بدلیل استقبال علاقهمندان مهلت ارسال مقالات تا پایان مهرماه تمدیدشد
💠 فراخوان مقاله همایش
«کاپیتولاسیون؛ رابطهی خدایگان و برده»
پژوهشکدهی تاریخ معاصر به مناسبت شصتمین سالگرد تصویب قرارداد ننگین کاپیتولاسیون در ایران، همایش ملی «کاپیتولاسیون؛ رابطه خدایگان و برده» را برگزار میکند.
▫️دبیر علمی همایش: دکتر موسی حقانی
▫️مهلت ارسال چکیدهی مقالات:
▫️تا پایان مهر ماه ۱۴۰۳
🌐 نشانی رایانامه: info@iichs.ir
📅 زمان برگزاری همایش: آبانماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 باباش گفت: من به این وصیت نمی کنم.
😅😅😅
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
May 11
📖 حدیث روز
💢 خوشبخت واقعی
🔻الإمامُ الصَّادِقُ عليه السلام:
🔸 السَّعيدُ مَن وَجَدَ في نفسِهِ خَلوَةً يَشغَلُ بها .
🔹خوشبخت، كسى است كه براى نفس خود خلوت و فراغتى يابد و به كار اصلاح آن پردازد.
📚بحار الأنوار: ج۷۸، ص۲۰۳.
#سبک_زندگی
#خوشبخت_واقعی
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
حس کردم
که چقدر
دلم واسه خودم تنگ شده...!
تلخ ترین حس دلتنگی،
دلتنگی واسه خودته،
واسه کسی که بودی!
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ چه افرادی به انقلاب اسلامی ضربه میزنند!؟
🇮🇷 ما چرا از انقلاب اسلامی دفاع میکنیم؟
از قضای روزگار و اتفاقی بوده که در این مسیر افتادیم یا برای دفاع از انقلاب دلیل داشتیم؟
یک دسته هستند که با یک رفتار اشتباه مسئولین، با تصمیمات نادرست از انقلاب فاصله نمیگیرند؛ با حفظ اصل نظام و ولایت فقیه مطالبهگری را دنبال میکنند.
❌ اما دسته دوم که مبنای انقلابشان هوای نفس بوده است، اگر انقلاب منافع آنها را بخطر بیاندازد، از انقلاب دست میکشند و فتنه به راه میاندازند!
#انقلاب_اسلامی
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
سلام رفقا...
یه خبری دیدم که واقعا دلم سوخت که چرا بازتاب خبری طوفانی نداشته...
این خبرو پخش کنیم، تا شاید مسبب خیر بشیم...
شاید افراد آرایشگر که دغدغه مند هم هستند پیدا شوند و در مراسم خاص اهل بیت، داوطلب بشوند و اعلام همکاری کنند و این طرح و در امامزاده ها، و...
اجرا کنند...
من این مطلب و میزارم...
پَخشِش با شُما...
حقیقتا باید فضای مجازی و با این خبر ترکوند!
#نسترنبهرمان
وقتی پارکینگ حرم امام رضا محل کار خانم آرایشگر شد
🔹«باورم نمیشد خانم ناشناس آن طرف خط دارد دعوتم میکند برای برداشتن کاشت ناخن بانوان زائر به حرم امام رضا(ع) بروم؛ آقا با این دعوت، ما آرایشگران خدامحور را سربلند کرد». اینها را خانم آرایشگر مشهدی میگوید که از یک سال قبل در گروه آرایشگران «صیانه» برداشتن رایگان کاشت ناخن خانمها را شروع کرده و حالا بعد از ۲۰۰ مورد برداشت ناخن، در حرم رضوی پاداشش را گرفته است.
🔹بین تمام مشاغل برای خدمت به دستگاه اهلبیت(ع)، آرایشگری شاید دور از ذهنترین حرفه به نظر بیاید؛ اما اهالیِ گروه آرایشگران خدامحور «صیانه» با اجرای طرح خودجوش «برداشتن رایگان کاشت ناخن» اثبات کردند آرایشگران هم میتوانند سرباز لشکر امام زمان(عج) باشند.
🔹حضور در موکبهای خدمترسانی به زائران در شهر مشهد در ایام شهادت امام رضا(ع) و بالاتر از آن، حضور در حرم رضوی برای برداشتن کاشت ناخن بانوان زائر، افتخارات بزرگی برای آرایشگران صیانه رقم زد.
🔗 گزارش کامل را اینجا بخوانید
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانمها حتماً اینو ببینین .
برای همهی خانم های اطرافتون هم بفرستید.
وقتی سواد رسانه ای نداشته باشیم پولمونو خرج آنچه رسانهها زیبا جلوه میدهند میکنیم، نه آنچه نیاز داریم‼️
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑پاسخ سیدکاظم روح بخش به سیدجوادهاشمی
از الهام چرخنده چخبر آقا جواد؟
رگ گردنت برا اونم باد کرد یانه؟
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👀به چشمای معصومش نگاه کن!
#سید_جواد_هاشمی
#علی_زکریایی
#بیناشو
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
امروز چهلم شهید هنیه بود ....
#فاتحه
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
آخرین روزهای زندگی امام بود
ایشان جمله ای فرمود تکان دهنده:
حواستان را جمع کنید که نکند یکمرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهای ها همه چیزتان را نابود کردهاند !
صحیفه امام / ج۲۱ / ص۶۱۳
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ توی خیابون کشف حجاب دیدیم. چه کنیم؟!
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#علی_زکریایی
#بیناشو
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor
داستان عبرت
عمامه عاریتی؟!
حکایتی شیرین و عبرتآموز که حاج شیخ عبدالکریم بر فراز کرسی درس خارج در قم،این خاطره را از دوران جوانی خویش نقل کرده اند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. در محضر امیر المومنین (ع) در حرم به آقا امیر المؤمنین میگوید:
آقا ما داریم بر میگردیم به ایران و میدانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما میآید. آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آیندهی زندگیام این الگو بشود برای ما شاخص، این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند.
حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف میشد از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا میکرد. سه ماه هم ایشان کربلا میماند. جمعاً میشود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید میشد که شاید آقا امام حسین (ع) هم مصلحت نمیدانند که معرفی کنند، آن شب با دل شکسته از حرم میرود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند. شب خواب سید الشهداء (ع) را میبیند که میفرمایند:
شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته میخواهی به عنوان الگو؟" میگوید: بله آقا. میفرمایند: فردا صبح وارد حرمِ ما که میخواهی بشوی طلوع فجر، کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان ۱۸ سالهای نشسته، عمامهای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی و لباس کرباسی هم پوشیده. شما که وارد میشوی، این جوان بلند میشود وارد حرم میشود یک سلامی پایین پا به من میکند، یک سلام به علی اکبر، یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج میشود. بعد از طلوع فجر این جوان را دریاب که یکی از انسانهای بزرگ است.
حاج شیخ میفرماید: بیدار شدم. طلوع فجر، وقتی وارد حرم شدم، دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر، همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود، نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سید الشهداء(ع)، یک سلام به علی اکبر و یک سلام به جمیع شهداء، از حرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن، صدایش زدم و گفتم: آقا بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه من عاریتی است و رفت
از صحن رفت بیرون، رفت در کوچه پسکوچههای کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم میگوید: دیدم دارد از دستم میرود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه دو امام، با این دو کلمه دارد میگذارد و میرود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم:
بایست. عبای من عاریتی است؛ عمامه من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کردهام تا شما را معرفی کردهاند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ میکند و میگوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟ آقا شیخ عبدالکریم میگوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). میگوید: دنبال من بیا. در کوچه پسکوچههای کربلا میروند تا به خارج از کربلا میرسند. یک تلّی بود که روی آن تل، یک اتاقکی بود. میرسد به درِ آن اتاق و میگوید:
اینجا خانه من است، فردا طلوع فجر وعده دیدار من و شما همین جا. میرود داخل و در را میبندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا، این چه مطلبی میخواهد به من بگوید که موکول کرد به فردا. چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده من را تضمین کند در معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام
ایشان میفرماید: لحظهشماری میکردم. آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا روی همان تل. پشتِ همان اتاقک. آمدم در بزنم، صدای ناله پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا میزد: وَلَدی! وَلَدی. پسرم، پسرم. در زدم دیدم پیرزنی با چشمان اشک آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه من است و با من وقت ملاقات گذاشته. این آقا کجاست؟
گفت: این پسرِ من بود، الآن پیشِ پای شما از دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. حاج شیخ در درس خارج فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه من عاریتی است! عبای من عاریتی است! فردا جلوی چشمانِ من، عبا و عمامه را گذاشت و رفت. میخواست به من بگوید:
شیخ عبدالکریم حائری!
▫️ مرجعیت،عاریتی است
▫️ ریاست،عاریتی است
▫️ خانههایتان،عاریتی است
▫️پولهایتان،عاریتی است
▫️وجودتان،عاریتی است
▫️سلامتیتان،عاریتی است.
▫️هر چه میبینید،عاریه است و امانت است.
دل به این عاریهها نبندید
╭🦋
╰┈➤
☀️ کانال مبلغان نور👇👇👇
@mobaleghanenor