیت
از کودکانی که زنده اند امّا مرده اند
از بازار کلیه ها گویید
از این همه ناهنجاری گویید
از وضع زندان ها گویید
میتوانید اگر میدانید از گور های دسته جمعی گویید
از قتل و غارت و تجاوز و جنگ بگویید
مهدی کی میاید ؟
این جمعه ؟
آن جمعه ؟
شاید ... ؟
خدا وجود دارد ؟
قبول
به عنوان یک علّت من هم میگویم وجود دارد
ولی فقط به عنوان یک علّت نه بیشتر
دین چیست ؟
مگر جز نشاندن بعضی مزخراف بر کُرسی ؟
دین من عقل من است و راه درست را از عقل و منطقم میجویم
نه از چند کتاب که دست نوشته است
خدایی که در این کتابها به استنداد رسیده است آیا وجود خارجی دارد ، یا بر گرفته از ذهن هایی هرزه بوده است ؟
فقط چون در کتاب ، از زبان خدا نوشته است که من وجود دارم ، پس وجود دارد ؟
باشد
مرا زیر مشت و لگد گیرید
تو میدانی و من نمید انم 👈داشتن مغز دلیل قطعی بر انسان بودن نیست، چرا که بادام و پسته هم مغز دارند،، تنها راه تکامل انسانیت شعوره،،
✅پاسخ شبهه:
✳️ نویسنده میتوانست به جای انکار تک به تک،
در یک جمله خدا را انکار کند.
چرا که انکار خدا انکار بقیه تعالیم دینی راهم به دنبال دارد.
معنا ندارد که دینداری،«خواستی» و براساس«میل و خواهش های نفسانی» باشد.زیرا واقعیت خارجی با دوست داشتن و نداشتن تغییر نمی کند.پس اگر کسی دوست دارد خدا نباشد و یا دوست دارد که #پیامبر_اسلام آخرین پیامبر نباشد،موجب نمیشود خدایی نباشد و یا پیامبر اسلام آخرین پیامبر نباشد.واقعیات خارجی و حقیقت،با خواست و هوس های ما تغییر نمیکند.
مشکل نویسنده در باور نکردن او به وجودخداست .
میگوید؛« #اذان در گوشم نگویید تا بزرگ شوم وبا مطالعه راه خودم را پیدا کنم».پس الان که بزرگ شده چرا مطالعه نکرده است؟
چرا صدهها جلد کتابی که فیلسوفان ونویسندگان اسلامی در #اثبات_خداوند نوشته اند حتی یک جلد آنرا مطالعه نکرده است؟
چون میگوید«بایک کلمه که گفته میشود خداهست باید قبول کنیم خداهست»پس معلوم میشود مطالعه ی او فقط در حد خواندن همین یک جمله بوده است.
نویسنده اول باید دلایل موحدان در اثبات خدا را مطالعه کند وسپس اگر قانع نشد وقبول نکرد با استدلال ومنطق تک تک نظرات آنها را رد کند.
نه اینکه مطالعه نکرده با بغض و کینه و قلم فرسایی علیه خدا و #خداباوران جبهه گیری کند.نویسنده نه تنها کتابهای اثبات خدا را مطالعه نکرده بلکه هیچ مطالعه ایی هم در #احکام و #قوانین اسلامی نداشته است. وبصورت کاملا سطحی وناقص به اظهار نظر پرداخته است.نویسنده میگوید«تنها راه تکامل انسانیت شعوره»
نویسنده دم از شعور میزند ولی باید گفت آیا #شعور حکم نمیکنه وقتی بیش از یک ونیم میلیارد از ساکنان کره زمین به اسلام معتقدند وبیش آن تعداد هم به وجود خدا معتقدند حتی شده یکبار هم انسان به مطالعه ی دلایل این جمع کثیر انسانی اقدام کند؟
اقدامی که نویسنده انجام نداده وزحمت مطالعه را به خود نداده است ویکسره به سراغ انکار مطلق رفته است.در زیر به بخشی از نظرات ادعایی نویسنده میپرازیم:
ادامه پاسخ👇👇👇
@mobahesegroup