4_401644107203608591.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
@imamzaman_aj
🌺🌸🌹🍃🌺🌸🌹🍃🌺🌸🌹🍃
1_11743073.mp3
4.02M
❣️ #زیارٺ_عاشـورا ❣️
#هر_روز_یڪ_زیارت_عاشورا_بخوانیم
به.نیت.فرج.مولا.صاحب.الزمان.عج
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
1_10227812.mp3
14.06M
🎶 | اثـر:
آقـای خـوبیهـا
🎤 | با نـوای:
ڪربلایی مـحمـد نـوبـهـاری
♥️ | موضوع اثر:
منـاجات با امـامزمـان «عج»
🎼 | استـدیـویی
تعجیل در ظهور 14 مرتبه #صلوات
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
پخش لوازم جانبی موبایل مهدی
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈- ❣﷽❣ 💖 #ݕانۅے_ݘشمہ 💖 #قسمت_4⃣ امروز ای
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈-
❣﷽❣
💖 #ݕانۅے_ݘشمہ 💖
#قسمت_5⃣
ــ سلام بر آقاى نويسنده و همسفر خوبش!
ــ سلام بر شما، برادر!
ــ خوش آمديد، من مَيْسِره، خادم بانو هستم. خوش آمديد.
ــ خيلى ممنون.
همراه با مَيْسِره وارد خانه مى شويم، خوب است به قسمت پشت بام برويم، آنجا خيلى باصفاست. زير خيمه آبى مى نشينيم. نسيم مىوزد. هوا خنك مى شود.21
مَيْسِره براى ما نوشيدنى مى آورد. گلويى تازه مى كنيم. بعد از لحظاتى سفره غذا پهن مى شود. بوى غذا به مشام مى رسد. اوّلين كسى كه سر سفره مى نشيند، من هستم.
چه غذاهاى خوشمزه اى!
ــ چرا جلو نمى آيى؟ غذا از دهن مى افتد.
ــ نه، من غذا نمى خورم.
ــ مگر گرسنه نيستى؟
ــ چرا، ولى تو به من گفتى كه مردم اين شهر وقتى گوسفندى مى كشند، نام بت ها را بر زبان جارى مى كنند. من چگونه غذاى آنها را بخورم؟
ــ فراموش كردم برايت بگويم كه خديجه مثل بقيّه مردم نيست. او فقط به خداى يكتا ايمان دارد. او از نسل ابراهيم(ع)است.
وقتى اين سخن را مى شنوى، برمى خيزى و سر سفره مى نشينى..
بعد از ناهار من كمى استراحت مى كنم تا خستگى ام برطرف شود. تو به اطراف نگاه مى كنى. فرش هاى ابريشمى كه در اينجا پهن است، بسيار گران قيمت هستند. همه وسايل اينجا خيلى باارزش هستند.
اكنون مرا صدا مى زنى:
ــ خديجه اين همه ثروت را از كجا آورده است؟
ــ من الآن خسته ام و مى خواهم بخوابم. بعداً برايت مى گويم.
ساعتى مى گذرد، مَيْسِره براى ما ظرفى از ميوه مى آورد. اين ميوه ها از شام به اينجا آورده شده است: خرما، پرتقال، سيب!22
من پرتقالى برمى دارم و پوست مى گيرم و مى خواهم به سؤال تو جواب بدهم:
چند سال قبل، پدرِ ثروتمند خديجه از دنيا رفت و ثروت زيادى براى خديجه به ارث گذاشت. خديجه با آن ثروت به تجارت پرداخت. حتماً مى دانى مكّه يك شهر تجارى است و بر سر راه يمن - شام قرار گرفته است. كاروان هاى تجارى به يمن رفته و عطر، صمغ، نقره و طلا را به شام مى برند.
وقتى اين كاروان ها به شام مى رسند ابريشم، اسلحه، روغن و گندم خريدارى كرده و به يمن مى آورند.
خديجه تعدادى از افراد لايق را استخدام كرد تا با پول او تجارت كنند. ثروت خديجه روز به روز زياد و زيادتر مى شود، او بيش در اين سفرها بيش از هزار سكّه طلا سود كرده است.23
البته خديجه مقدارى از ثروت خود را در راه خير مصرف مى كند و براى همين خدا به او بركت زيادى مى دهد. اين قانون است: هر كس سخاوت داشته باشد، بركت به سويش مى آيد.
* * *
سر و صدايى به گوش مى رسد، چه خبر شده است؟ گويا براى خديجه مهمان آمده است. آنها فرستاده شاه يمن هستند.
مَيسِره با احترام زيادى از آنها پذيرايى مى كند. من فكر مى كنم آنها براى كار مهمّى به اينجا آمده اند.
پيرمردى كه همراه آنان است به مَيسِره مى گويد: من مى خواهم بانو را ببينم.
مَيسِره از او مى خواهد كه دقايقى صبر كند تا او به بانو خبر بدهد.
در اين مدّت من با آن پيرمرد سخن مى گويم. مى فهمم كه آنها براى خواستگارى خديجه آمده اند. آرى، خديجه خواستگاران زيادى دارد، بزرگان عرب از قبيله هاى مختلف خواهان او هستند. امروز هم كه شاه يمن به جمع آنها اضافه شد!
تو رو به من مى كنى و مى گويى:
ــ مگر در كشور يمن، زن قحطى است؟ چرا شاه آن كشور به خواستگارى بانويى بيايد كه چهل سال از عمر او مى گذرد؟!
ــ چه كسى به تو گفته است كه خديجه چهل سال دارد؟
ــ همه اين را مى گويند.
ــ امّا اين را بدان كه خديجه فقط بيست و پنج سال دارد.
ــ حرف جديدى مى زنى؟
ــ اگر خديجه چهل سال داشت هرگز پادشاه يمن به خواستگارى او نمى آمد.24
اكنون مَيسِره نزد پيرمرد مى آيد و از او مى خواهد تا همراهش برود. ما هم همراه آنها مى رويم.
وارد اتاق خديجه مى شويم. وسط اتاق پرده اى زده اند، در گوشه اى مى نشينيم. خديجه وارد مى شود و پشت پرده مى نشيند.
اكنون پيرمرد صدايش را صاف مى كند و مى گويد:
ــ بانو! خيلى ممنون كه اجازه داديد ما با شما ملاقات كنيم.
ــ خواهش مى كنم.
ــ من از طرف شاه يمن به اينجا آمده ام. شاه شيفته خوبى ها و كمالات شما شده است و مرا به اينجا فرستاده تا از شما براى او خواستگارى كنم.
ــ من فعلاً تصميم ازدواج ندارم.
ــ آيا شما دوست نداريد ملكه يمن بشويد؟
ــ ببخشيد. من بايد بروم.
خديجه از جاى خود برمى خيزد و اتاق را ترك مى كند. ما هم از خانه بيرون مى رويم.25
📚 #نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
#ادامه_دارد...
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
◈-🌺◈-🌼◈-🌺◈-🌼◈🌺-◈-
4_5902105674040476522.mp3
3.22M
🔊 #استاد_رائفی_پور
🔮 بلند ترین ارتفاع نگاه شماست #یا_صاحب الزمان... باید مواظب بود از نگاه شما نیفتاد
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_صوت_مهدوی
زمان کدام امام بهتر است❓
با چه نیتی کار کنیم❓
#استاد_رائفی_پور
ببینید و نشر دهید
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️
1_982485.mp3
4.92M
#کلیپ_صوتی
#نماز_سکوی_پرتاب 23
❣نمازچقدر شيرينه...
وقتی ازش،
برای ساختن آرامش ابدیمون
استفاده ميکنیم.
@imamzaman_aj
❤️کانال شناخت امام زمان عج❤️